ابن مالک، محمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'وي' به 'وی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
خط ۵۰: خط ۵۰:
او نزد پدر به تحصيل پرداخت و همه دانش‌هاى پدر را كسب كرد و در زبان عربى، استاد شد، چنان‌كه او را شيخ العربيه ناميدند. افزون بر آن، وى در ديگر دانش‌هاى ادبى روزگار خود نيز توانا شد و گفته‌اند كه در معانى و بيان، عروض و بديع، صاحب‌نظر و پيشواى زمان خود بود.
او نزد پدر به تحصيل پرداخت و همه دانش‌هاى پدر را كسب كرد و در زبان عربى، استاد شد، چنان‌كه او را شيخ العربيه ناميدند. افزون بر آن، وى در ديگر دانش‌هاى ادبى روزگار خود نيز توانا شد و گفته‌اند كه در معانى و بيان، عروض و بديع، صاحب‌نظر و پيشواى زمان خود بود.


بدرالدين از منطق و همچنين فقه و اصول نيز آگاهى داشت و تقريباً همه نويسندگان شرح حال وى، هوش، ذكاوت و خوش‌فهمى او را ستوده‌اند. وى شعر را نيك مى‌فهميد و گاه در شرح نكات چند بيت، رساله‌اى مى‌نگاشت؛ بااين‌حال، از توان نظم‌پردازى پدرش بهره‌اى نداشت؛ چندان‌كه در پاسخ دوستى كه نامه‌اى منظوم برايش فرستاده بود، از سرودن حتى يك بيت عاجز ماند و از همسايه يارى خواست.
بدرالدين از منطق و همچنين فقه و اصول نيز آگاهى داشت و تقريباً همه نویسندگان شرح حال وى، هوش، ذكاوت و خوش‌فهمى او را ستوده‌اند. وى شعر را نيك مى‌فهميد و گاه در شرح نكات چند بيت، رساله‌اى مى‌نگاشت؛ بااين‌حال، از توان نظم‌پردازى پدرش بهره‌اى نداشت؛ چندان‌كه در پاسخ دوستى كه نامه‌اى منظوم برايش فرستاده بود، از سرودن حتى يك بيت عاجز ماند و از همسايه يارى خواست.


بدرالدين به‌رغم جنبه‌هاى علمى خود، نتوانسته بود از طرب و اسباب آن رو برتابد. از آنچه درباره او گفته‌اند، همچنين استنباط مى‌شود كه وى مردى شوخ‌طبع، خوش‌مشرب و عشرت‌دوست بوده و شايد در رفتارهايش پروايى از مقام علمى خود نيز نداشته است؛ زيرا گفته‌اند كه بزرگ‌ترين عيب وى، معاشرت با افراد ناباب بوده است. به دليل‌هايى كه روشن نيست - شايد به سبب همين رفتارها كه با شهرت و وقار علمى ابن مالك مناسبتى نداشت و حتى موجب ترديد ديگران در زهد و علم خود او نيز مى‌گرديد - ميان بدرالدين و پدرش نقارى پديد آمد كه به اقامت وى در بعلبك انجاميد. اين امر احتمالاً در اوج شهرت و اعتبار علمى او نيز بود؛ چه، در بعلبك مجلس درس و تعليم برپا مى‌داشت و گروهى نزد وى درس مى‌خواندند.
بدرالدين به‌رغم جنبه‌هاى علمى خود، نتوانسته بود از طرب و اسباب آن رو برتابد. از آنچه درباره او گفته‌اند، همچنين استنباط مى‌شود كه وى مردى شوخ‌طبع، خوش‌مشرب و عشرت‌دوست بوده و شايد در رفتارهايش پروايى از مقام علمى خود نيز نداشته است؛ زيرا گفته‌اند كه بزرگ‌ترين عيب وى، معاشرت با افراد ناباب بوده است. به دليل‌هايى كه روشن نيست - شايد به سبب همين رفتارها كه با شهرت و وقار علمى ابن مالك مناسبتى نداشت و حتى موجب ترديد ديگران در زهد و علم خود او نيز مى‌گرديد - ميان بدرالدين و پدرش نقارى پديد آمد كه به اقامت وى در بعلبك انجاميد. اين امر احتمالاً در اوج شهرت و اعتبار علمى او نيز بود؛ چه، در بعلبك مجلس درس و تعليم برپا مى‌داشت و گروهى نزد وى درس مى‌خواندند.
خط ۵۶: خط ۵۶:
==شاگردان==
==شاگردان==


از شاگردان وى ابن وكيل (شيخ شافعيه) و چند تن از نحويان، از جمله بدرالدين بن جماعه و كمال‌الدين بن زملكانى را مى‌توان نام برد.
از شاگردان وى ابن وكيل (شيخ شافعيه) و چند تن از نحویان، از جمله بدرالدين بن جماعه و كمال‌الدين بن زملكانى را مى‌توان نام برد.


پس از مرگ ابن مالك در 672ق / 1273م، از بدرالدين براى بازگشت به دمشق دعوت شد و او تا 14 سال پس از آن، بر جايگاه پدر تكيه زد.  
پس از مرگ ابن مالك در 672ق / 1273م، از بدرالدين براى بازگشت به دمشق دعوت شد و او تا 14 سال پس از آن، بر جايگاه پدر تكيه زد.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش