پرش به محتوا

اسرار عرفانی عمره: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
+وابسته‌ها
جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ')
جز (+وابسته‌ها)
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۸: خط ۱۸:
| شابک =978-964-540-150-2
| شابک =978-964-540-150-2
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =18717
| کتابخانۀ دیجیتال نور =18491
| کتابخوان همراه نور =18491
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۲۴: خط ۲۵:
}}
}}


'''اسرار عرفانى عمره'''، اثر محمدتقى فعالى، پژوهشى است پيرامون اسرار عرفانى اعمال، مناسك و مكان‌هاى مربوط به عمره كه به زبان فارسی و در دوران معاصر، نوشته شده است.
 
'''اسرار عرفانى عمره'''، اثر [[فعالی، محمدتقی|محمدتقى فعالى]]، پژوهشى است پيرامون اسرار عرفانى اعمال، مناسك و مكان‌هاى مربوط به عمره كه به زبان فارسی و در دوران معاصر، نوشته شده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۲: خط ۳۴:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه، به اسرار باطنى عمره، اشاره شده است. اولين این اسرار، فهم است؛ به این معنى كه عمره‌گزار بايد بداند كه اگر مى‌خواهد به ديدار حق نايل شود، بايد از شهوات دل بركند، از لذات منقطع شود و فقط به اندازه ضرورت نصيبى از دنيا برگيرد. سزاست در تمامى حركات و سكنات، خود را برای خدا خالص كند، سلوكى خالصانه در پيش گيرد، انس بيشترى با خدا گيرد و نفس خود را به مجاهدت عادت دهد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/12 مقدمه، ص12]</ref>
در مقدمه، به اسرار باطنى عمره، اشاره شده است. اولین این اسرار، فهم است؛ به این معنى كه عمرزار بايد بداند كه اگر مى‌خواهد به ديدار حق نايل شود، بايد از شهوات دل بركند، از لذات منقطع شود و فقط به اندازه ضرورت نصيبى از دنيا برگيرد. سزاست در تمامى حركات و سكنات، خود را برای خدا خالص كند، سلوكى خالصانه در پيش گيرد، انس بيشترى با خدا گيرد و نفس خود را به مجاهدت عادت دهد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/12 مقدمه، ص12]</ref>


بخش اول، اختصاص به حرم دارد و خود داراى سه فصل است كه به ترتيب به شهر مكه مكرمه، مسجد الحرام و اسرار عرفانى كعبه پرداخته است.
بخش اول، اختصاص به حرم دارد و خود داراى سه فصل است كه به ترتيب به شهر مكه مكرمه، مسجد الحرام و اسرار عرفانى كعبه پرداخته است.


فصل اول، به بحث پيرامون جايگاه و اسرار عمره اختصاص داشته و در آن، ابتدا به وجه نام‌گذارى حج و عمره پرداخته شده و سپس، جايگاه عمره و عمره‌گذار تبيين گرديده و پس از آن، به حكمت‌ها و آثار عمره، اشاره شده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/17 متن کتاب، ص17]-[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/29 29]</ref>
فصل اول، به بحث پيرامون جايگاه و اسرار عمره اختصاص داشته و در آن، ابتدا به وجه نام‌گذارى حج و عمره پرداخته شده و سپس، جايگاه عمره و عمرذار تبيين گرديده و پس از آن، به حكمت‌ها و آثار عمره، اشاره شده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/17 متن کتاب، ص17]-[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/29 29]</ref>


نویسنده، عمره را بريدن از خلق و رویکردن به‌سوى حق دانسته است؛ سفر از خلق به حق و دور شدن از غير خدا. وى معتقد است انسان با رفتن به عمره، مزه‌اى از ملكوت مى‌چشد؛ او خموشى است كه به بارگاه نور، بهجت و سرور راه يافته است. عمره‌گزار به‌سوى خدا فرار مى‌كند. سلوك عمره منازل و مقاماتى دارد كه ديدار حق، اوج آن است. عمره راه رستگارى و فوز عظيم است. به اعتقاد وى، فلسفه اشك در عمره نمودار مى‌گردد. راز و نياز با خدا، نجوا و همنشينى با او در كنار خانه‌اش به اوج مى‌رسد. زائر چون ستاره‌اى درخشان در آسمان تاریکى‌ها مى‌درخشد و نامش در دفتر خدا ثبت مى‌شود. انسانى كه به عمره مى‌رود، میهمان خداست و خدا از او میزبانى مى‌كند.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/21 همان، ص21]</ref>
نویسنده، عمره را بريدن از خلق و رویکردن به‌سوى حق دانسته است؛ سفر از خلق به حق و دور شدن از غير خدا. وى معتقد است انسان با رفتن به عمره، مزه‌اى از ملكوت مى‌چشد؛ او خموشى است كه به بارگاه نور، بهجت و سرور راه يافته است. عمرزار به‌سوى خدا فرار مى‌كند. سلوك عمره منازل و مقاماتى دارد كه ديدار حق، اوج آن است. عمره راه رستگارى و فوز عظيم است. به اعتقاد وى، فلسفه اشك در عمره نمودار مى‌گردد. راز و نياز با خدا، نجوا و همنشينى با او در كنار خانه‌اش به اوج مى‌رسد. زائر چون ستاره‌اى درخشان در آسمان تاریکى‌ها مى‌درخشد و نامش در دفتر خدا ثبت مى‌شود. انسانى كه به عمره مى‌رود، میهمان خداست و خدا از او میزبانى مى‌كند.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/21 همان، ص21]</ref>


در فصل دوم، به اسرار عرفانى كعبه پرداخته شده است. نویسنده برای خانه كعبه جايگاه رفيعى قائل بوده و آن را چنين معرفى كرده است: «كعبه، مقدس‌ترين و بااحترام‌ترين خانه‌هاى روى زمین است. خانه كعبه، نخستين و برترين نقطه خاکدان طبيعت است. كعبه در جايگاهى بسيار مقدس قرار دارد و خداوند به آن نظر و عنايتى ويژه داشته و دارد. خداوند از هر چيز یکى را به‌عنوان بهترين برمى‌گزيند. او از زمین، كعبه را برگزيد. هيچ منزلى روى زمین محبوب‌تر و عزيزتر از كعبه نيست؛ پس هتك حرمت آن جايز نبوده، بيرون راندن كسى كه به آنجا پناه برده هم جايز نمى‌باشد. كعبه ستون دين و بنياد بقاى شريعت محمدى است».<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/35 همان، ص35]</ref>
در فصل دوم، به اسرار عرفانى كعبه پرداخته شده است. نویسنده برای خانه كعبه جايگاه رفيعى قائل بوده و آن را چنين معرفى كرده است: «كعبه، مقدس‌ترين و بااحترام‌ترين خانه‌هاى روى زمین است. خانه كعبه، نخستين و برترين نقطه خاکدان طبيعت است. كعبه در جايگاهى بسيار مقدس قرار دارد و خداوند به آن نظر و عنايتى ويژه داشته و دارد. خداوند از هر چيز یکى را به‌عنوان بهترين برمى‌گزيند. او از زمین، كعبه را برگزيد. هيچ منزلى روى زمین محبوب‌تر و عزيزتر از كعبه نيست؛ پس هتك حرمت آن جايز نبوده، بيرون راندن كسى كه به آنجا پناه برده هم جايز نمى‌باشد. كعبه ستون دين و بنياد بقاى شريعت محمدى است».<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/35 همان، ص35]</ref>


در فصل سوم، از اسرار عرفانى احرام، سخن به میان آمده است. عمره‌گزار، با احرام، چيزهایى را بر خود حرام مى‌كند. احرام، به معناى تحريم امورى بر انسان است، اما به نظر نویسنده، نگاه عرفانى به این امر، به‌گونه‌اى ديگر است. یکى از اسماى الهى «عزيز» است؛ آنگاه كه خداوند دستور داد تا در احرام درآيد و آنچه را كه حلال بود حرام شمرد، خداوند با صفت عزت ظهور كرده است؛ ازاين‌رو محرم، مظهر اسم عزيز است و عزت الهى جلوه‌اى در احرام محرم دارد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/64 همان، ص64]</ref>
در فصل سوم، از اسرار عرفانى احرام، سخن به میان آمده است. عمرزار، با احرام، چيزهایى را بر خود حرام مى‌كند. احرام، به معناى تحريم امورى بر انسان است، اما به نظر نویسنده، نگاه عرفانى به این امر، به‌گونه‌اى ديگر است. یکى از اسماى الهى «عزيز» است؛ آنگاه كه خداوند دستور داد تا در احرام درآيد و آنچه را كه حلال بود حرام شمرد، خداوند با صفت عزت ظهور كرده است؛ ازاين‌رو محرم، مظهر اسم عزيز است و عزت الهى جلوه‌اى در احرام محرم دارد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/64 همان، ص64]</ref>


نویسنده، معتقد است در احرام، اشيا بر انسان حرام نشده‌اند، بلكه این انسان است كه بر اشيا حرام شده است؛ زيرا انسان برای خدا خلق شده است و اشيا برای انسان. پس انسان طالب خداست و اشيا طالب او. خداوند با عزت خود، خوارى و ذلت انسان را نشان داد و به انسان‌ها فهماند كه اوست كه انسان را بر اشيا حرام كرد تا به آنها دست نيازد، نه اينكه به اشيا دستور داد تا بر انسان حرام شوند؛ بنابراین، دستور به احرام، دستور به تحريم انسان‌هاست نه اشيا. هدف از تحريم انسان، تذكر این نكته است كه آدمى فقط برای خداست و درعين‌حالى كه مى‌تواند به امورى دست يابد و آن امور مسخّر و در اختيار اويند، انسان نبايد آنها را طلب كند و فقط بايد طالب او باشد. لطيفه احرام، تحريم انسان بر اشيا است؛ بدين لحاظ كه انسان بايد خود را وقف خدا كند، نه ماسوا.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/64 همان، ص64]-[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/65 65]</ref>
نویسنده، معتقد است در احرام، اشيا بر انسان حرام نشده‌اند، بلكه این انسان است كه بر اشيا حرام شده است؛ زيرا انسان برای خدا خلق شده است و اشيا برای انسان. پس انسان طالب خداست و اشيا طالب او. خداوند با عزت خود، خوارى و ذلت انسان را نشان داد و به انسان‌ها فهماند كه اوست كه انسان را بر اشيا حرام كرد تا به آنها دست نيازد، نه اينكه به اشيا دستور داد تا بر انسان حرام شوند؛ بنابراین، دستور به احرام، دستور به تحريم انسان‌هاست نه اشيا. هدف از تحريم انسان، تذكر این نكته است كه آدمى فقط برای خداست و درعين‌حالى كه مى‌تواند به امورى دست يابد و آن امور مسخّر و در اختيار اويند، انسان نبايد آنها را طلب كند و فقط بايد طالب او باشد. لطيفه احرام، تحريم انسان بر اشيا است؛ بدين لحاظ كه انسان بايد خود را وقف خدا كند، نه ماسوا.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/64 همان، ص64]-[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/65 65]</ref>
خط ۵۰: خط ۵۲:
طواف قلب، طهارت از شهود غير، حديث شمع و پروانه و هفت شهر عشق، از ديگر اسرار عرفانى مى‌باشند كه نویسنده برای طواف برشمرده است.
طواف قلب، طهارت از شهود غير، حديث شمع و پروانه و هفت شهر عشق، از ديگر اسرار عرفانى مى‌باشند كه نویسنده برای طواف برشمرده است.


در فصل پنجم، اسرار عرفانى نماز طواف بيان گرديده است. واجب است بعد از تمام شدن طواف عمره، دو ركعت نماز همانند نماز صبح خوانده شود. همچنين ضرورى است این نماز، نزد مقام ابراهيم(ع) واقع شود؛ يعنى بايد آن نماز را پشت مقام به‌جاى آورد. البته هرچه نماز طواف به مقام نزدیک ‌تر باشد بهتر است. مستحب است در ركعت اول، بعد از حمد، سوره اخلاص و در ركعت دوم بعد از حمد سوره كافرون خوانده شود. حمد و ثناى الهى، صلوات بر محمد(ص) و آل او(ع)، طلب قبولى اعمال، سجده‌هاى طولانى، گريستن و خواندن دعاهاى مختلف، از مستحبات نماز طواف است. این امور، ظاهر نماز طواف مى‌باشد، اما نویسنده، معتقد است نماز طواف در برابر كعبه، روبه‌روى حجرالاسود، حطيم، ملتزم و در آستانه مقام ابراهيم(ع)، تأويلات و اسرار باطنى دارد كه در قالب عناوين زير، به توضيح آن پرداخته شده است: نماز نياز، نماز حضور، نماز وصال و فنا و نماز ولايت.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/151 ر.ک: همان، ص151]</ref>
در فصل پنجم، اسرار عرفانى نماز طواف بيان گرديده است. واجب است بعد از تمام شدن طواف عمره، دو ركعت نماز همانند نماز صبح خوانده شود. همچنين ضرورى است این نماز، نزد مقام ابراهیم(ع) واقع شود؛ يعنى بايد آن نماز را پشت مقام به‌جاى آورد. البته هرچه نماز طواف به مقام نزدیک ‌تر باشد بهتر است. مستحب است در ركعت اول، بعد از حمد، سوره اخلاص و در ركعت دوم بعد از حمد سوره كافرون خوانده شود. حمد و ثناى الهى، صلوات بر محمد(ص) و آل او(ع)، طلب قبولى اعمال، سجده‌هاى طولانى، گريستن و خواندن دعاهاى مختلف، از مستحبات نماز طواف است. این امور، ظاهر نماز طواف مى‌باشد، اما نویسنده، معتقد است نماز طواف در برابر كعبه، روبه‌روى حجرالاسود، حطيم، ملتزم و در آستانه مقام ابراهیم(ع)، تأويلات و اسرار باطنى دارد كه در قالب عناوين زير، به توضيح آن پرداخته شده است: نماز نياز، نماز حضور، نماز وصال و فنا و نماز ولايت.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/151 ر.ک: همان، ص151]</ref>


اسرار عرفانى و باطنى سعى و تقصير، در فصل ششم بيان گرديده است. عمره‌گزار بايد پس از انجام نماز طواف، میان صفا و مروه سعى كند؛ يعنى از كوه صفا به مروه برود و از مروه به صفا بازگردد. سعى میان صفا و مروه هفت مرتبه (شوط) است. همچنين واجب است كه سعى از صفا شروع شده، به مروه ختم گردد. طهارت و خلوص نيت از واجبات سعى است و خداى سبحان در قرآن، صفا و مروه را از شعائر دانسته است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/167 همان، ص167]</ref>
اسرار عرفانى و باطنى سعى و تقصير، در فصل ششم بيان گرديده است. عمرزار بايد پس از انجام نماز طواف، میان صفا و مروه سعى كند؛ يعنى از كوه صفا به مروه برود و از مروه به صفا بازگردد. سعى میان صفا و مروه هفت مرتبه (شوط) است. همچنين واجب است كه سعى از صفا شروع شده، به مروه ختم گردد. طهارت و خلوص نيت از واجبات سعى است و خداى سبحان در قرآن، صفا و مروه را از شعائر دانسته است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/167 همان، ص167]</ref>


سعى میان صفا و مروه فضيلت‌هاى بى‌شمارى دارد. سعى انسان را پاک مى‌كند، فرشتگان به سعى كنندگان نظرى خاص داشته، آن‌ها را شفاعت مى‌كنند و نویسنده معتقد است حتى سعى مى‌تواند باعث آثار مثبت مادى و این جهانى گردد؛ يعنى برای انسان منافع مالى در پى داشته باشد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/170 همان، ص170]</ref>
سعى میان صفا و مروه فضيلت‌هاى بى‌شمارى دارد. سعى انسان را پاک مى‌كند، فرشتگان به سعى كنندگان نظرى خاص داشته، آن‌ها را شفاعت مى‌كنند و نویسنده معتقد است حتى سعى مى‌تواند باعث آثار مثبت مادى و این جهانى گردد؛ يعنى برای انسان منافع مالى در پى داشته باشد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/170 همان، ص170]</ref>
خط ۶۳: خط ۶۵:


==وضعيت کتاب==
==وضعيت کتاب==


فهرست مطالب در ابتدا و کتابنامه منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهاى کتاب آمده است.
فهرست مطالب در ابتدا و کتابنامه منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهاى کتاب آمده است.
خط ۷۶: خط ۷۷:
مقدمه و متن کتاب.
مقدمه و متن کتاب.


==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
[[اسرار عرفانی حج]]
[[اسرار حج]]




۶٬۲۹۵

ویرایش