۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رسيد' به 'رسيد ') |
جز (جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان ') |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
محقق و مترجم اين کتاب از يك مؤلف معمولى و غير معصوم، و حداكثر صحابى ائمه(ع)، محقّقى استثنايى مىسازد كه در همان سنين نوجوانى؛ يعنى حدود چهارده سالگى، تفكّرى موشكافانه و بسيار ژرف دارد و همانند طبيبى حاذق، برای آينده جهان تشيّع، نسخهاى شفا بخش مىپيچد. | محقق و مترجم اين کتاب از يك مؤلف معمولى و غير معصوم، و حداكثر صحابى ائمه(ع)، محقّقى استثنايى مىسازد كه در همان سنين نوجوانى؛ يعنى حدود چهارده سالگى، تفكّرى موشكافانه و بسيار ژرف دارد و همانند طبيبى حاذق، برای آينده جهان تشيّع، نسخهاى شفا بخش مىپيچد. | ||
مترجم، در معرّفى کتاب و مؤلفش، آن اندازه غلوّ مىكند كه هالهاى از قداست، اطراف سُليم و کتابش را فرا مىگيرد و انسان را دچار شگفتى مىسازد كه چگونه چنين اثر جاودانه و بىنظيرى، تا كنون برای عامّه مردم، معرّفى نشده، و قرنها است كه فارسى زبانهاى مسلمان، از آن، بىبهره ماندهاند؟! و چرا به تصريح مترجم، «از اوّلين چاپ متن عربى کتاب، بيش از پنجاه سال نمىگذرد» و «ترجمه فارسى آن [سهم] پانزده سال قبل، برای اوّلين بار، چاپ شده است»؟! آيا بهتر نبود کتابى كه با كمال تأسّف، مترجم برای تأييد صد در صد آن، ناخواسته مرحوم [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] و کتاب شريف [[الكافي (ط. دارالحديث)|كافى]] را مورد بىمهرى قرار مىدهد، زودتر از اينها انتشار مىيافت و | مترجم، در معرّفى کتاب و مؤلفش، آن اندازه غلوّ مىكند كه هالهاى از قداست، اطراف سُليم و کتابش را فرا مىگيرد و انسان را دچار شگفتى مىسازد كه چگونه چنين اثر جاودانه و بىنظيرى، تا كنون برای عامّه مردم، معرّفى نشده، و قرنها است كه فارسى زبانهاى مسلمان، از آن، بىبهره ماندهاند؟! و چرا به تصريح مترجم، «از اوّلين چاپ متن عربى کتاب، بيش از پنجاه سال نمىگذرد» و «ترجمه فارسى آن [سهم] پانزده سال قبل، برای اوّلين بار، چاپ شده است»؟! آيا بهتر نبود کتابى كه با كمال تأسّف، مترجم برای تأييد صد در صد آن، ناخواسته مرحوم [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] و کتاب شريف [[الكافي (ط. دارالحديث)|كافى]] را مورد بىمهرى قرار مىدهد، زودتر از اينها انتشار مىيافت و شیعیان ، قرنها از آن، بىبهره نمىماندند؟! و اگر مطالب اين کتاب، در ضمن کتابهاى حديثى مهم ديگر موجود است، پس چه حاجت به اين همه افراط و زيادهروى در تأييد تك تك احاديث و تمامى محتویات کتاب مذكور؟ | ||
جاى بسى خوشوقتى است كه مترجم محترم نيز در اين جهت، با نگارنده هم عقيده است و به صراحت مىنویسد: | جاى بسى خوشوقتى است كه مترجم محترم نيز در اين جهت، با نگارنده هم عقيده است و به صراحت مىنویسد: | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
مترجم در بحث «انتقال کتاب از ابان به ابن اُذَينۀ» چنين مىنویسد: | مترجم در بحث «انتقال کتاب از ابان به ابن اُذَينۀ» چنين مىنویسد: | ||
اتّفاق عجيبى كه در سال 138هجرى در 76 سالگى ابان [رخ داد]، اين بود كه يك شب، سليم را در عالم رؤيا ديد. سليم، نزدیک ى مرگ او را خبر داد و گفت: «اى ابان! تو در اين روزها از دنيا مىروى. درباره امانت من، تقوا پيشه كن و آن را ضايع مكن و به وعدهاى كه به من در مورد كتمان آن دادهاى، عمل كن و آن را جز نزد مردى از | اتّفاق عجيبى كه در سال 138هجرى در 76 سالگى ابان [رخ داد]، اين بود كه يك شب، سليم را در عالم رؤيا ديد. سليم، نزدیک ى مرگ او را خبر داد و گفت: «اى ابان! تو در اين روزها از دنيا مىروى. درباره امانت من، تقوا پيشه كن و آن را ضايع مكن و به وعدهاى كه به من در مورد كتمان آن دادهاى، عمل كن و آن را جز نزد مردى از شیعیان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] كه صاحب دين و آبرو باشد، مسپار». اين خواب، از رؤياهاى صادقه بود؛ چه آن كه يك ماه از آن نگذشته بود كه ابان از دنيا رفت... صبح آن شب كه ابان، سليم را در خواب ديد، با ابن اذينه ملاقات كرد و رؤياى شب گذشته را و نيز اجمالى از تاريخچه کتاب را با او در ميان گذشت. سپس کتاب را رسماً به او تحویل داد و او هم مانند سليم، تمام کتاب را برای ابن اذينه قرائت كرد... بيش از يك ماه از تحویل کتاب سليم به ابن اذينه نگذشته بود كه ابان، در ماه رجب سال 138 هجرى در بصره از دنيا رفت. | ||
اولاً آنچه در اين جا مطرح شده است، مشابه آن چيزى است كه درباره سليم هم بيان گرديد. در آن جا درباره برخورد سليم با ابان و تسليم کتاب به وى، سخن از «يك اتّفاق يا تصادف» است و در اين جا هم، سخن از يك اتّفاق عجيب و رؤياى صادقه! | اولاً آنچه در اين جا مطرح شده است، مشابه آن چيزى است كه درباره سليم هم بيان گرديد. در آن جا درباره برخورد سليم با ابان و تسليم کتاب به وى، سخن از «يك اتّفاق يا تصادف» است و در اين جا هم، سخن از يك اتّفاق عجيب و رؤياى صادقه! | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
در کتاب حاضر پس از توضيح سخن [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در تأييد کتاب سليم، از جمله چنين آمده است: | در کتاب حاضر پس از توضيح سخن [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در تأييد کتاب سليم، از جمله چنين آمده است: | ||
بايد توجّه داشت كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، در زمانى كلام مزبور را فرمودهاند كه شيعه در شرايط مرگبار حكومتهاى غاصب، امكانى برای نشر و بسط معارف خویش نداشتند و به خصوص در جنبه عقيدتى، کتاب تدوین شده و آمادهاى نداشتند تا در مقابل دشمنان و يا برای خود | بايد توجّه داشت كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، در زمانى كلام مزبور را فرمودهاند كه شيعه در شرايط مرگبار حكومتهاى غاصب، امكانى برای نشر و بسط معارف خویش نداشتند و به خصوص در جنبه عقيدتى، کتاب تدوین شده و آمادهاى نداشتند تا در مقابل دشمنان و يا برای خود شیعیان ، عرضه كنند و تنها نوشته درخشانى كه به حقْ آبروى تشيّع به شمار مىآمد و حامل حقايقى بس عميق از عقايد و تاريخ تشيع بود، همانا کتاب سليم بن قيس بود. | ||
ولى بايد توجّه داشت كه اوّلاً اگر شيعه پيش از زمان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] امكان بيان حقايق معارف خویش را نداشت، به گواهى تمامى مؤرّخان تاريخ اسلام، در دوره آن حضرت - كه مصادف با زوال حكومت ننگين بنىاميّه و آغاز حكومت غاصبانه بنىعباس بود - بهترين فرصت را برای اظهار معارف اهلبيت(ع) پيدا كرد و هزاران شاگرد مكتب [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و هزاران حديثِ منقول از آن حضرت، بهترين گواهِ اين مدّعاست. | ولى بايد توجّه داشت كه اوّلاً اگر شيعه پيش از زمان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] امكان بيان حقايق معارف خویش را نداشت، به گواهى تمامى مؤرّخان تاريخ اسلام، در دوره آن حضرت - كه مصادف با زوال حكومت ننگين بنىاميّه و آغاز حكومت غاصبانه بنىعباس بود - بهترين فرصت را برای اظهار معارف اهلبيت(ع) پيدا كرد و هزاران شاگرد مكتب [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و هزاران حديثِ منقول از آن حضرت، بهترين گواهِ اين مدّعاست. |
ویرایش