اصول فقه نوین: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ی‎آ' به 'ی‌آ')
    جز (جایگزینی متن - 'ه‎و' به 'ه‌و')
    خط ۶۸: خط ۶۸:
    مقصود از «عقل» در اینجا، «عقل عملی» است که حکم به حسن و قبح می‌کند؛ زیرا دلالت‎های عقلی مبنی بر عقل نظری از مقوله دلالت‎های وضعی لفظی خارجند و از دلالت‎های معنا بر معنایند - ‎که خارج از بحث کتاب است - ‎و مقصود از «دلالت استعمالی ناشی از عقل»، دلالتی است که به سبب استعمال، در لفظ به وجود می‌آید، لکن منشأ آن، عقل است<ref>ر.ک: همان</ref>. مقصود از عرف نیز عرفی است که منشأ دلالت تصوری یا تصدیقی می‎باشد که می‌توان از آن به عرف دلالتی نیز تعبیر کرد<ref>ر.ک: همان، ص310</ref>.
    مقصود از «عقل» در اینجا، «عقل عملی» است که حکم به حسن و قبح می‌کند؛ زیرا دلالت‎های عقلی مبنی بر عقل نظری از مقوله دلالت‎های وضعی لفظی خارجند و از دلالت‎های معنا بر معنایند - ‎که خارج از بحث کتاب است - ‎و مقصود از «دلالت استعمالی ناشی از عقل»، دلالتی است که به سبب استعمال، در لفظ به وجود می‌آید، لکن منشأ آن، عقل است<ref>ر.ک: همان</ref>. مقصود از عرف نیز عرفی است که منشأ دلالت تصوری یا تصدیقی می‎باشد که می‌توان از آن به عرف دلالتی نیز تعبیر کرد<ref>ر.ک: همان، ص310</ref>.


    در پایان می‌توان چنین گفت که اثر حاضر، تلاشی است در نوپردازی بخش‎هایی از علم اصول، به‎ویژه آنچه مربوط به منطق دلالت لفظی و قواعد استدلال عقلی در حوزه استنباط است و ابداع منطق نوین استنباط فقه اجتماعی به‎منظور پاسخگویی به پرسش‎های حوزه نظام‎های اجتماعی و غنی‌سازی بنیه نظریه‎پردازی فقهی در رویارویی با چالش‎های نوین در عرصه‌های گوناگون فقه و تلاشی نو در جهت بازپردازی مسائل علم اصول<ref>ر.ک: پیش‎درآمد، ص13</ref>.
    در پایان می‌توان چنین گفت که اثر حاضر، تلاشی است در نوپردازی بخش‎هایی از علم اصول، به‌ویژه آنچه مربوط به منطق دلالت لفظی و قواعد استدلال عقلی در حوزه استنباط است و ابداع منطق نوین استنباط فقه اجتماعی به‎منظور پاسخگویی به پرسش‎های حوزه نظام‎های اجتماعی و غنی‌سازی بنیه نظریه‎پردازی فقهی در رویارویی با چالش‎های نوین در عرصه‌های گوناگون فقه و تلاشی نو در جهت بازپردازی مسائل علم اصول<ref>ر.ک: پیش‎درآمد، ص13</ref>.


    در این تلاش علمی، سعی بر این است تا با بهره‌گیری از دستاوردهای پرمایه‌ای که در دوران خیزش این علم به دست توانای [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] و سپس [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]] پدید آمد و علم اصول را شکوفا نمود و پس از آن، با تلاش نوابغ بزرگ سه‌گانه‌ای که سهم وافری در اغنای علم اصول در قرن اخیر داشته‌اند، یعنی [[نائینی، محمدحسین|محقق نائینی]]، عراقی و اصفهانی و از آن پس، با پژوهش‎های [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی(ره)]] و محقق خویی، بارور شد و سرانجام با ابداع ماهرانه شهید صدر، به اوج جدیدی از تکامل و تطور رسید و طرحی نو برای قضایای علم اصول پرداخته گردید که از ویژگی‎های ذیل برخوردار است:
    در این تلاش علمی، سعی بر این است تا با بهره‌گیری از دستاوردهای پرمایه‌ای که در دوران خیزش این علم به دست توانای [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] و سپس [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]] پدید آمد و علم اصول را شکوفا نمود و پس از آن، با تلاش نوابغ بزرگ سه‌گانه‌ای که سهم وافری در اغنای علم اصول در قرن اخیر داشته‌اند، یعنی [[نائینی، محمدحسین|محقق نائینی]]، عراقی و اصفهانی و از آن پس، با پژوهش‎های [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی(ره)]] و محقق خویی، بارور شد و سرانجام با ابداع ماهرانه شهید صدر، به اوج جدیدی از تکامل و تطور رسید و طرحی نو برای قضایای علم اصول پرداخته گردید که از ویژگی‎های ذیل برخوردار است:
    # پایبندی و تعهد به روش علمی و اصالت فکری و در نتیجه، پاسداری از میراث گران‎بهای محققان دانش اصول، به‎ویژه، در دو قرن اخیر که دوره شکوفایی و باروری بی‌سابقه این علم به دست محققان نام‎برده این دانش است؛
    # پایبندی و تعهد به روش علمی و اصالت فکری و در نتیجه، پاسداری از میراث گران‎بهای محققان دانش اصول، به‌ویژه، در دو قرن اخیر که دوره شکوفایی و باروری بی‌سابقه این علم به دست محققان نام‎برده این دانش است؛
    # پرداختن به برخی مسائل جدید در حوزه منطق دلالت و استنباط که به‌اقتضای برخی پرسش‎های نوظهور، رخ نموده و طرح آنها در علم اصول، به‌عنوان منطق دلالت و استنباط، ضرورت داشت؛ نظیر: قواعد فهم متن و فرضیه تعدد قرائت‎ها و جایگاه عقل در عرصه فهم و استنباط قضایای دینی و نقش و جایگاه عرف در فهم و استنباط احکام شرعی و قواعد و ضوابط تغییر و تحول در احکام فقهی و روش استنباط آنها و قواعد استنباط فقه نظام، یا فقه اجتماعی و دیگر قضایای جدید مربوط به حوزه منطق دلالت و استنباط که اصلی‌ترین وظیفه علم اصول است؛
    # پرداختن به برخی مسائل جدید در حوزه منطق دلالت و استنباط که به‌اقتضای برخی پرسش‎های نوظهور، رخ نموده و طرح آنها در علم اصول، به‌عنوان منطق دلالت و استنباط، ضرورت داشت؛ نظیر: قواعد فهم متن و فرضیه تعدد قرائت‎ها و جایگاه عقل در عرصه فهم و استنباط قضایای دینی و نقش و جایگاه عرف در فهم و استنباط احکام شرعی و قواعد و ضوابط تغییر و تحول در احکام فقهی و روش استنباط آنها و قواعد استنباط فقه نظام، یا فقه اجتماعی و دیگر قضایای جدید مربوط به حوزه منطق دلالت و استنباط که اصلی‌ترین وظیفه علم اصول است؛
    # سامان‌دهی منطقی قضایای علم اصول، به‌گونه‌ای که بتواند از یک‎سو، پیوند منطقی قضایای علم اصول را با یکدیگر تبیین کند و از سوی دیگر، انسجام کلی قواعد و قضایای این علم را در یک سامانه ساختاری واحد و با چیدمانی معقول که جایگاه منطقی هریک از مباحث علم اصول معلوم و مشخص گردد؛
    # سامان‌دهی منطقی قضایای علم اصول، به‌گونه‌ای که بتواند از یک‎سو، پیوند منطقی قضایای علم اصول را با یکدیگر تبیین کند و از سوی دیگر، انسجام کلی قواعد و قضایای این علم را در یک سامانه ساختاری واحد و با چیدمانی معقول که جایگاه منطقی هریک از مباحث علم اصول معلوم و مشخص گردد؛