الأسطورة السبئية كما تخیلها و اختلقها سيف بن عمر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۴: خط ۴۴:
[[عسکری، مرتضی|علامه عسکری]] در ادامه به بررسی سیره ابوذر در [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات]] [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]]، [[أنساب الأشراف (5 جلدی)|أنساب الأشراف]] و [[تاريخ اليعقوبي|تاریخ یعقوبی]] پرداخته است؛ مثلاً [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] در [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات]] چنین می‌نویسد: ابوذر در جاهلیت موحد بود و لااله الا الله می‌گفت و بت‌ها را نمی‌پرستید. هنگامی‌که خبر بعثت پیامبر(ص) در مکه به او رسید به‌سوی مکه حرکت کرد و چهارمین یا پنجمین نفری بود که اسلام آورد. پس از آشکار نمودن اسلامش او را زدند تا بی‌هوش شد. پیامبر او را امر به بازگشت به‌سوی قومش و دعوت آن‌ها به اسلام نمود. ابوذر به‌سوی قومش بازگشت و آن‌ها را به اسلام دعوت نمود؛ و پس از غزوه خندق به مدینه بازگشت<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16916/1/67 ر.ک: همان، ص67]</ref>. نویسنده سپس لازم دیده که به بررسی نسب و سیره معاویه و پدرانش و نقش آن‌ها در وضع حدیث بپردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16916/1/79 ر.ک: همان، 109-79]</ref>.
[[عسکری، مرتضی|علامه عسکری]] در ادامه به بررسی سیره ابوذر در [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات]] [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]]، [[أنساب الأشراف (5 جلدی)|أنساب الأشراف]] و [[تاريخ اليعقوبي|تاریخ یعقوبی]] پرداخته است؛ مثلاً [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] در [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات]] چنین می‌نویسد: ابوذر در جاهلیت موحد بود و لااله الا الله می‌گفت و بت‌ها را نمی‌پرستید. هنگامی‌که خبر بعثت پیامبر(ص) در مکه به او رسید به‌سوی مکه حرکت کرد و چهارمین یا پنجمین نفری بود که اسلام آورد. پس از آشکار نمودن اسلامش او را زدند تا بی‌هوش شد. پیامبر او را امر به بازگشت به‌سوی قومش و دعوت آن‌ها به اسلام نمود. ابوذر به‌سوی قومش بازگشت و آن‌ها را به اسلام دعوت نمود؛ و پس از غزوه خندق به مدینه بازگشت<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16916/1/67 ر.ک: همان، ص67]</ref>. نویسنده سپس لازم دیده که به بررسی نسب و سیره معاویه و پدرانش و نقش آن‌ها در وضع حدیث بپردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16916/1/79 ر.ک: همان، 109-79]</ref>.


نویسنده ازاین‌جهت به بررسی سیره ابوذر و معاویه در منابع پرداخته است که صحابی نیکوکار ابوذر از کسانی بود که آشکارا به انکار حکومت اموی پرداخت و لذا بیش از دیگر صحابی صالح و تابعین تبعید و آواره شد تا اینکه به‌تنهایی در ربذه وفات کرد. به همین خاطر سیف بیش از دیگر اصحاب نیکوکار به وی افترا بست و او را اولین پیروی ابن سبای ساختگی قرار داد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16916/1/112 ر.ک: همان، ص112]</ref>.
نویسنده ازاین‌جهت به بررسی سیره ابوذر و معاویه در منابع پرداخته است که صحابی نیکوکار ابوذر از کسانی بود که آشکارا به انکار حکومت اموی پرداخت و لذا بیش از دیگر صحابی صالح و تابعین تبعید و آواره شد تا اینکه به‌تنهایی در ربذه وفات کرد. به همین خاطر سیف بیش از دیگر اصحاب نیکوکار به وی افترا بست و او را اولین پیروی ابن سبای ساختگی قرار داد.</ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16916/1/112 ر.ک: همان، ص112]</ref>


«وصیت» از دیگر موضوعات کتاب است که نویسنده ابتدا آن را در روایاتی غیر از روایات سیف مورد بررسی قرار داده است. نویسنده با استناد به تورات یا انجیل، قرآن کریم و دیگر منابع اسلامی و روایات، شیث را وصی آدم، اسماعیل را وصی ابراهیم و یوسف را وصی یعقوب دانسته است.<r[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16916/1/118 ef>ر.ک: همان، ص122-118]</ref>. پس‌ازآن وصایت [[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]] در روایات و منابع و شهرت لقب وصی نبی برای امام علی(ع) و انتشار ذکر آن در اشعار صحابه و تابعین و کتب لغت و اقوال خلفا را بررسی کرده و در آخر کتمان این موضوع توسط [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|طبری]] را عمدی دانسته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16916/1/165 ر.ک: همان، ص168-165]</ref>.
«وصیت» از دیگر موضوعات کتاب است که نویسنده ابتدا آن را در روایاتی غیر از روایات سیف مورد بررسی قرار داده است. نویسنده با استناد به تورات یا انجیل، قرآن کریم و دیگر منابع اسلامی و روایات، شیث را وصی آدم، اسماعیل را وصی ابراهیم و یوسف را وصی یعقوب دانسته است.<r[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16916/1/118 ef>ر.ک: همان، ص122-118]</ref>. پس‌ازآن وصایت [[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]] در روایات و منابع و شهرت لقب وصی نبی برای امام علی(ع) و انتشار ذکر آن در اشعار صحابه و تابعین و کتب لغت و اقوال خلفا را بررسی کرده و در آخر کتمان این موضوع توسط [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|طبری]] را عمدی دانسته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16916/1/165 ر.ک: همان، ص168-165]</ref>.
۸۳۸

ویرایش