اسکندرنامه (بخش ختا): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ا ' به ' ا'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - ' ا ' به ' ا')
خط ۴۸: خط ۴۸:
روايت سُريانى داستان اسكندر به عربى راه يافت و با قصه ذوالقرنين قرآن درآمیخت و مواد تازه فراوانى بدان افزوده شد و در بسيارى جاها رنگ و بوى اسلامى به خود گرفت.
روايت سُريانى داستان اسكندر به عربى راه يافت و با قصه ذوالقرنين قرآن درآمیخت و مواد تازه فراوانى بدان افزوده شد و در بسيارى جاها رنگ و بوى اسلامى به خود گرفت.


داستان اسكندر نخستين بار در اواخر قرن چهارم هجرى از عربى به فارسی درآمد و به قول صاحب مجمل التواريخ و القصص، به «اخبار ا سكندر» شهرت يافت. این ترجمه منثور اساس يا خمیرمايه اسكندرنامه‌هاى منثور و منظوم متعددى قرار گرفت كه کتاب حاضر از آن جمله است.
داستان اسكندر نخستين بار در اواخر قرن چهارم هجرى از عربى به فارسی درآمد و به قول صاحب مجمل التواريخ و القصص، به «اخبار اسكندر» شهرت يافت. این ترجمه منثور اساس يا خمیرمايه اسكندرنامه‌هاى منثور و منظوم متعددى قرار گرفت كه کتاب حاضر از آن جمله است.


داستان اسكندر به مرور زمان، در میان فارسی‌زبانان رنگ و لعاب ایرانى بيشترى به خود گرفت، شاخ و برگهاى زيادى به آن داده شد و بيش از پيش باب طبع ایرانيان گرديد تا در عهد صفويان، به کتاب مفصلى تبديل شد. نخستين بخش این اسكندرنامه حجيم، كه به اسكندرنامه هفت جلدى شهرت يافته و نثرى روان و ساده دارد، تا آنجا كه مربوط به تسخير ایران و كشته شدن داراى كيانى است، كم و بيش با روايات شاهنامه فردوسى و اسكندرنامه نظامى همخوانى دارد اما داستان از آن پس یکسره راه افسانه در پيش مى‌گيرد و به شرح عياريها، جادوگريها، كارهاى خارق عادت و معجزات عجيب و غريب در مكانهاى خيالى آمیخته مى‌شود. در این قصه مفصل، به نامهاى متعددى چون مهتر نسيم عيار، شداد، صيادخان خطايى، كوه عتيق و امثال اينها برمى‌خوريم كه ممكن نيست در اصل داستان و حتى اسكندرنامه قديم سابقه داشته باشد.
داستان اسكندر به مرور زمان، در میان فارسی‌زبانان رنگ و لعاب ایرانى بيشترى به خود گرفت، شاخ و برگهاى زيادى به آن داده شد و بيش از پيش باب طبع ایرانيان گرديد تا در عهد صفويان، به کتاب مفصلى تبديل شد. نخستين بخش این اسكندرنامه حجيم، كه به اسكندرنامه هفت جلدى شهرت يافته و نثرى روان و ساده دارد، تا آنجا كه مربوط به تسخير ایران و كشته شدن داراى كيانى است، كم و بيش با روايات شاهنامه فردوسى و اسكندرنامه نظامى همخوانى دارد اما داستان از آن پس یکسره راه افسانه در پيش مى‌گيرد و به شرح عياريها، جادوگريها، كارهاى خارق عادت و معجزات عجيب و غريب در مكانهاى خيالى آمیخته مى‌شود. در این قصه مفصل، به نامهاى متعددى چون مهتر نسيم عيار، شداد، صيادخان خطايى، كوه عتيق و امثال اينها برمى‌خوريم كه ممكن نيست در اصل داستان و حتى اسكندرنامه قديم سابقه داشته باشد.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش