البانی، محمد ناصرالدین: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - ' الدين' به '‌الدين')
    جز (جایگزینی متن - 'الدين' به ' الدين')
    خط ۳۶: خط ۳۶:




    '''محمد ناصرالدين البانى''' در سال 1333ش مطابق با 1914م، در شهر «آشكو دره» پايتخت حكومت آلبانى، در خانواده‌اى فقير، متدين و اهل علم، ديده به جهان گشود.
    '''محمد ناصر الدين البانى''' در سال 1333ش مطابق با 1914م، در شهر «آشكو دره» پايتخت حكومت آلبانى، در خانواده‌اى فقير، متدين و اهل علم، ديده به جهان گشود.


    پدرش «نوح نجاتى» بعد از اين‌كه دروس دينى را در مدارس دينى آستانه (استانبول امروزى)، فراگرفت، براى خدمت به دين و آموزش مردم، به سرزمينش آلبانى برگشت و مردم براى يادگرفتن امور شرعى به وى مراجعه مى‌كردند.
    پدرش «نوح نجاتى» بعد از اين‌كه دروس دينى را در مدارس دينى آستانه (استانبول امروزى)، فراگرفت، براى خدمت به دين و آموزش مردم، به سرزمينش آلبانى برگشت و مردم براى يادگرفتن امور شرعى به وى مراجعه مى‌كردند.
    خط ۴۴: خط ۴۴:
    هنگامى كه علامه حلب در آن زمان شيخ «راغب طباخ» از نبوغ و علاقه وى به علم حديث مطلع گرديد، براى بزرگداشت و اعتراف به فضل و بزرگى‌اش، اجازه روايت حديث به وى اعطا كرد.
    هنگامى كه علامه حلب در آن زمان شيخ «راغب طباخ» از نبوغ و علاقه وى به علم حديث مطلع گرديد، براى بزرگداشت و اعتراف به فضل و بزرگى‌اش، اجازه روايت حديث به وى اعطا كرد.


    شيخ هنوز بيست بهار از عمرش نگذشته بود كه پس از مطالعه مجله «المنار» به‌رشته تحرير شيخ رشيدرضا، به سوى علم حديث روى آورد. از زبان خود شيخ بشنويم كه مى‌گويد: «روزى در يكى از كتابفروشى‌ها، يك شماره از مجله «المنار» را ديدم كه در آن سيد رشيدرضا، درباره كتاب «[[احياء علوم‌الدين]]» غزالى و خوبى‌ها و اشكالاتى كه در اين كتاب وجود دارد، بحثى علمى نموده بود. من براى اولين بار چنين نقد علمى را مى‌ديدم. همين مسأله باعث شد تا تمام مجله را بخوانم و آن‌گاه «تخريج حافظ عراقى» را بر كتاب «احياء علوم» مطالعه و بررسى كنم و چون پول خريدن كتاب را نداشتم، آن‌را به عاريت گرفته و خواندم. وقتى كه آن تخريج دقيق را ديدم، تصميم گرفتم از آن كتاب نسخه‌بردارى كنم و گمان مى‌كنم اين كوشش و تلاشى كه در اين راه صرف نمودم، مرا تشويق كرد و به ادامه اين كار علاقه‌مند ساخت.»
    شيخ هنوز بيست بهار از عمرش نگذشته بود كه پس از مطالعه مجله «المنار» به‌رشته تحرير شيخ رشيدرضا، به سوى علم حديث روى آورد. از زبان خود شيخ بشنويم كه مى‌گويد: «روزى در يكى از كتابفروشى‌ها، يك شماره از مجله «المنار» را ديدم كه در آن سيد رشيدرضا، درباره كتاب «[[احياء علوم‌ الدين]]» غزالى و خوبى‌ها و اشكالاتى كه در اين كتاب وجود دارد، بحثى علمى نموده بود. من براى اولين بار چنين نقد علمى را مى‌ديدم. همين مسأله باعث شد تا تمام مجله را بخوانم و آن‌گاه «تخريج حافظ عراقى» را بر كتاب «احياء علوم» مطالعه و بررسى كنم و چون پول خريدن كتاب را نداشتم، آن‌را به عاريت گرفته و خواندم. وقتى كه آن تخريج دقيق را ديدم، تصميم گرفتم از آن كتاب نسخه‌بردارى كنم و گمان مى‌كنم اين كوشش و تلاشى كه در اين راه صرف نمودم، مرا تشويق كرد و به ادامه اين كار علاقه‌مند ساخت.»


    شيخ اولين كار علمى خود را بر كتاب حافظ «عراقى» (المغنى عن حمل الأسفار، تخريج احياء علوم) آغاز نمود و بعدها مى‌گفت: «از لطف و مرحمت خداوند در اين كتاب فوايدى بسيار پيدا كردم»
    شيخ اولين كار علمى خود را بر كتاب حافظ «عراقى» (المغنى عن حمل الأسفار، تخريج احياء علوم) آغاز نمود و بعدها مى‌گفت: «از لطف و مرحمت خداوند در اين كتاب فوايدى بسيار پيدا كردم»
    خط ۵۷: خط ۵۷:




    حمدى عبدالمجيد، عبدالرحمن عبدالخالق، دكتر عمر سليمان الأشقر، خيرالدين وائلى، محمدعيد عباسى، محمدابراهيم شقره، عبدالرحمن عبدالصمد، مقبل بن هادى الوادعى، زهير الشاويش، على خشان، محمد جميل زينو، على حسن عبدالحميد، أبواسحاق الحوينى، محمدابراهيم الشيبانى و دكتر عاصم القريوتى.
    حمدى عبدالمجيد، عبدالرحمن عبدالخالق، دكتر عمر سليمان الأشقر، خير الدين وائلى، محمدعيد عباسى، محمدابراهيم شقره، عبدالرحمن عبدالصمد، مقبل بن هادى الوادعى، زهير الشاويش، على خشان، محمد جميل زينو، على حسن عبدالحميد، أبواسحاق الحوينى، محمدابراهيم الشيبانى و دكتر عاصم القريوتى.


    == آثار (تألیفى و تحقيقى)==
    == آثار (تألیفى و تحقيقى)==