اسئله یوسفیه: جدال اندیشگی تفکر شیعه اصولی با اخباری: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'استرآبادي، ميريوسف بن محمد' به 'استرآبادی، میر یوسفعلی') |
جز (جایگزینی متن - 'امام على علیهالسلام' به 'امام علی علیهالسلام') |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
یکی از اشکالات اساسی که [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی]] به [[استرآبادی، میر یوسفعلی|استرآبادی]] وارد میکند، ضعف منابع مورد استفاده است. وی در این زمینه، یک جا استنادات وی را به کاشفی و نیز استنادش به کتاب «مقصد الأقصی» نسفی و مهمتر از همه «مصابيح القلوب» را که اساساً روایت او سوژه اصلی این رساله است، مورد انتقاد قرار میدهد و از صاحب «مصابيح القلوب»، به مرد مداح معرکهگیر یاد میکند و کتاب مقصد اقصی و مانند آن را از کتب مجهوله بشمار میآورد. تعبیر مداح معرکهگیر برای حسن شیعی سبزواری که آثارش نمونهای از آثار شیعی – فارسی ایران قرن هشتم است، توجه قاضی را به ضعف استنادی اینگونه متون نشان میدهد. | یکی از اشکالات اساسی که [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی]] به [[استرآبادی، میر یوسفعلی|استرآبادی]] وارد میکند، ضعف منابع مورد استفاده است. وی در این زمینه، یک جا استنادات وی را به کاشفی و نیز استنادش به کتاب «مقصد الأقصی» نسفی و مهمتر از همه «مصابيح القلوب» را که اساساً روایت او سوژه اصلی این رساله است، مورد انتقاد قرار میدهد و از صاحب «مصابيح القلوب»، به مرد مداح معرکهگیر یاد میکند و کتاب مقصد اقصی و مانند آن را از کتب مجهوله بشمار میآورد. تعبیر مداح معرکهگیر برای حسن شیعی سبزواری که آثارش نمونهای از آثار شیعی – فارسی ایران قرن هشتم است، توجه قاضی را به ضعف استنادی اینگونه متون نشان میدهد. | ||
از نظر استرآبادی، این انتقاد به حسن شیعی سبزواری روا نیست؛ به دو دلیل: اولاً آنکه «او مردی بوده از مردم خوب سبزوار و کمال صلاحیت و فضیلت داشته و مسلم عصر خود بوده»؛ ثانیاً آنکه «بر تقدیر تسلیم که مداح و معرکهگیر بوده، ندانستهاید که مداحی و معرکهگیری در اظهار فضایل [[امام | از نظر استرآبادی، این انتقاد به حسن شیعی سبزواری روا نیست؛ به دو دلیل: اولاً آنکه «او مردی بوده از مردم خوب سبزوار و کمال صلاحیت و فضیلت داشته و مسلم عصر خود بوده»؛ ثانیاً آنکه «بر تقدیر تسلیم که مداح و معرکهگیر بوده، ندانستهاید که مداحی و معرکهگیری در اظهار فضایل [[امام علی علیهالسلام|حضرت امیر(ع)]] عین عبادت است». | ||
انتقاد [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی]] به کاشفی نیز ازآنروست که کاشفی در هرات همنشین امیر علیشیر نوایی بود که به ضدیت با شیعه شهرت داشت و این اخبار در هند کاملاً آشکار بود؛ گرچه خود کاشفی، از شهر سبزوار و اساساً شیعی بود، اما فضای نوشتههایش در هرات، از جمله تفسیر، رنگ و آب شیعی نداشت<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>. | انتقاد [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی]] به کاشفی نیز ازآنروست که کاشفی در هرات همنشین امیر علیشیر نوایی بود که به ضدیت با شیعه شهرت داشت و این اخبار در هند کاملاً آشکار بود؛ گرچه خود کاشفی، از شهر سبزوار و اساساً شیعی بود، اما فضای نوشتههایش در هرات، از جمله تفسیر، رنگ و آب شیعی نداشت<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
استنادهای مکرر استرآبادی به خطبة البيان، [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی]] را به اعتراض واداشته و ابراز میدارد که وی تا این لحظه اصل صحت این خطبه را اثبات نکرده است... اما سیر برخورد [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی]] با این خطبه، چنان است که وی گرچه اوایل بحث چندان در این خطبه تردید نمیکند، اما بهتدریج اعتراض خود علیه آن را جدیتر کرده و خطبه مذکور را ساخته دست غلات شیعه میداند. تحلیل ارائهشده توسط وی، نشانگر آن است که [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی]] توجه ویژهای به متون برساخته غالیان دارد و حاضر نیست هر روایتی را که در متون سابق آمده، بپذیرد<ref>ر.ک: همان، ص26-27</ref>. | استنادهای مکرر استرآبادی به خطبة البيان، [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی]] را به اعتراض واداشته و ابراز میدارد که وی تا این لحظه اصل صحت این خطبه را اثبات نکرده است... اما سیر برخورد [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی]] با این خطبه، چنان است که وی گرچه اوایل بحث چندان در این خطبه تردید نمیکند، اما بهتدریج اعتراض خود علیه آن را جدیتر کرده و خطبه مذکور را ساخته دست غلات شیعه میداند. تحلیل ارائهشده توسط وی، نشانگر آن است که [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی]] توجه ویژهای به متون برساخته غالیان دارد و حاضر نیست هر روایتی را که در متون سابق آمده، بپذیرد<ref>ر.ک: همان، ص26-27</ref>. | ||
[[استرآبادی، میر یوسفعلی|استرآبادی]] بهعکس قاضی، این خطبه را کار غالیان نمیداند و معتقد است که اگر غالی کسی است که [[امام | [[استرآبادی، میر یوسفعلی|استرآبادی]] بهعکس قاضی، این خطبه را کار غالیان نمیداند و معتقد است که اگر غالی کسی است که [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] را خدا میداند روا نیست که در خطبة البيان چنین از قول امام جعل کند که گفته است: «أنا الموصوف بألف صفة من أوصاف الله غیر الألوهية». این در حالی است که [[استرآبادی، میر یوسفعلی|استرآبادی]] تصورش بر آن است که غلو صرفاً آن است که کسی [[امام علی علیهالسلام|امام علی]] را خدا بداند و الوهیت را به او نسبت دهد<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>. | ||
[[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی]] روی بدنام کردن شیعه از سوی مخالفان و اینکه آنان امثال این خطبه را جعل کرده باشند «تا عوام شیعه به نقل آن اقبال نمایند و آنگاه اقبال ایشان را به نقل و روایت آن موجب تشنیع و تجهیل شیعه سازند»، تأکید دارد و میگوید: «جمیع اختلافات که در دین پیدا شده، از احادیث کاذبه و اخبار موضوعه غلات و خارجیان است و در کتب رجال شیعه همیشه حکم بر فساد روایات بسیاری از غلات شیعه کردهاند». | [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی]] روی بدنام کردن شیعه از سوی مخالفان و اینکه آنان امثال این خطبه را جعل کرده باشند «تا عوام شیعه به نقل آن اقبال نمایند و آنگاه اقبال ایشان را به نقل و روایت آن موجب تشنیع و تجهیل شیعه سازند»، تأکید دارد و میگوید: «جمیع اختلافات که در دین پیدا شده، از احادیث کاذبه و اخبار موضوعه غلات و خارجیان است و در کتب رجال شیعه همیشه حکم بر فساد روایات بسیاری از غلات شیعه کردهاند». |