پرش به محتوا

الإمام و الأخلاق و السياسة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '== وابسته‌ها == ' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} '
جز (جایگزینی متن - 'ش‎ه' به 'ش‌ه')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها == ' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} ')
 
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۸: خط ۲۸:
| شابک =964-335-624-8
| شابک =964-335-624-8
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =19952
| کتابخوان همراه نور =19952
| کد پدیدآور =01372
| کد پدیدآور =01372
| پس از =
| پس از =
خط ۵۰: خط ۵۱:
از نظرگاه امام، تردید در امکان تربیت، ناشی از وسوسه‌های شیطان و نفس اماره است و این دو هستند که راهزن طریق کمال آدمی می‌شوند و با آوردن بهانه‌هایی همچون «دیگر از ما گذشته است» او را از اصلاح نفس بازمی‌دارند: «گمان مکن که رذایل نفسانی و اخلاقی روحی ممکن الزوال نیست. اینها خیال خامی است که نفس اماره و شیطان القا می‌کند. می‌خواهد تو را از سلوک راه آخرت و اصلاح نفس بازدارد. انسان تا در این دار تغیر و نشئه تبدل است، ممکن است در تمام اوصاف و اخلاق تغییر پیدا کند»<ref>ر.ک: همان، ص11-14؛ همان، ص12-17</ref>.
از نظرگاه امام، تردید در امکان تربیت، ناشی از وسوسه‌های شیطان و نفس اماره است و این دو هستند که راهزن طریق کمال آدمی می‌شوند و با آوردن بهانه‌هایی همچون «دیگر از ما گذشته است» او را از اصلاح نفس بازمی‌دارند: «گمان مکن که رذایل نفسانی و اخلاقی روحی ممکن الزوال نیست. اینها خیال خامی است که نفس اماره و شیطان القا می‌کند. می‌خواهد تو را از سلوک راه آخرت و اصلاح نفس بازدارد. انسان تا در این دار تغیر و نشئه تبدل است، ممکن است در تمام اوصاف و اخلاق تغییر پیدا کند»<ref>ر.ک: همان، ص11-14؛ همان، ص12-17</ref>.


نویسنده با ذکر کلام امام درباره پرهیز از قضاوت درباره خود و دیگران، سه دیدگاه را درباره ذات انسان مورد بررسی قرار داده است. در ابتدا دیدگاه توماس هابز (1588-1679م) را مورد توجه قرار می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص28-32؛ همان، ص30-34</ref>، سپس نظریه ژان ژآک روسو (1712-1778م) را در این‌باره نقل می‌کند. روسو نظریه‌ای در مقابل نظریه هابز دارد و معتقد است که انسان در وضع طبیعی، نجیب، سربه‌راه و آزاده و صلح‎طلب است. این جامعه است که او را فاسد می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص32-36؛ همان، 34-37</ref>. نویسنده، می‌گوید: این دو دیدگاه، مدافعان و مخالفانی دارند و بارها آزموده شده و کاستی‌های خود را نشان داده‌اند. بی‌گمان هریک از این دو نظریه، پاره‌ای از حقیقت را در خود دارند. آنچه مسلم است انسان دارای فطرت است. حل این مشکل را می‌توان در فطرت یافت. امام به‌تفصیل نقش فطرت و جایگاه آن را در سرشت آدمی و برخی از جلوه‌های آن را در شرح حدیث یازدهم، از جهل حدیث خویش بیان می‌کند. مهم‎ترین اصل فطری آدمی، سرشت توحیدگرای اوست و دومی، اعتقاد به معاد و سومی، قبول اصل نبوت است. یکی دیگر از احکام فطری انسان فطرت عشق به کمال است که اگر در تمام دوره‌های زندگانی بشر قدم زنی و هریک از افراد، هریک از طوایف و ملل را استنطاق کنی، این عشق و محبت را در خمیره او می‎یابی و قلب او را متوجه کمال می‌بینی... همین فطرت کمال‎جویی و کمال‎طلبی است که کاروان تمدن و دانش را پیش می‌برد و از انسان‌های اولیه که از حیوانات درنده بیمناک بودند، امیران و حاکمان سیارات می‌سازد... اگر این اصل نبود، هیچ قرارداد اجتماعی - چه در عالم فرض و چه در عالم واقع – صورت نمی‌بست و هرگز آدم‎ها حاضر نبودند، از منافع خود بگذرند و یکدیگر را تحمل کنند. پس هم هابز درست می‌گوید که انسان گرگ انسان است و هم روسو برحق است که فطرت آدمی، پاک و صلح‎جوست. هریک جنبه‌ای از وجود او را دیده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص40-41؛ همان، ص40-41</ref>.
نویسنده با ذکر کلام امام درباره پرهیز از قضاوت درباره خود و دیگران، سه دیدگاه را درباره ذات انسان مورد بررسی قرار داده است. در ابتدا دیدگاه توماس هابز (1588-1679م) را مورد توجه قرار می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص28-32؛ همان، ص30-34</ref>، سپس نظریه ژان ژآک روسو (1712-1778م) را در این‌باره نقل می‌کند. روسو نظریه‌ای در مقابل نظریه هابز دارد و معتقد است که انسان در وضع طبیعی، نجیب، سربه‌راه و آزاده و صلح‎طلب است. این جامعه است که او را فاسد می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص32-36؛ همان، 34-37</ref>. نویسنده، می‌گوید: این دو دیدگاه، مدافعان و مخالفانی دارند و بارها آزموده شده و کاستی‌های خود را نشان داده‌اند. بی‌گمان هریک از این دو نظریه، پاره‌ای از حقیقت را در خود دارند. آنچه مسلم است انسان دارای فطرت است. حل این مشکل را می‌توان در فطرت یافت. امام به‌تفصیل نقش فطرت و جایگاه آن را در سرشت آدمی و برخی از جلوه‌های آن را در شرح حدیث یازدهم، از جهل حدیث خویش بیان می‌کند. مهم‎ترین اصل فطری آدمی، سرشت توحیدگرای اوست و دومی، اعتقاد به معاد و سومی، قبول اصل نبوت است. یکی دیگر از احکام فطری انسان فطرت عشق به کمال است که اگر در تمام دوره‌های زندگانی بشر قدم زنی و هریک از افراد، هریک از طوایف و ملل را استنطاق کنی، این عشق و محبت را در خمیره او می‌یابی و قلب او را متوجه کمال می‌بینی... همین فطرت کمال‎جویی و کمال‎طلبی است که کاروان تمدن و دانش را پیش می‌برد و از انسان‌های اولیه که از حیوانات درنده بیمناک بودند، امیران و حاکمان سیارات می‌سازد... اگر این اصل نبود، هیچ قرارداد اجتماعی - چه در عالم فرض و چه در عالم واقع – صورت نمی‌بست و هرگز آدم‎ها حاضر نبودند، از منافع خود بگذرند و یکدیگر را تحمل کنند. پس هم هابز درست می‌گوید که انسان گرگ انسان است و هم روسو برحق است که فطرت آدمی، پاک و صلح‎جوست. هریک جنبه‌ای از وجود او را دیده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص40-41؛ همان، ص40-41</ref>.


از نظر امام، انسان در وضع طبیعی، موجودی است خون‌ریز و خودمحور و دارای حب ذات شدید و به تعبیر امام پیرو منطق و «شریعت حیوانات»؛ لیکن فطرت توحیدی و کمال‎طلبش، درصورتی‌که زمینه بروز و رشد پیدا کند، او را بر آن می‌دارد تا بر خود و منطق حیوانی‌اش چیره شود و راه کمالات بپیماید...<ref>ر.ک: همان، ص42-43؛ همان، ص‎42-43</ref>.
از نظر امام، انسان در وضع طبیعی، موجودی است خون‌ریز و خودمحور و دارای حب ذات شدید و به تعبیر امام پیرو منطق و «شریعت حیوانات»؛ لیکن فطرت توحیدی و کمال‎طلبش، درصورتی‌که زمینه بروز و رشد پیدا کند، او را بر آن می‌دارد تا بر خود و منطق حیوانی‌اش چیره شود و راه کمالات بپیماید...<ref>ر.ک: همان، ص42-43؛ همان، ص‎42-43</ref>.
خط ۸۶: خط ۸۷:
# [http://archlibserver.imam-khomeini.ir/faces/search/fulltext/fulltextFullView.jspx?_afPfm=1an20e2jda اسلامی، سید حسن، «امام، اخلاق، سیاست»، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی]
# [http://archlibserver.imam-khomeini.ir/faces/search/fulltext/fulltextFullView.jspx?_afPfm=1an20e2jda اسلامی، سید حسن، «امام، اخلاق، سیاست»، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی]
#[[:noormags:1249568|بی‌نام، «معرفی کتاب»، نامه جامعه، شهریور 1387، شماره 48]].
#[[:noormags:1249568|بی‌نام، «معرفی کتاب»، نامه جامعه، شهریور 1387، شماره 48]].
#[[:noormags:316669|یوسف کنعانی، مژگان، «کتاب‌های تازه (فارسی)»، رسانه، تابستان 1381، شماره 50]].
#[[:noormags:316669|یوسف کنعانی، مژگان، «کتاب‌های تازه (فارسی)»، رسه‌گانه، تابستان 1381، شماره 50]].
#[[:noormags:775928|بی‌نام، «معرفی کتاب»، گلستانه، مرداد و شهریور 1381، شماره 42]].
#[[:noormags:775928|بی‌نام، «معرفی کتاب»، گلستانه، مرداد و شهریور 1381، شماره 42]].


== وابسته‌ها ==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۹۶: خط ۹۸:
   
   
[[رده:تاریخ ایران]]
[[رده:تاریخ ایران]]
[[رده:25 آبان الی 24 آذر(97)]]
[[رده:سال97-25آذر الی24دی]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش