احکام جوانان (فاضل لنکرانی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>')
خط ۶۱: خط ۶۱:
3. تعاون و كمك كردن و هم‌صدا شدن بر خير و حق.
3. تعاون و كمك كردن و هم‌صدا شدن بر خير و حق.


در ادامه، بحث اصول دين و اقسام آن را پيش كشيده و گفته كه اصول دين از مواردى است كه تقليد در آن راهى ندارد و آنچه انسان را به سعادت دنيا و آخرت مى‌رساند و او را از عذاب و هلاكت نجات مى‌دهد، اعتقاد قلبى و ايمان جزمى است... ايمان و تحصيل علم و يقين به اصول دين از فضايل نفسانى است. معرفت و اعتقاد به خدا و صفات كماليه او، شناخت حجج الهى و وسائط فيض و ولاة امر، كسب علم و يقين به معاد و رجوع الى الله، از كمالات انسانى و موجب خروج نفس از رذيله جهل و نادانى است و به حكم عقل تحصيل اين امور مطلوب و پسنديده و لازم است ....<ref>ر.ك: متن کتاب، ص17</ref>
در ادامه، بحث اصول دين و اقسام آن را پيش كشيده و گفته كه اصول دين از مواردى است كه تقليد در آن راهى ندارد و آنچه انسان را به سعادت دنيا و آخرت مى‌رساند و او را از عذاب و هلاكت نجات مى‌دهد، اعتقاد قلبى و ايمان جزمى است... ايمان و تحصيل علم و يقين به اصول دين از فضايل نفسانى است. معرفت و اعتقاد به خدا و صفات كماليه او، شناخت حجج الهى و وسائط فيض و ولاة امر، كسب علم و يقين به معاد و رجوع الى الله، از كمالات انسانى و موجب خروج نفس از رذيله جهل و نادانى است و به حكم عقل تحصيل اين امور مطلوب و پسنديده و لازم است.<ref>ر.ك: متن کتاب، ص17</ref>


ايشان در اثبات وجود خداوند متعال، از فطرت و نظم بهره گرفته و بيان كرده كه: «صاحب فهم و خرد با اندك توجهى احساس مى‌كند كه سراسر جهان هستى پر از حيات و شعور و بينايى و شنوايى است و هريك از موجودات با زبان باطن با پديدآورنده خود در راز و نياز است و به وجود او اقرار دارد و او را تسبيح و تقديس مى‌كند...» ....<ref>همان، ص22 و 23</ref>و نيز «پديده‌هاى عالم هستى اگرچه داراى شكل‌هاى مختلف و حقيقت‌هاى متفاوت هستند، اما درعين‌حال همه آنها تابع نظم واحد و هريك در ظرف وجودى خود، مسير خاص خود را طى كرده و به اين جهت از فساد و تباهى محفوظند و اين مطلب جز با يگانه بودن پديدآورنده و ناظم آنها ممكن نيست» ....<ref>همان، ص25</ref>
ايشان در اثبات وجود خداوند متعال، از فطرت و نظم بهره گرفته و بيان كرده كه: «صاحب فهم و خرد با اندك توجهى احساس مى‌كند كه سراسر جهان هستى پر از حيات و شعور و بينايى و شنوايى است و هريك از موجودات با زبان باطن با پديدآورنده خود در راز و نياز است و به وجود او اقرار دارد و او را تسبيح و تقديس مى‌كند...».<ref>همان، ص22 و 23</ref>و نيز «پديده‌هاى عالم هستى اگرچه داراى شكل‌هاى مختلف و حقيقت‌هاى متفاوت هستند، اما درعين‌حال همه آنها تابع نظم واحد و هريك در ظرف وجودى خود، مسير خاص خود را طى كرده و به اين جهت از فساد و تباهى محفوظند و اين مطلب جز با يگانه بودن پديدآورنده و ناظم آنها ممكن نيست».<ref>همان، ص25</ref>


دومين اصل از اصول مذهب، عدل است و چون عدل يكى از صفات كمال مى‌باشد و خداوند تمام صفات كمال را دارا و از هر نقصى منزه و مبراست، پس خداوند اين صفت؛ يعنى عدل را داراست ....<ref>همان، ص27</ref>
دومين اصل از اصول مذهب، عدل است و چون عدل يكى از صفات كمال مى‌باشد و خداوند تمام صفات كمال را دارا و از هر نقصى منزه و مبراست، پس خداوند اين صفت؛ يعنى عدل را داراست.<ref>همان، ص27</ref>


سومين اصل از اصول دين نبوت است كه مؤلف از قاعده لطف براى مدعاى خود كمك گرفته و مى‌گويد: «لطف الهى ايجاب مى‌كند براى هدايت انسان‌ها راهنمايانى تعيين كند و روا نيست خداوند رحيم و مهربان كه نيازهاى مادى و معنوى بشر را مى‌داند و راه سعادت و سلامت وى را مى‌شناسد، او را به حال خود رها كند... ....<ref>همان، ص30</ref>
سومين اصل از اصول دين نبوت است كه مؤلف از قاعده لطف براى مدعاى خود كمك گرفته و مى‌گويد: «لطف الهى ايجاب مى‌كند براى هدايت انسان‌ها راهنمايانى تعيين كند و روا نيست خداوند رحيم و مهربان كه نيازهاى مادى و معنوى بشر را مى‌داند و راه سعادت و سلامت وى را مى‌شناسد، او را به حال خود رها كند....<ref>همان، ص30</ref>


ايشان در ادامه اين بحث، تعداد انبيا و نيز انبياى اولوالعزم را ذكر كرده و خلاصه‌اى از زندگانى پيامبر خاتم(ص) را متذكر شده است، سپس راه‌هاى شناخت پيامبر را برشمرده و توضيح داده است.
ايشان در ادامه اين بحث، تعداد انبيا و نيز انبياى اولوالعزم را ذكر كرده و خلاصه‌اى از زندگانى پيامبر خاتم(ص) را متذكر شده است، سپس راه‌هاى شناخت پيامبر را برشمرده و توضيح داده است.


يكى ديگر از اصول اعتقادى كه ويژه پيروان مكتب اهل‌بيت(ع) است، مسئله امامت است. مؤلف همچون بحث نبوت، براى بحث امامت نيز از قاعده لطف استمداد طلبيده است ....<ref>همان، ص40 و 41</ref>در ادامه نيز خصوصيات امام و اختلاف او با پيامبر را نيز متذكر شده است. سپس با اشاره به امام اول، حديث انذار و جريان آن، خلاصه‌اى از جريان غدير و اقوال فريقين در اين بحث، اين بخش را پيگيرى كرده است ....<ref>همان، 42 الى 48</ref>
يكى ديگر از اصول اعتقادى كه ويژه پيروان مكتب اهل‌بيت(ع) است، مسئله امامت است. مؤلف همچون بحث نبوت، براى بحث امامت نيز از قاعده لطف استمداد طلبيده است.<ref>همان، ص40 و 41</ref>در ادامه نيز خصوصيات امام و اختلاف او با پيامبر را نيز متذكر شده است. سپس با اشاره به امام اول، حديث انذار و جريان آن، خلاصه‌اى از جريان غدير و اقوال فريقين در اين بحث، اين بخش را پيگيرى كرده است.<ref>همان، 42 الى 48</ref>


در پايان اين اصل، فهرست رواياتى را كه از طريق فريقين درباره حضرت حجت(ع) رسيده است، ذكر نموده است ....<ref>همان، ص50</ref>
در پايان اين اصل، فهرست رواياتى را كه از طريق فريقين درباره حضرت حجت(ع) رسيده است، ذكر نموده است.<ref>همان، ص50</ref>


آخرين اصل از اصول اعتقادى كه مورد پذيرش و قبول اديان الهى است، معاد مى‌باشد. در پايان اين بحث مى‌گويد: «همان ادله و براهينى كه ما را ملزم به پذيرش چهار اصل دين نموده، به‌طور قطع و يقين ما را ملزم به پذيرش معاد مى‌كند و به حكم همان ادله و براهين معتقد به روز قيامت مى‌شويم و آن را عين حكمت و عدالت پروردگار مى‌دانيم» ....<ref>همان، ص53</ref>
آخرين اصل از اصول اعتقادى كه مورد پذيرش و قبول اديان الهى است، معاد مى‌باشد. در پايان اين بحث مى‌گويد: «همان ادله و براهينى كه ما را ملزم به پذيرش چهار اصل دين نموده، به‌طور قطع و يقين ما را ملزم به پذيرش معاد مى‌كند و به حكم همان ادله و براهين معتقد به روز قيامت مى‌شويم و آن را عين حكمت و عدالت پروردگار مى‌دانيم».<ref>همان، ص53</ref>


بخش دوم کتاب، حاوى 498 مسئله از مسائل شرعى مورد نياز جوانان است.
بخش دوم کتاب، حاوى 498 مسئله از مسائل شرعى مورد نياز جوانان است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش