ابن ملقن، عمر بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'اسنوى ' به 'اسنوى ')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۲۶: خط ۲۶:
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
|data-type='authorWritings'|[[طبقات الأولیاء]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
|data-type='authorWritings'|[[طبقات الأولیاء]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


[[خصایص النبی صلی الله علیه و سلم]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
[[خصایص النبی صلی الله علیه و سلم]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


[[ ‏حدائق الاولیاء، 134 مجلسا فی شتی فروع المعرفة من الفقه و التفسیر و الأحوال و المقامات و مکارم الأخلاق و غیرها]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
[[ ‏حدائق الاولیاء، 134 مجلسا فی شتی فروع المعرفة من الفقه و التفسیر و الأحوال و المقامات و مکارم الأخلاق و غیرها]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد مولف
|کد مولف
خط ۴۰: خط ۴۰:
«ابن مُلَقَّن»، ابوحفص سراج‌الدين عمر بن على بن احمد بن محمد ابن عبدالله انصارى، فقيه، محدث و رجالى شافعى مصرى بود كه در 22 ربيع الاول 723ق/ 31 مارس 1323م به دنيا آمد. وى به نسبت تبحر پدرش در نحو، خود را ابن نحوى مى‌خواند و در يمن نيز به همين كنيه شهرت يافت. در كودكى پدر خود را از دست داد. پدرش كه اندلسى الاصل بود، قبل از فوت، او را به يكى از دوستان خود به نام شرف‌الدين عيسى مغربى كه يكى از صلحاى مغرب بود و در مسجد ابن طولون به كار تلقين قرآن (تدريس قرآن به نوآموزان) اشتغال داشت، سپرد. عيسى بعد از مرگ پدر عمر، با مادر او ازدواج كرد و به همين سبب عمر به ابن ملقن معروف شد، اما او خود از اشتهار به اين كنيه خشنود نبود. او ابتدا قرآن و سپس عمدة الاحكام مقدسى را از عيسى آموخت و آن‌ها را حفظ كرد. آن‌گاه با راهنمايى همو كه خود مالكى بود، بر مذهب مالك بار آمد؛ ولى با اشاره ابن جماعه، يكى از ياران پدرش، عيسى کتاب «منهاج الطالبين محيى‌الدين نووى»، در فقه شافعى را نيز به او آموخت.
«ابن مُلَقَّن»، ابوحفص سراج‌الدين عمر بن على بن احمد بن محمد ابن عبدالله انصارى، فقيه، محدث و رجالى شافعى مصرى بود كه در 22 ربيع الاول 723ق/ 31 مارس 1323م به دنيا آمد. وى به نسبت تبحر پدرش در نحو، خود را ابن نحوى مى‌خواند و در يمن نيز به همين كنيه شهرت يافت. در كودكى پدر خود را از دست داد. پدرش كه اندلسى الاصل بود، قبل از فوت، او را به يكى از دوستان خود به نام شرف‌الدين عيسى مغربى كه يكى از صلحاى مغرب بود و در مسجد ابن طولون به كار تلقين قرآن (تدريس قرآن به نوآموزان) اشتغال داشت، سپرد. عيسى بعد از مرگ پدر عمر، با مادر او ازدواج كرد و به همين سبب عمر به ابن ملقن معروف شد، اما او خود از اشتهار به اين كنيه خشنود نبود. او ابتدا قرآن و سپس عمدة الاحكام مقدسى را از عيسى آموخت و آن‌ها را حفظ كرد. آن‌گاه با راهنمايى همو كه خود مالكى بود، بر مذهب مالك بار آمد؛ ولى با اشاره ابن جماعه، يكى از ياران پدرش، عيسى کتاب «منهاج الطالبين محيى‌الدين نووى»، در فقه شافعى را نيز به او آموخت.


ابن ملقن علاوه بر عيسى مغربى، فقه را از مشاهير شافعى، مانند تقى‌الدين سبكى، جمال‌الدين [[اسنوی، عبد الرحیم بن حسن|اسنوى]] و عزالدين ابن جماعه؛ ادب عربى را از ابوحيان غرناطى، جمال‌الدين ابن هشام، شمس‌الدين ابن صائغ؛ قرائت را از برهان‌الدين رشيدى و حديث را از ابوالفتح ابن سيد الناس، قطب‌الدين حلبى و ديگران فرا گرفت. آن‌گاه ملازمت زين‌الدين رحبى و علاءالدين مغلطاى را اختيار كرد، تا اين‌كه در 770ق‌به منظور اخذ حديث، به دمشق سفر كرد و درآن‌جا از شاگردان فخرالدين ابن‌بخارى، مانند ابن اميله و جز او تحصيل علم كرد. در قاهره و دمشق از مزّى و شمس الدين عسقلانى و عده‌اى ديگر از علماى زمان خود اجازه روايت كسب نمود.
ابن ملقن علاوه بر عيسى مغربى، فقه را از مشاهير شافعى، مانند تقى‌الدين سبكى، جمال‌الدين [[اسنوی، عبد الرحیم بن حسن|اسنوى]] و عزالدين ابن جماعه؛ ادب عربى را از ابوحيان غرناطى، جمال‌الدين ابن هشام، شمس‌الدين ابن صائغ؛ قرائت را از برهان‌الدين رشيدى و حديث را از ابوالفتح ابن سيد الناس، قطب‌الدين حلبى و ديگران فرا گرفت. آن‌گاه ملازمت زين‌الدين رحبى و علاءالدين مغلطاى را اختيار كرد، تا اين‌كه در 770ق‌به منظور اخذ حديث، به دمشق سفر كرد و درآن‌جا از شاگردان فخرالدين ابن‌بخارى، مانند ابن اميله و جز او تحصيل علم كرد. در قاهره و دمشق از مزّى و شمس الدين عسقلانى و عده‌اى ديگر از علماى زمان خود اجازه روايت كسب نمود.


منصب مهم و قابل ذكرى كه به وى محول شده باشد در زندگيش ديده نمى‌شود، جز آن‌كه در برهه‌اى سمت نيابت حاكم شرع را داشته و چندى بعد خواهان استقلال شده است. سيف‌الدين برقوق در نظر داشت او را به جاى بدرالدين ابن ابى البقاء در منصب قضاى قاهره بگمارد، ولى ابن ابى البقاء از اين موضوع آگاه شد و توطئه‌اى ترتيب داد كه سبب شد ابن ملقن مورد خشم برقوق واقع شود. البته به وساطت عده‌اى از علما، وى مورد بخشش سلطان قرار گرفت و در سمت نيابت باقى ماند، ولى بعد از مدتى از اين شغل كناره گرفت و به تدريس اكتفا كرد.
منصب مهم و قابل ذكرى كه به وى محول شده باشد در زندگيش ديده نمى‌شود، جز آن‌كه در برهه‌اى سمت نيابت حاكم شرع را داشته و چندى بعد خواهان استقلال شده است. سيف‌الدين برقوق در نظر داشت او را به جاى بدرالدين ابن ابى البقاء در منصب قضاى قاهره بگمارد، ولى ابن ابى البقاء از اين موضوع آگاه شد و توطئه‌اى ترتيب داد كه سبب شد ابن ملقن مورد خشم برقوق واقع شود. البته به وساطت عده‌اى از علما، وى مورد بخشش سلطان قرار گرفت و در سمت نيابت باقى ماند، ولى بعد از مدتى از اين شغل كناره گرفت و به تدريس اكتفا كرد.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش