البنا، حسن

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

حسن البنا (1906-1949م)، مصلح اجتماعی، بنیانگذار و رهبر کل جمعیت اخوان المسلمین، از منادیان بیداری و وحدت مسلمین

البنا، حسن
NUR02042.jpg
نام کاملحسن البنا
نام پدرعبدالرحمن
ولادت۱۴ اکتبر ۱۹۰۶م
محل تولدناحیه بحیره در شهر کوچک محمودیه مصر
محل زندگیFlag of Egypt.svg مصر
رحلت۱۲ فوریه ۱۹۴۹م برابر با 23 بهمن ۱۳۲۷ش
اطلاعات علمی
اساتیدعبدالوهاب حصافی

ولادت

حسن بن أحمد بن عبدالرحمان البنا در ۱۴ اکتبر ۱۹۰۶م برابر با رمضان 1324ق در ناحیه بحیره در شهر کوچک محمودیه دیده به جهان گشود. پدر او عبدالرحمن امام جماعت محل و مؤلف آثاری چند در علوم حدیث بود.

تحصیلات

وی در یک خانواده مذهبی پرورش یافت و با نظارت پدر، علوم مقدماتی را در دبستان رشاد آموخت.

در نوجوانی، وارد دانشسرای مقدماتی معلمان در دَمَنهور شد و از همان زمان با شرکت در مراسم صوفیان فرقه «حصافیه» و مشاهده روحیه آزادمنشانه و تواضع و ادب اعضای آن، به این فرقه علاقه‌مند شد و به طور رسمی به سلک این طریقت درآمد و تقریباً در تمامی مدت زندگیش، پیوند خود را با جوانان این فرقه حفظ کرد. آموزش‌های معنوی این فرقه به ویژه شخصیت شیخ ایشان، عبدالوهاب حصافی، تأثیر بسزایی بر البنا گذاشت. البنا در قاهره نیز عضو «جمعیة مکارم اخلاق الاسلامیة» شد و همچنین به انجمن جوانان مسلمان پیوست. در ضمن به تربیت گروهی از دانشجویان دانشگاه ازهر و دارالعلوم برای سخنرانی در مساجد، قهوه‌خانه‌ها و اجتماعات عمومی همت گماشت و آنان را سازماندهی کرد.

البنا در کنار تحصیل و بر مبنای جنبه‌های عملی شیوه صوفی‌گرایانه‌اش، انجمن خیریّه‌ای به نام الجمعیة الحصافیة الخیریة بنیان گذاشت که می‌باید آن را منشأ شکل‌گیری «اخوان المسلمین» دانست. این جمعیت با مفاسد اخلاقی و آثار سوء فعالیت گروه‌های تبشیری مسیحی مبارزه می‌کرد.

پس از پایان دوره تحصیلات در دانشسرای مقدماتی معلمان، در ۱۶ سالگی به قاهره رفت تا در دارالعلوم که مؤسس آن محمد عبده بود، تحصیل کند. به دنبال غیردینی شدن جامعه ترکیه در زمان آتاتورک و ظهور روزافزون اندیشه‌های غیردینی و مادی در جامعه مصر، البنّا با گروهی از مردان مذهبی و سرشناس مجله اسلامی الفتح و بعدها انجمن جوانان مسلمان را برای مقابله با اندیشه مادی و ضددینی راه‌اندازی کرد.

تأسیس اخوان المسلمین

البنا در ۱۹۲۸میلادی پس از پایان تحصیلات، معلم دولتیِ شهر اسماعیلیه، که تحت تأثیر مستقیم استعمار انگلیس بود، شد. در آن‌جا نیز از تلاش برای نشر افکار اسلامی دست برنداشت و کوشید تا اندیشه خود را به میان توده‌های مردم ببرد و به وعظ و تبلیغ در اجتماعات بپردازد. تقریباً یک سال بعد، نخستین هسته تشکیلات اخوان المسلمین و شاخه‌های آن در شهر اسماعیلیه تکوین پذیرفت. ۶ تن از دوستان حسن بنا به نام‌های حافظ عبدالحمید، احمد حصری، فواد ابراهیم، عبدالرحمن حسب‌الله، اسماعیل عز و ذکی مغربی از پایه گذاران اولیه نهضت اخوان المسلمین بودند.

همچنین البنا برای عملی کردن آرمان‌های خود، یک مسجد، و در کنار آن آموزشگاه اسلامی حِرا را با شیوه آموزشی خاص و نیز مدرسه «امهات المؤمنین» را برای آموزش دینی دختران احداث کرد و بعدها، برای بسط افکار و عقاید خود، روزنامه ای به عنوان اخوان المسلمین منتشر کرد. تأسیس اخوان المسلمین نقطه عطفی در زندگی البنا بود و از آن پس، زندگی او با این جمعیت درآمیخت. با تأسیس اخوان المسلمین، البنا فعالیت‌های خود را که شامل احیای احکام و شعائر مذهبی، مبارزه با فسق، فجور، بی‌بند و باری و از میان بردن روحیه شک و بی‌اعتقادی بود، گسترش داد.

در ۱۹۳۲م تشکیلات و رهبری اخوان به قاهره منتقل شد و پس از آن کنگره‌های مختلفی به‌وسیله اخوان المسلمین برگزار شد. با تلاش‌های مستمر او، اخوان روز به روز گسترش یافت و شعبه‌های آن در شهرهای مختلف از چهار شعبه در ۱۹۲۹ میلادی به هزار شعبه در ۱۹۴۸ میلادی رسید و میان سال‌های ۱۹۴۶ تا ۱۹۴۸م نیز شعبه‌هایی در فلسطین، سودان، عراق و سوریه دایر شد.

اخوان المسلمین به تدریج به یکی از قدرتمندترین سازمان‌های مصر تبدیل شد و توانست حمایت مردمی را چنان سازماندهی کند که هیچ جنبش اسلامی دیگری در سده‌های گذشته قادر به آن نبوده است. عامل دیگری که بر محبوبیت اخوان افزود و به رویکرد این سازمان به فعالیت‌های سیاسی قوت بخشید، ناآرامی‌های فلسطین و دفاع از حقوق فلسطینیان در مقابل صهیونیسم بود.

حسن البنا در کتاب مذاکرات الدعوه و الداعیه حرکت خود را استمرار راه سید جمال اسدآبادی و محمد عبده می‌داند؛ بنابراین وی پرچمی را که اسدآبادی و عبده در راه بیداری اسلامی، وحدت مسلمین و مبارزه با استعمار خارجی و داخلی بلند کرده بودند، ادامه داد.

البنا معتقد بود، دین و دولت جدایی ناپذیرند و تثبیت آن و نیز ترویج دعوت، مهم‌ترین اهداف برپایی نظام اسلامی است. دولت اسلامی بر سه رکنِ مسئولیت حاکم، وحدت امت و احترام به اراده امت و اصول اساسی آن هم بر عدالت، آزادی و جهاد مبتنی است. بنابراین حسن البنا باور داشت که مسلمانان عملاً دین را از سیاست جدا کرده‌اند و این جدایی به تعبیر وی نخستین گام سستی و منشأ فساد بود. از دیدگاه وی، راهی برای خروج از این وضع جز با برپایی حکومتی اسلامی وجود نداشت.[۱]

شهادت

وى سر انجام در چهاردهم ربيع الثانى۱۳۶۸ق برابر با ۱۲ فوريه ۱۹۴۹م در يكى از خيابان هاى قاهره به دست عوامل انگليس ترور شود و به آرزويش، شهادت، برسد.[۲]

آثار

سخنرانی‌های البنا پس از مرگ او در مجموعه‌ای با عنوان «مذکَرات الدعوة و الداعیة» و نیز مجموعه نامه‌های او با عنوان «مجموعه رسائل الامام الشهید حسن البنا» به چاپ رسیده است.

پانويس


منابع مقاله

  1. حسن البنا؛ مصلح اجتماعی و منادی اعتلای اسلام، خبرگزاری جمهوری اسلامی، 23 بهمن 1398
  2. معرفی شخصیت های تقریبی/4| شیخ حسن البنا؛ مصلح بزرگ تقریب، خبرگزاری تقریب، مرداد ۱۳۹۸


وابسته‌ها