اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' الدين' به '‌الدين'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به '‌الدين')
خط ۴۴: خط ۴۴:
از اين پس، گذشته از سفرى به مكه (پيش از 686ق) و سپس مدتى اقامت در مدينه و ارشاد و تعليم در خانقاه‌هاى آن شهر، بيشتر اوقات را در بغداد كه اقامتگاه دائمى او بود، مى‌گذراند و به تجديد سازمان و اداره مراكز صوفيه اقدام مى‌كرد.
از اين پس، گذشته از سفرى به مكه (پيش از 686ق) و سپس مدتى اقامت در مدينه و ارشاد و تعليم در خانقاه‌هاى آن شهر، بيشتر اوقات را در بغداد كه اقامتگاه دائمى او بود، مى‌گذراند و به تجديد سازمان و اداره مراكز صوفيه اقدام مى‌كرد.


در سال‌هاى پيش از 689ق در محلى به نام رباط سكينه نيز به تدريس اشتغال داشت و در همين ايام با جمال الدين دستجردانى كه عهده‌دار امور موقوفات عراق بود، مصاحبت داشت و در 689ق در شونيزيه [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله سمنانى]] از او در قواعد سلوك تعليم گرفت.
در سال‌هاى پيش از 689ق در محلى به نام رباط سكينه نيز به تدريس اشتغال داشت و در همين ايام با جمال‌الدين دستجردانى كه عهده‌دار امور موقوفات عراق بود، مصاحبت داشت و در 689ق در شونيزيه [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله سمنانى]] از او در قواعد سلوك تعليم گرفت.


حضور اسفراينى در بغداد در مدتى بيش از 40 سال، يكى از مراكز مهم سلسله كبرويه را در اين شهر به وجود آورده بود. فعاليت‌هاى شيخ محدود به ارشاد صوفيان و امور خانقاهى نبود، بلكه نفوذ سياسى وى در همان 10 ساله اول اقامتش در بغداد محسوس بود، چنانكه نامه‌هاى او خطاب به پادشاهان و حكمرانان و سلاطين وقت گواه آن است.
حضور اسفراينى در بغداد در مدتى بيش از 40 سال، يكى از مراكز مهم سلسله كبرويه را در اين شهر به وجود آورده بود. فعاليت‌هاى شيخ محدود به ارشاد صوفيان و امور خانقاهى نبود، بلكه نفوذ سياسى وى در همان 10 ساله اول اقامتش در بغداد محسوس بود، چنانكه نامه‌هاى او خطاب به پادشاهان و حكمرانان و سلاطين وقت گواه آن است.


از كارهاى مهم سياسى ديگر او مى‌توان به ميانجى‌گرى در اختلاف الجايتو و غياث الدين چهارمين پادشاه آل كرت و رفع كدورت و نقارى كه ميان آنان ايجاد شده بود، ياد كرد.
از كارهاى مهم سياسى ديگر او مى‌توان به ميانجى‌گرى در اختلاف الجايتو و غياث‌الدين چهارمين پادشاه آل كرت و رفع كدورت و نقارى كه ميان آنان ايجاد شده بود، ياد كرد.


اسفراينى درباره سياست ملكدارى و مناسبت قدرت دينى با قدرت حكومتى عقايد خاص داشت و رابطه قدرت دينى و دنيايى را چون رابطه ملكوت و ملك مى‌دانست و عارف را قطب ملكوت و سلطان را قطب ملك مى‌شمرد و همانگونه كه اعضاى بدن پيرو دل هستند، مردمان جامعه نيز در صلاح و فساد پيرو پادشاهند.
اسفراينى درباره سياست ملكدارى و مناسبت قدرت دينى با قدرت حكومتى عقايد خاص داشت و رابطه قدرت دينى و دنيايى را چون رابطه ملكوت و ملك مى‌دانست و عارف را قطب ملكوت و سلطان را قطب ملك مى‌شمرد و همانگونه كه اعضاى بدن پيرو دل هستند، مردمان جامعه نيز در صلاح و فساد پيرو پادشاهند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش