البانی، محمد ناصرالدین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR09649.jpg|بندانگشتی|[[البانی، محمد ناصر‌الدین|البانی]]، محمد ناصرالدین]]
[[پرونده:NUR09649.jpg|بندانگشتی|البانی، محمد ناصرالدین]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
|-
! نام!! data-type="authorName" |[[البانی، محمد ناصر‌الدین|البانی]]، محمد ناصرالدین
! نام!! data-type="authorName" |البانی، محمد ناصرالدین
|-
|-
|نام‌های دیگر  
|نام‌های دیگر  
خط ۱۳: خط ۱۳:
|-
|-
|نام پدر  
|نام پدر  
| data-type="authorfatherName" |
| data-type="authorfatherName" |نوح نجاتى
|-
|-
|متولد  
|متولد  
خط ۱۹: خط ۱۹:
|-
|-
|محل تولد
|محل تولد
| data-type="authorBirthPlace" |
| data-type="authorBirthPlace" |آشكو دره در کشور آلبانی
|-
|-
|رحلت  
|رحلت  
خط ۲۵: خط ۲۵:
|-
|-
|اساتید
|اساتید
| data-type="authorTeachers" |
| data-type="authorTeachers" |سعيد برهانى
 
نوح نجاتى
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
خط ۳۵: خط ۳۷:
</div>
</div>


'''محمد ناصرالدين البانى''' فقیه، محدث اهل سنت،  
'''محمد ناصرالدين البانى''' (۱۹۹۹-۱۹۱۴)، فقیه، محدث اهل سنت، یکی از پرچمداران جریان سلفی معاصر


در سال 1333ش مطابق با 1914م، در شهر «آشكو دره» پايتخت حكومت آلبانى، در خانواده‌اى فقير، متدين و اهل علم، ديده به جهان گشود.
== ولادت ==
در سال 1333ش مطابق با 1914م، در شهر «آشكو دره» پایتخت آن دوران کشور آلبانی، در خانواده‌اى فقير، متدين و اهل علم، ديده به جهان گشود.


پدرش «نوح نجاتى» بعد از اين‌كه دروس دينى را در مدارس دينى آستانه (استانبول امروزى)، فراگرفت، برای خدمت به دين و آموزش مردم، به سرزمينش آلبانى برگشت و مردم برای يادگرفتن امور شرعى به وى مراجعه می‌كردند.
پدرش «نوح نجاتى» بعد از اين‌كه دروس دينى را در مدارس دينى آستانه (استانبول امروزى)، فراگرفت، برای خدمت به دين و آموزش مردم، به سرزمينش آلبانى برگشت و مردم برای يادگرفتن امور شرعى به وى مراجعه می‌كردند.


== تحصیلات ==
محمد 9 ساله بود كه همراه پدرش به شام هجرت نمود و برای اولین بار به مدرسه ابتدائى «اسعاف خيرى» در دمشق پاگذاشت، اما چون پدرش نظام آموزشى مدرسه را برای فرزندش كافى و كامل نمى‌دانست، پس از پایان دوره ابتدائى، وى را از مدرسه بيرون نمود و خودش با يك برنامه‌ريزى دقيق، علمى و فشرده، به آموزش وى همت گماشت و قرآن، تجويد، نحو، صرف و فقه مذهب حنفى را به وى آموخت. همچنين بعضى از علوم دينى و عربى را نزد بعضى از دوستان پدرش مثل شيخ «سعيد برهانى» فراگرفت.
محمد 9 ساله بود كه همراه پدرش به شام هجرت نمود و برای اولین بار به مدرسه ابتدائى «اسعاف خيرى» در دمشق پاگذاشت، اما چون پدرش نظام آموزشى مدرسه را برای فرزندش كافى و كامل نمى‌دانست، پس از پایان دوره ابتدائى، وى را از مدرسه بيرون نمود و خودش با يك برنامه‌ريزى دقيق، علمى و فشرده، به آموزش وى همت گماشت و قرآن، تجويد، نحو، صرف و فقه مذهب حنفى را به وى آموخت. همچنين بعضى از علوم دينى و عربى را نزد بعضى از دوستان پدرش مثل شيخ «سعيد برهانى» فراگرفت.


هنگامى كه علامه حلب در آن زمان شيخ «راغب طباخ» از نبوغ و علاقه وى به علم حديث مطلع گرديد، برای بزرگداشت و اعتراف به فضل و بزرگى‌اش، اجازه روايت حديث به وى اعطا كرد.
هنگامى كه علامه حلب در آن زمان شيخ «راغب طباخ» از نبوغ و علاقه وى به علم حديث مطلع گرديد، برای بزرگداشت و اعتراف به فضل و بزرگى‌اش، اجازه روايت حديث به وى اعطا كرد.


شيخ هنوز بيست بهار از عمرش نگذشته بود كه پس از مطالعه مجله «المنار» به‌رشته تحرير شيخ رشيدرضا، به سوى علم حديث روى آورد. از زبان خود شيخ بشنويم كه مى‌گويد: «روزى در يكى از كتابفروشى‌ها، يك شماره از مجله «المنار» را ديدم كه در آن سيد‌‎رشيدرضا، درباره كتاب «[[احياء علوم‌الدين]]» غزالى و خوبى‌ها و اشكالاتى كه در اين كتاب وجود دارد، بحثى علمی‌نموده بود. من برای اولین بار چنين نقد علمى را مى‌ديدم. همين مسأله باعث شد تا تمام مجله را بخوانم و آن‌گاه «تخريج حافظ عراقى» را بر كتاب «احياء علوم» مطالعه و بررسى كنم و چون پول خريدن كتاب را نداشتم، آن‌را به عاريت گرفته و خواندم. وقتى كه آن تخريج دقيق را ديدم، تصميم گرفتم از آن كتاب نسخه‌بردارى كنم و گمان مى‌كنم اين كوشش و تلاشى كه در اين راه صرف نمودم، مرا تشويق كرد و به ادامه اين كار علاقه‌مند ساخت.»
شيخ هنوز بيست بهار از عمرش نگذشته بود كه پس از مطالعه مجله «المنار» به‌رشته تحرير [[محمد رشید رضا|شيخ رشيدرضا]]، به سوى علم حديث روى آورد. از زبان خود شيخ بشنويم كه مى‌گويد: «روزى در يكى از كتابفروشى‌ها، يك شماره از مجله «المنار» را ديدم كه در آن [[محمد رشید رضا|سيد‌‎ رشيدرضا]]، درباره كتاب «[[إحياء علوم الدين|احياء علوم‌الدين]]» [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] و خوبى‌ها و اشكالاتى كه در اين كتاب وجود دارد، بحثى علمی‌نموده بود. من برای اولین بار چنين نقد علمى را مى‌ديدم. همين مسأله باعث شد تا تمام مجله را بخوانم و آن‌گاه «تخريج حافظ عراقى» را بر كتاب «احياء علوم» مطالعه و بررسى كنم و چون پول خريدن كتاب را نداشتم، آن‌را به عاريت گرفته و خواندم. وقتى كه آن تخريج دقيق را ديدم، تصميم گرفتم از آن كتاب نسخه‌بردارى كنم و گمان مى‌كنم اين كوشش و تلاشى كه در اين راه صرف نمودم، مرا تشويق كرد و به ادامه اين كار علاقه‌مند ساخت.»


شيخ اولین كار علمى خود را بر كتاب حافظ «عراقى» (المغنى عن حمل الأسفار، تخريج احياء علوم) آغاز نمود و بعدها مى‌گفت: «از لطف و مرحمت خداوند در اين كتاب فوايدى بسيار پيدا كردم»
شيخ اولین كار علمى خود را بر كتاب حافظ «عراقى» (المغنى عن حمل الأسفار، تخريج احياء علوم) آغاز نمود و بعدها مى‌گفت: «از لطف و مرحمت خداوند در اين كتاب فوايدى بسيار پيدا كردم»
خط ۵۶: خط ۶۰:


== شاگردان==
== شاگردان==


حمدى عبدالمجيد، عبدالرحمن عبدالخالق، دكتر عمر سليمان الأشقر، خيرالدين وائلى، محمدعید عباسى، محمدابراهیم شقره، عبدالرحمن عبدالصمد، مقبل بن هادى الوادعى، زهير الشاويش، على خشان، محمد جميل زينو، على حسن عبدالحميد، أبواسحاق الحوينى، محمدابراهیم الشيبانى و دكتر عاصم القريوتى.
حمدى عبدالمجيد، عبدالرحمن عبدالخالق، دكتر عمر سليمان الأشقر، خيرالدين وائلى، محمدعید عباسى، محمدابراهیم شقره، عبدالرحمن عبدالصمد، مقبل بن هادى الوادعى، زهير الشاويش، على خشان، محمد جميل زينو، على حسن عبدالحميد، أبواسحاق الحوينى، محمدابراهیم الشيبانى و دكتر عاصم القريوتى.


== آثار (تألیفى و تحقيقى)==
== آثار (تألیفى و تحقيقى)==


#سلسلة الأحاديث الصحيحة
#سلسلة الأحاديث الصحيحة
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش