۱۳٬۶۳۹
ویرایش
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ') |
جز (جایگزینی متن - '↵↵| ' به ' | ') |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
[[ابن درباس، عبدالملک بن عيسي]] (نویسنده) | [[ابن درباس، عبدالملک بن عيسي]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 217/4 /ه4الف4 | | کد کنگره =BP 217/4 /ه4الف4 | ||
خط ۲۲: | خط ۲۱: | ||
| مکان نشر =مصر - قاهره | | مکان نشر =مصر - قاهره | ||
| سال نشر = |مجلد1: 2010م , | | سال نشر = |مجلد1: 2010م , | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE25126AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE25126AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =2 | | چاپ =2 | ||
خط ۴۹: | خط ۴۷: | ||
دومین روایت به موضوع نصیحت و خیرخواهی اختصاص یافته است. نویسنده با سند خویش از جریر بن عبدالله نقل میکند که: با رسول خدا بر اقامه نماز و دادن زکات و خیرخواهی برای هر مسلمانی بیعت نمودم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/29075/1/41 ر.ک: همان، ص41-42]</ref>. | دومین روایت به موضوع نصیحت و خیرخواهی اختصاص یافته است. نویسنده با سند خویش از جریر بن عبدالله نقل میکند که: با رسول خدا بر اقامه نماز و دادن زکات و خیرخواهی برای هر مسلمانی بیعت نمودم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/29075/1/41 ر.ک: همان، ص41-42]</ref>. | ||
در روایت چهارم این رساله به این مسئله اشاره شده که: «مردی از اهل کتاب نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: ای محمد! خداوند متعال، آسمانها را بر یکی از انگشتانش؛ زمین را بر انگشت دیگرش، کوهها را بر یکی دیگر از انگشتانش و خاک مرطوب را بر انگشت دیگرش قرار میدهد، سپس میگوید: من پادشاه و مالک جهانم. در این هنگام پیامبر خندید بهگونهای که دندانهایش پیدا شد. سپس این آیه شریفه را خواند: '''وَ مٰا قَدَرُوا اَللّٰهَ حَقَّ قَدْرِهِ''' (الأنعام: 91)؛ «آنان خدا را آنگونه که سزاوار اوست نشناختند». فضیل و سفیان این مطلب را بیان نمودهاند که پیامبر از روی تعجب خندید و گفتار آن مرد را تصدیق نمود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/29075/1/45 ر.ک: همان، ص45]</ref>. | در روایت چهارم این رساله به این مسئله اشاره شده که: «مردی از اهل کتاب نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: ای محمد! خداوند متعال، آسمانها را بر یکی از انگشتانش؛ زمین را بر انگشت دیگرش، کوهها را بر یکی دیگر از انگشتانش و خاک مرطوب را بر انگشت دیگرش قرار میدهد، سپس میگوید: من پادشاه و مالک جهانم. در این هنگام پیامبر خندید بهگونهای که دندانهایش پیدا شد. سپس این آیه شریفه را خواند:'''وَ مٰا قَدَرُوا اَللّٰهَ حَقَّ قَدْرِهِ''' (الأنعام: 91)؛ «آنان خدا را آنگونه که سزاوار اوست نشناختند». فضیل و سفیان این مطلب را بیان نمودهاند که پیامبر از روی تعجب خندید و گفتار آن مرد را تصدیق نمود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/29075/1/45 ر.ک: همان، ص45]</ref>. | ||
در جای دیگر روایاتی نقل نموده که جایگاه خداوند را در آسمان فرض نموده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/29075/1/54 ر.ک: همان، ص54]</ref> که هر شب از آنجا به زمین میآید<ref>ر.ک: همان، ص80</ref>. او محدود و دارای جهت است.<ref>ر.ک: همان، ص60-61</ref> و اعضایی چون، دست، چشم، گوش، انگشت و... دارد<ref>ر.ک: همان، ص62-75</ref>. او قدمهایش را بر روی کرسی قرار داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/29075/1/56 ر.ک: همان، ص56-57]</ref>. | در جای دیگر روایاتی نقل نموده که جایگاه خداوند را در آسمان فرض نموده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/29075/1/54 ر.ک: همان، ص54]</ref> که هر شب از آنجا به زمین میآید<ref>ر.ک: همان، ص80</ref>. او محدود و دارای جهت است.<ref>ر.ک: همان، ص60-61</ref> و اعضایی چون، دست، چشم، گوش، انگشت و... دارد<ref>ر.ک: همان، ص62-75</ref>. او قدمهایش را بر روی کرسی قرار داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/29075/1/56 ر.ک: همان، ص56-57]</ref>. | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۵: | ||
[[رسالة في الذب عن أبيالحسن الأشعري]] | [[رسالة في الذب عن أبيالحسن الأشعري]] | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||