الأثر الفلسفي في التفسير: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:


==ساختار==
==ساختار==
کتاب، دارای تقدیریه، مقدمه، مدخلی در تعریف مصطلحات بحث، محتوای مطالب در سه باب و خاتمه است. نویسنده در ذکر 311 مرجع این اثر، کتاب‎ها را از نشریات جدا کرده است. برخی از این منابع از این قرارند: [[رسائل إخوان الصفاء و خلان الوفاء|رسائل اخوان‎الصفا و خلان‎الوفاء]]، [[ارسطو اخلاق نیکوماخوس|اخلاق نیکوماخوس]] و اثولوجیا و کتاب السياسة و کتاب‎های [[في النفس|نفس]] و [[مابعدالطبیعه|طبیعت]] [[ارسطو]]، جمهوری و محاورات افلاطون، [[المواقف|المواقف في علم الكلام]] ایجی، [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]]، [[أنوار التنزيل و أسرار التأويل (تفسير البيضاوي)|أنوار التنزيل و أسرار التأويل بیضاوی]]، [[شرح المقاصد|شرح مقاصد]] [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]]، دقائق التفسير، تفسیر سوره اخلاص، درء تعارض العقل و النقل، مقدمة في أصول التفسير، منهاج السنة النبوية و..<ref>ر.ک: فهرست منابع، ص759-784</ref>.
کتاب، دارای تقدیریه، مقدمه، مدخلی در تعریف مصطلحات بحث، محتوای مطالب در سه باب و خاتمه است. نویسنده در ذکر 311 مرجع این اثر، کتاب‎ها را از نشریات جدا کرده است. برخی از این منابع از این قرارند: [[رسائل إخوان الصفاء و خلان الوفاء|رسائل اخوان‎الصفا و خلان‎الوفاء]]، [[ارسطو اخلاق نیکوماخوس|اخلاق نیکوماخوس]] و اثولوجیا و کتاب السياسة و کتاب‎های [[في النفس|نفس]] و [[مابعدالطبیعه|طبیعت]] [[ارسطو]]، جمهوری و محاورات افلاطون، [[المواقف|المواقف في علم الكلام]] ایجی، [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]]، [[أنوار التنزيل و أسرار التأويل (تفسير البيضاوي)|أنوار التنزيل و أسرار التأويل بیضاوی]]، [[شرح المقاصد|شرح مقاصد]] [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]]، دقائق التفسير، تفسیر سوره اخلاص، درء تعارض العقل و النقل، مقدمة في أصول التفسير، منهاج السنة النبوية و..<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17980/1/759 ر.ک: فهرست منابع، ص759-784]</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده در مقدمه، متذکر اهمیت علم در اسلام و قرآن شده و از حکمت با عنوان اعلی درجات علم یاد می‎کند. وی از تشویق قرآن کریم به تفکر و نظر در آفاق و انفس به‎عنوان مؤید این امر بهره می‎برد. از نگاه وی تشویق قرآن به این امر، مسلمانان را با همه اختلافاتشان در آراء، به بهره بردن از علم (تا جایی که مخالف قرآن و سنت نباشد) کشاند. البته در میان مسلمانان، گروهی آن‎قدر به فلسفه علاقه‎مند شدند که وقتشان را صرف آموختن آن و دفاع از این علم کردند و آن‎قدر در این امر کوشیدند که اقوال آنان به‎عنوان سخنان فلاسفه اسلامی شناخته شد<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص9</ref>.
نویسنده در مقدمه، متذکر اهمیت علم در اسلام و قرآن شده و از حکمت با عنوان اعلی درجات علم یاد می‎کند. وی از تشویق قرآن کریم به تفکر و نظر در آفاق و انفس به‎عنوان مؤید این امر بهره می‎برد. از نگاه وی تشویق قرآن به این امر، مسلمانان را با همه اختلافاتشان در آراء، به بهره بردن از علم (تا جایی که مخالف قرآن و سنت نباشد) کشاند. البته در میان مسلمانان، گروهی آن‎قدر به فلسفه علاقه‎مند شدند که وقتشان را صرف آموختن آن و دفاع از این علم کردند و آن‎قدر در این امر کوشیدند که اقوال آنان به‎عنوان سخنان فلاسفه اسلامی شناخته شد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17980/1/9 ر.ک: مقدمه کتاب، ص9]</ref>.


در برخی از موارد، این فلاسفه در جمع میان نظر فلسفی و رأی شریعت ناچار به تأویل شریعت شدند و این امر باعث برائت اکثر مسلمانان (که مفسران نیز از آنان بودند)، از آنها شد. این مخالفت‎ها به‎صورت‎های گوناگون ابراز شد؛ برخی این نوع تلفیق را از اساس نپذیرفتند و آموختن آن را مایه گمراهی شمردند؛ برخی دیگر یادگیری این علم را مانند آموزش سحر و... به حد ضرورت حوالت کردند و برخی دیگر که ملایم‎تر بودند، آنچه از فلسفه که موافق با کتاب و سنت بود را پذیرفتند و دیگر موارد را رد کردند<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>.
در برخی از موارد، این فلاسفه در جمع میان نظر فلسفی و رأی شریعت ناچار به تأویل شریعت شدند و این امر باعث برائت اکثر مسلمانان (که مفسران نیز از آنان بودند)، از آنها شد. این مخالفت‎ها به‎صورت‎های گوناگون ابراز شد؛ برخی این نوع تلفیق را از اساس نپذیرفتند و آموختن آن را مایه گمراهی شمردند؛ برخی دیگر یادگیری این علم را مانند آموزش سحر و... به حد ضرورت حوالت کردند و برخی دیگر که ملایم‎تر بودند، آنچه از فلسفه که موافق با کتاب و سنت بود را پذیرفتند و دیگر موارد را رد کردند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17980/1/10 ر.ک: همان، ص10]</ref>.


این اثر، در پی نشان دادن اثر فلسفی در تفسیر قرآن است. نویسنده، در مقدمه، در این‎باره می‎نویسد: در جستجوی خویش درباره این موضوع، کسی را که به تفسیر فلسفی اهتمام ورزیده باشد و از اثر فلسفه در تفسیر پرده برداشته باشد، به‎جز اشاراتی از سوی برخی از محققان (که مهم‎ترین آنها مطالبی است که [[ذهبی، محمدحسین|دکتر ذهبی]] در کتابش، «[[التفسير و المفسرون]]»، ذکر کرده است، نیافتم و همین دلالت دارد بر اهمیت این موضوع در این کتاب<ref>ر.ک: همان</ref>.
این اثر، در پی نشان دادن اثر فلسفی در تفسیر قرآن است. نویسنده، در مقدمه، در این‎باره می‎نویسد: در جستجوی خویش درباره این موضوع، کسی را که به تفسیر فلسفی اهتمام ورزیده باشد و از اثر فلسفه در تفسیر پرده برداشته باشد، به‎جز اشاراتی از سوی برخی از محققان (که مهم‎ترین آنها مطالبی است که [[ذهبی، محمدحسین|دکتر ذهبی]] در کتابش، «[[التفسير و المفسرون]]»، ذکر کرده است، نیافتم و همین دلالت دارد بر اهمیت این موضوع در این کتاب<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17980/1/10 ر.ک: همان]</ref>.


کلیت عنوان بحث مورد نظر در این کتاب، از جمله مشکلاتی است که نویسنده در این مسیر با آن مواجه بوده است؛ یعنی فلسفه و اثر فلسفی را به دوران خاص یا دیدگاه خاصی محدود نکرده و تأثیر آن تا کتاب‎های تفسیری معاصر کشیده می‎شود. نویسنده برای رفع ا ین مشکل، تفسیرها را به سه دسته تقسیم کرده است:
کلیت عنوان بحث مورد نظر در این کتاب، از جمله مشکلاتی است که نویسنده در این مسیر با آن مواجه بوده است؛ یعنی فلسفه و اثر فلسفی را به دوران خاص یا دیدگاه خاصی محدود نکرده و تأثیر آن تا کتاب‎های تفسیری معاصر کشیده می‎شود. نویسنده برای رفع ا ین مشکل، تفسیرها را به سه دسته تقسیم کرده است:
خط ۴۹: خط ۴۹:
دسته اول، بعضی از کتاب‎های ترجمه‎شده افلاطون و ارسطو از زبان یونانی به عربی و رسائل و مؤلفات فلاسفه اسلام، مانند کندی و فارابی و ابن ‎سینا و ابن ‎رشد هستند.
دسته اول، بعضی از کتاب‎های ترجمه‎شده افلاطون و ارسطو از زبان یونانی به عربی و رسائل و مؤلفات فلاسفه اسلام، مانند کندی و فارابی و ابن ‎سینا و ابن ‎رشد هستند.


دسته دوم، عبارت است از نوشته‎های سایر فلاسفه مشائی، مانند [[رسائل إخوان الصفاء و خلان الوفاء|رسائل اخوان‎الصفا و خلان‎الوفاء]] که در قرن چهارم نوشته شده و نویسنده، بسیار به آن مراجعه کرده است و نوشته‎های ابوالحسن عامری و [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] و ابوالبرکات بغدادی و [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] و [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] [ظاهرا مراد نویسنده از فلسفه مشائی، مشائی به معنای مصطلح نبوده، وگرنه شیخ اشراق را داخل مشائیان ذکر نمی‎کرد]<ref>ر.ک: همان، ص10-11</ref>.
دسته دوم، عبارت است از نوشته‎های سایر فلاسفه مشائی، مانند [[رسائل إخوان الصفاء و خلان الوفاء|رسائل اخوان‎الصفا و خلان‎الوفاء]] که در قرن چهارم نوشته شده و نویسنده، بسیار به آن مراجعه کرده است و نوشته‎های ابوالحسن عامری و [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] و ابوالبرکات بغدادی و [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] و [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] [ظاهرا مراد نویسنده از فلسفه مشائی، مشائی به معنای مصطلح نبوده، وگرنه شیخ اشراق را داخل مشائیان ذکر نمی‎کرد]<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17980/1/10 ر.ک: همان، ص10-11]</ref>.


شیوه طرح بحث در این اثر، شیوه توصیفی است؛ زیرا اقتضای طرح چنین بحثی این امر است. نویسنده، مسائل فلسفی متفرقه را از میان کتاب‎های تفسیری بیرون کشیده و آنها را به شکلی که در این کتاب آمده، درآورده و به آنها ترتیب داده است. وی در هر مسئله به‎صورت مختصر نظر بعضی از فلاسفه را ارائه کرده است و از همین رو نظر مفسرانی را که در همان مسئله، سخن فلسفی گفته‎اند، ذکر می‎کند و تفاوتی نمی‎کند که نظر مفسر در آن مسئله موافق با رأی فیلسوف باشد یا مخالف و در رد آن. او غالبا در ذکر آیاتی که مفسران، ضمن آن سخنی فلسفی را مطرح کرده‎اند، بسیار ولع دارد. معقول است که روش کتاب، روشی تطبیقی میان نظرات مفسران و فلاسفه باشد تا میزان موافقت یا مخالفت میان دو گرایش مشخص شود. در مواردی که برخی از آرا، مخالف با قرآن کریم یا جمهور مفسران بوده‎، این اثر نقد و بررسی‎ای هم دارد<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>.
شیوه طرح بحث در این اثر، شیوه توصیفی است؛ زیرا اقتضای طرح چنین بحثی این امر است. نویسنده، مسائل فلسفی متفرقه را از میان کتاب‎های تفسیری بیرون کشیده و آنها را به شکلی که در این کتاب آمده، درآورده و به آنها ترتیب داده است. وی در هر مسئله به‎صورت مختصر نظر بعضی از فلاسفه را ارائه کرده است و از همین رو نظر مفسرانی را که در همان مسئله، سخن فلسفی گفته‎اند، ذکر می‎کند و تفاوتی نمی‎کند که نظر مفسر در آن مسئله موافق با رأی فیلسوف باشد یا مخالف و در رد آن. او غالبا در ذکر آیاتی که مفسران، ضمن آن سخنی فلسفی را مطرح کرده‎اند، بسیار ولع دارد. معقول است که روش کتاب، روشی تطبیقی میان نظرات مفسران و فلاسفه باشد تا میزان موافقت یا مخالفت میان دو گرایش مشخص شود. در مواردی که برخی از آرا، مخالف با قرآن کریم یا جمهور مفسران بوده‎، این اثر نقد و بررسی‎ای هم دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17980/1/12 ر.ک: همان، ص12]</ref>.


در مدخل کتاب، تعریف مصطلحات بحث، مطرح شده است. نویسنده در آن به تعریف مصطلح فلسفه و تفسیر پرداخته است. باب اول کتاب، تحت عنوان الهیات مطرح می‎شود و در آن در ضمن دو فصل، وجود خدای تعالی و ادله آن و اسما و صفات الهی مطرح می‎شوند. در باب دوم که با عنوان عالَم مطرح شده، در سه فصل، مباحث خلقت و فنای عالم، عالم علوی (عالم افلاک و ستارگان و عرش و کرسی و ملائکه) و سببیت وجودی و دخول شر در قضای الهی بیان می‎شود. در باب سوم هم که با عنوان انسان مطرح شده، در چهار فصل، مباحثی درباره نفس انسانی، حقیقت و قوای آن، مبدأ و معاد، شناخت و اخلاق، آزادی انسانی و نبوت، مطرح می‎گردد. در پایان این ابواب، خاتمه کتاب است که مهم‎ترین دستاوردهای بحث در آن ارائه شده است.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>.
در مدخل کتاب، تعریف مصطلحات بحث، مطرح شده است. نویسنده در آن به تعریف مصطلح فلسفه و تفسیر پرداخته است. باب اول کتاب، تحت عنوان الهیات مطرح می‎شود و در آن در ضمن دو فصل، وجود خدای تعالی و ادله آن و اسما و صفات الهی مطرح می‎شوند. در باب دوم که با عنوان عالَم مطرح شده، در سه فصل، مباحث خلقت و فنای عالم، عالم علوی (عالم افلاک و ستارگان و عرش و کرسی و ملائکه) و سببیت وجودی و دخول شر در قضای الهی بیان می‎شود. در باب سوم هم که با عنوان انسان مطرح شده، در چهار فصل، مباحثی درباره نفس انسانی، حقیقت و قوای آن، مبدأ و معاد، شناخت و اخلاق، آزادی انسانی و نبوت، مطرح می‎گردد. در پایان این ابواب، خاتمه کتاب است که مهم‎ترین دستاوردهای بحث در آن ارائه شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17980/1/13 ر.ک: همان، ص13]</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
فهرست مطالب و فهرست مراجع در انتهای کتاب آمده است. ناشر، در انتهای کتاب، برخی از کتاب‎های چاپ‎شده از طرف دارالنوادر را ذکر کرده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص1793-808</ref>.
فهرست مطالب و فهرست مراجع در انتهای کتاب آمده است. ناشر، در انتهای کتاب، برخی از کتاب‎های چاپ‎شده از طرف دارالنوادر را ذکر کرده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص793-808</ref>.


==پانویس==
==پانویس==
خط ۸۴: خط ۸۴:


[[رده:قربانی-دی96]]
[[رده:قربانی-دی96]]
[[رده:25 بهمن الی 24 اسفند(97)]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش