الإحكام في أصول الأحكام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
جز (جایگزینی متن - '\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به '{{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ')
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۸: خط ۴۸:


[[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]]، در مورد صحابی پیامبر معتقد است: هرکس که نبی(ص) را درک کرده و او را دیده، صحابی نیست؛ اگر این‌گونه باشد ابوجهل نیز از صحابه است؛ چراکه او پیامبر(ص) را دیده و با او سخن گفته و در محضرش نشسته و از او حدیث شنیده است. همچنین کسی که آن حضرت را درک کرده، ولی ملاقات ننموده، سپس بعد از رحلت آن حضرت یا در زمان حیاتش اسلام آورده - اما آن حضرت را ندیده - ‌از صحابه شمرده نمی‌شود و اگر این‌گونه باشد تمامی کسانی که در عصر آن حضرت زندگی می‌کرده‌اند، صحابی شمرده می‌شوند؛ چه، علقمه [بن قیس نخعی کوفی (متوفی 62ق)] و اسود [بن یزید نخعی (متوفی 75ق)] بی‌هیچ خلافی از جمله صحابه بشمار نمی‌آیند، درحالی‌که از جهت فضل و علم و نیکی سرآمد بودند و دو عالم جلیل‌القدر در زمان عمر بودند و در زمان نبی(ص) اسلام آوردند...
[[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]]، در مورد صحابی پیامبر معتقد است: هرکس که نبی(ص) را درک کرده و او را دیده، صحابی نیست؛ اگر این‌گونه باشد ابوجهل نیز از صحابه است؛ چراکه او پیامبر(ص) را دیده و با او سخن گفته و در محضرش نشسته و از او حدیث شنیده است. همچنین کسی که آن حضرت را درک کرده، ولی ملاقات ننموده، سپس بعد از رحلت آن حضرت یا در زمان حیاتش اسلام آورده - اما آن حضرت را ندیده - ‌از صحابه شمرده نمی‌شود و اگر این‌گونه باشد تمامی کسانی که در عصر آن حضرت زندگی می‌کرده‌اند، صحابی شمرده می‌شوند؛ چه، علقمه [بن قیس نخعی کوفی (متوفی 62ق)] و اسود [بن یزید نخعی (متوفی 75ق)] بی‌هیچ خلافی از جمله صحابه بشمار نمی‌آیند، درحالی‌که از جهت فضل و علم و نیکی سرآمد بودند و دو عالم جلیل‌القدر در زمان عمر بودند و در زمان نبی(ص) اسلام آوردند...
اصحاب پیامبر تنها آنهایی هستند که خداوند در مورد آنها فرموده: '''مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ... ''' ﴿الفتح: 29﴾<ref>ر.ک: همان، ج2، ص83-82</ref>‏.  
اصحاب پیامبر تنها آنهایی هستند که خداوند در مورد آنها فرموده:'''مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ...''' ﴿الفتح: 29﴾<ref>ر.ک: همان، ج2، ص83-82</ref>‏.  
   
   
[[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] معتقد است که برخی امور بر انبیای پیشین واجب بوده و در دین اسلام واجب نیست؛ به‌عنوان مثال مطابق آیه '''اخلع نعليك إنك بالوادی المقدس طوی'''، درآوردن کفش در مکان‌های مقدس در شریعت موسی واجب بوده، اما در دین اسلام، مسلمانان کفش‌هایشان را در مکان‌های مقدس درنمی‌آورند<ref>ر.ک: همان، ج3، ص167</ref>‏. یا اینکه مریم(ع) روزه سکوت نذر کرد، اما در اسلام جایز نیست<ref>ر.ک: همان، ص172</ref>‏.  
[[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] معتقد است که برخی امور بر انبیای پیشین واجب بوده و در دین اسلام واجب نیست؛ به‌عنوان مثال مطابق آیه'''اخلع نعليك إنك بالوادی المقدس طوی'''، درآوردن کفش در مکان‌های مقدس در شریعت موسی واجب بوده، اما در دین اسلام، مسلمانان کفش‌هایشان را در مکان‌های مقدس درنمی‌آورند<ref>ر.ک: همان، ج3، ص167</ref>‏. یا اینکه مریم(ع) روزه سکوت نذر کرد، اما در اسلام جایز نیست<ref>ر.ک: همان، ص172</ref>‏.  


نویسنده در باب سی‌ویکم به موضوع اجتهاد و وجوب تفقه در دین پرداخته است. وی با استناد به آیه نفر می‌نویسد: نفر و رجوع تنها با مسافرت امکان دارد. البته کسی که در محله خود فقیه در علوم مختلف را بیابد، به اجماع علمای دین نیاز نیست مسافرت کند؛ تنها لازم است که قصد رفتن به مسجد یا منزل فقیه کند؛ آن‌گونه که صحابه به خدمت نبی(ص) می‌رفتند... و لازم است بر همه مسلمانان که در هر روستا یا شهر یا دژی فردی باشد که همه قرآن را حفظ کند و به مردم بیاموزد و بر ایشان قرائت کند؛ چراکه رسول‌الله(ص) امر به قرائت قرآن نمود. پس بنا بر آنچه گفته شد نفار و رحلت مذکور بر همه مردم لازم است تا اینکه گروهی از ایشان این کار را انجام دهند، پس از عهده باقی مردم ساقط می‌شود<ref>ر.ک: همان، ج5، ص123</ref>‏.
نویسنده در باب سی‌ویکم به موضوع اجتهاد و وجوب تفقه در دین پرداخته است. وی با استناد به آیه نفر می‌نویسد: نفر و رجوع تنها با مسافرت امکان دارد. البته کسی که در محله خود فقیه در علوم مختلف را بیابد، به اجماع علمای دین نیاز نیست مسافرت کند؛ تنها لازم است که قصد رفتن به مسجد یا منزل فقیه کند؛ آن‌گونه که صحابه به خدمت نبی(ص) می‌رفتند... و لازم است بر همه مسلمانان که در هر روستا یا شهر یا دژی فردی باشد که همه قرآن را حفظ کند و به مردم بیاموزد و بر ایشان قرائت کند؛ چراکه رسول‌الله(ص) امر به قرائت قرآن نمود. پس بنا بر آنچه گفته شد نفار و رحلت مذکور بر همه مردم لازم است تا اینکه گروهی از ایشان این کار را انجام دهند، پس از عهده باقی مردم ساقط می‌شود<ref>ر.ک: همان، ج5، ص123</ref>‏.