الأربعين في إمامة الأئمة الطاهرين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '، ')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۵۵: خط ۵۵:
کتاب دربردارنده متون و جملاتی از منابع اهل سنت درباره امامت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] است. در لابه‌لای این متون شبهاتی نیز مطرح شده که مؤلف به آنها پاسخ داده است.
کتاب دربردارنده متون و جملاتی از منابع اهل سنت درباره امامت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] است. در لابه‌لای این متون شبهاتی نیز مطرح شده که مؤلف به آنها پاسخ داده است.


برخی از اهل سنت درباره فضائل [[امام على(ع)]] لب به سخن گشوده و برخی از فضائل آن حضرت را در کتب خود بازگو نموده‌اند. در این ‌بین کسانی چون ابن‌ عبدالبر گفته است که ما از حصر فضائل آن حضرت عاجز هستیم....<ref>ر.ک: متن کتاب، ص32</ref>و برخی دیگر از آنها چون ابن جریر، ابن شاهین، ابن شیبه، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و بسیاری دیگر، فضائل آن حضرت را در یک یا چند جلد کتاب گردآوری نموده‌اند....<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>و در این زمینه آن شاعر چه خوب گفته است:
برخی از اهل سنت درباره فضائل [[امام على(ع)]] لب به سخن گشوده و برخی از فضائل آن حضرت را در کتب خود بازگو نموده‌اند. در این ‌بین کسانی چون ابن‌ عبدالبر گفته است که ما از حصر فضائل آن حضرت عاجز هستیم....<ref>ر.ک: متن کتاب، ص32</ref>و برخی دیگر از آنها چون ابن جریر، ابن شاهین، ابن شیبه، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و بسیاری دیگر، فضائل آن حضرت را در یک یا چند جلد کتاب گردآوری نموده‌اند....<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>و در این زمینه آن شاعر چه خوب گفته است:


کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که تر کنی سرانگشت و صفحه بشماری....<ref>ر.ک: همان</ref>
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که تر کنی سرانگشت و صفحه بشماری....<ref>ر.ک: همان</ref>
خط ۶۱: خط ۶۱:
در این عرصه، علمای شیعه نیز بی‌کار ننشسته و فضائل آن حضرت را از منابع اهل سنت استخراج نموده و به‌صورت کتاب منتشر نموده‌اند؛ کسانی چون [[ابن بطریق، یحیی بن حسن|ابن بطریق]] که کتاب «العمدة»، علی بن عیسی اربلی کتاب «كشف الغمة في معرفة الأئمة» و [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] کتاب «الألفين»، «نهج الحق و كشف الصدق» و «منهاج الكرامة» را نگاشته است....<ref>ر.ک: همان، ص34 و 35</ref>
در این عرصه، علمای شیعه نیز بی‌کار ننشسته و فضائل آن حضرت را از منابع اهل سنت استخراج نموده و به‌صورت کتاب منتشر نموده‌اند؛ کسانی چون [[ابن بطریق، یحیی بن حسن|ابن بطریق]] که کتاب «العمدة»، علی بن عیسی اربلی کتاب «كشف الغمة في معرفة الأئمة» و [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] کتاب «الألفين»، «نهج الحق و كشف الصدق» و «منهاج الكرامة» را نگاشته است....<ref>ر.ک: همان، ص34 و 35</ref>


اولین دسته از روایاتی که مؤلف درباره حقانیت [[امام على(ع)]] مطرح می‌کند، روایاتی است که [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] را وصی رسول خدا و خلیفه او معرفی نموده است. ایشان با رجوع به کتب اهل سنت، همچون [[فضائل الصحابة]] [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاریخ طبری]]، کامل ابن اثیر، [[الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف|الطرائف]]، إحقاق الحق، المناقب ابن مغزلی، مستدرک حاکم، شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید و... تفسیر و شأن نزول آیاتی را که درباره خلافت بلافصل [[امام على(ع)]] نقل شده، استخراج نموده و به‌صورت مستند نقل نموده و در پایان می‌گوید: چطور ممکن است که پیامبر(ص) از دنیا رفته باشد و برای خود وصی و خلیفه انتخاب نکرده باشد؟! او همان کسی است که وقتی برای غزوه و جنگی از مدینه خارج می‌شد، برای خود در مدینه جانشین تعیین می‌نمود؛ حال چگونه است که او برای بعد از خود اهمال کرده و وصی‌ای انتخاب نکرده است، درحالی‌که خداوند به او فرموده است: «فبهداهم اقتده» (انعام: 90) و ما به‌یقین می‌دانیم که پیامران بدون وصی و تعیین جانشین از این دنیا به سرای باقی عزیمت نمی‌کردند؛ پس طبق این آیه شریفه واجب است که پیامبر اسلام به انبیای قبل تاسی جسته، وصی و جانشین خود را تعیین نماید....<ref>ر.ک: همان، ص72 و 73</ref>
اولین دسته از روایاتی که مؤلف درباره حقانیت [[امام على(ع)]] مطرح می‌کند، روایاتی است که [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] را وصی رسول خدا و خلیفه او معرفی نموده است. ایشان با رجوع به کتب اهل سنت، همچون [[فضائل الصحابة]] [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاریخ طبری]]، کامل ابن اثیر، [[الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف|الطرائف]]، إحقاق الحق، المناقب ابن مغزلی، مستدرک حاکم، شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید و... تفسیر و شأن نزول آیاتی را که درباره خلافت بلافصل [[امام على(ع)]] نقل شده، استخراج نموده و به‌صورت مستند نقل نموده و در پایان می‌گوید: چطور ممکن است که پیامبر(ص) از دنیا رفته باشد و برای خود وصی و خلیفه انتخاب نکرده باشد؟! او همان کسی است که وقتی برای غزوه و جنگی از مدینه خارج می‌شد، برای خود در مدینه جانشین تعیین می‌نمود؛ حال چگونه است که او برای بعد از خود اهمال کرده و وصی‌ای انتخاب نکرده است، درحالی‌که خداوند به او فرموده است: «فبهداهم اقتده» (انعام: 90) و ما به‌یقین می‌دانیم که پیامران بدون وصی و تعیین جانشین از این دنیا به سرای باقی عزیمت نمی‌کردند؛ پس طبق این آیه شریفه واجب است که پیامبر اسلام به انبیای قبل تاسی جسته، وصی و جانشین خود را تعیین نماید....<ref>ر.ک: همان، ص72 و 73</ref>


مبحث بعدی، برشمردن روایاتی از پیامبر است که در آنها [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]]، [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] نامیده شده است. مؤلف در این بخش از کتاب، روایات زیادی را در این موضوع آورده است و می‌گوید: شیعه اجماع دارند بر اینکه پیامبر(ص)، علی(ع) را امیرالمؤمنین خطاب کرده و این نام‌گذاری به اذن خداوند بوده است....<ref>ر.ک: همان، ص90</ref>
مبحث بعدی، برشمردن روایاتی از پیامبر است که در آنها [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]]، [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] نامیده شده است. مؤلف در این بخش از کتاب، روایات زیادی را در این موضوع آورده است و می‌گوید: شیعه اجماع دارند بر اینکه پیامبر(ص)، علی(ع) را امیرالمؤمنین خطاب کرده و این نام‌گذاری به اذن خداوند بوده است....<ref>ر.ک: همان، ص90</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش