الأربعين في دلائل التوحيد: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
    جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
    خط ۴۳: خط ۴۳:
    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==


    [[انصاری، عبدالله بن محمد|ابواسماعیل هروی]] همچون بخاری کتابش را با روایتی در باب نیت آغاز نموده و آن را تحت عنوان «باب إيجاب النية الصادقة في كل عمل» قرار داده است. او خود این روایت را از علی بن محمد بن طرازی (متوفی 422ق) در نیشابور شنیده است. سلسله این روایت به خلیفه دوم ختم می‎شود. او از پیامبر(ص) نقل می‎کند: «إنما الأعمال بالنيات و إنما لامرئ ما نوی»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/29075/1/39 ر.ک: متن کتاب، ص39-40]</ref>.
    [[انصاری، عبدالله بن محمد|ابواسماعیل هروی]] همچون بخاری کتابش را با روایتی در باب نیت آغاز نموده و آن را تحت عنوان «باب إيجاب النية الصادقة في كل عمل» قرار داده است. او خود این روایت را از علی بن محمد بن طرازی (متوفی 422ق) در نیشابور شنیده است. سلسله این روایت به خلیفه دوم ختم می‎شود. او از پیامبر(ص) نقل می‌کند: «إنما الأعمال بالنيات و إنما لامرئ ما نوی»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/29075/1/39 ر.ک: متن کتاب، ص39-40]</ref>.


    دومین روایت به موضوع نصیحت و خیرخواهی اختصاص یافته است. نویسنده با سند خویش از جریر بن عبدالله نقل می‎کند که: با رسول خدا بر اقامه نماز و دادن زکات و خیرخواهی برای هر مسلمانی بیعت نمودم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/29075/1/41 ر.ک: همان، ص41-42]</ref>.
    دومین روایت به موضوع نصیحت و خیرخواهی اختصاص یافته است. نویسنده با سند خویش از جریر بن عبدالله نقل می‌کند که: با رسول خدا بر اقامه نماز و دادن زکات و خیرخواهی برای هر مسلمانی بیعت نمودم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/29075/1/41 ر.ک: همان، ص41-42]</ref>.


    در روایت چهارم این رساله به این مسئله اشاره شده که: «مردی از اهل کتاب نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: ای محمد! خداوند متعال، آسمان‎ها را بر یکی از انگشتانش؛ زمین را بر انگشت دیگرش، کوه‎ها را بر یکی دیگر از انگشتانش و خاک مرطوب را بر انگشت دیگرش قرار می‌دهد، سپس می‎گوید: من پادشاه و مالک جهانم. در این هنگام پیامبر خندید به‎گونه‌ای که دندان‎هایش پیدا شد. سپس این آیه شریفه را خواند: '''وَ مٰا قَدَرُوا اَللّٰهَ حَقَّ قَدْرِهِ''' (الأنعام: 91)؛ «آنان خدا را آن‎گونه که سزاوار اوست نشناختند». فضیل و سفیان این مطلب را بیان نموده‌اند که پیامبر از روی تعجب خندید و گفتار آن مرد را تصدیق نمود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/29075/1/45 ر.ک: همان، ص45]</ref>.  
    در روایت چهارم این رساله به این مسئله اشاره شده که: «مردی از اهل کتاب نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: ای محمد! خداوند متعال، آسمان‎ها را بر یکی از انگشتانش؛ زمین را بر انگشت دیگرش، کوه‎ها را بر یکی دیگر از انگشتانش و خاک مرطوب را بر انگشت دیگرش قرار می‌دهد، سپس می‎گوید: من پادشاه و مالک جهانم. در این هنگام پیامبر خندید به‎گونه‌ای که دندان‎هایش پیدا شد. سپس این آیه شریفه را خواند: '''وَ مٰا قَدَرُوا اَللّٰهَ حَقَّ قَدْرِهِ''' (الأنعام: 91)؛ «آنان خدا را آن‎گونه که سزاوار اوست نشناختند». فضیل و سفیان این مطلب را بیان نموده‌اند که پیامبر از روی تعجب خندید و گفتار آن مرد را تصدیق نمود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/29075/1/45 ر.ک: همان، ص45]</ref>.