ابن مالک، محمد بن عبدالله: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'وي' به 'وی'
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''')
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
خط ۵۳: خط ۵۳:
وى در سال 672ق در دمشق درگذشت و در دامنه كوه قاسيون به خاک  سپرده شد. مقام علمى او در لغت، قرائات، حديث و شعر و به خصوص نحو، مورد ستايش بسيار قرار گرفته، تا آن‌جا كه مقام او را در نحو به مقام شافعى در فقه همانند كرده‌اند.
وى در سال 672ق در دمشق درگذشت و در دامنه كوه قاسيون به خاک  سپرده شد. مقام علمى او در لغت، قرائات، حديث و شعر و به خصوص نحو، مورد ستايش بسيار قرار گرفته، تا آن‌جا كه مقام او را در نحو به مقام شافعى در فقه همانند كرده‌اند.


شخصيت علمى و اخلاقى او سبب شده كه نزد همگان و به ويژه همگنانش اعتبار و احترام خاصى بيابد، چندان‌كه به گفته‌اى، چون از اقامه جماعت فارغ مى‌شد، برخى از علماى آن روزگار از جمله [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] كه در آن زمان منصب قاضى القضاتى را برعهده داشت، وى را تا خانه همراهى مى‌كردند. اما با وجود تواتر اين روايت و نيز دوستى عميقى كه به تأييد منابع كهن بين آن دو وجود داشته، معلوم نيست چرا [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] در تاريخ خود نامى از وى به ميان نياورده است.
شخصيت علمى و اخلاقى او سبب شده كه نزد همگان و به ویژه همگنانش اعتبار و احترام خاصى بيابد، چندان‌كه به گفته‌اى، چون از اقامه جماعت فارغ مى‌شد، برخى از علماى آن روزگار از جمله [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] كه در آن زمان منصب قاضى القضاتى را برعهده داشت، وى را تا خانه همراهى مى‌كردند. اما با وجود تواتر اين روايت و نيز دوستى عميقى كه به تأييد منابع كهن بين آن دو وجود داشته، معلوم نيست چرا [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] در تاريخ خود نامى از وى به ميان نياورده است.


آنچه درباره ابن مالك در منابع آمده، منحصر به ستايش نيست. برخى از جمله ابوحيان اندلسى، نحوى هم وطن و هم روزگار وى، ضمن انتقاد شديد از او، استدلال‌هايش را سست و بى‌اساس خوانده و گفته است كه وى هيچ‌گاه به مباحثه و مناقشه تن در نمى‌داده و پيوسته از آن گريزان بوده است. ابوحيان علت اين ضعف ابن مالك را نداشتن استادان برجسته و بنام دانسته است و به همين جهت خود هيچ‌گاه در مجالس درس او شركت نجست. [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]] نيز او را در قرائات ناموفق دانسته، مى‌گويد: «روزها در عادليه به اميد رسيدن شاگردى به انتظار مى‌نشست، اما هيچ كس به درس او اقبال نمى‌كرد».
آنچه درباره ابن مالك در منابع آمده، منحصر به ستايش نيست. برخى از جمله ابوحيان اندلسى، نحوى هم وطن و هم روزگار وى، ضمن انتقاد شديد از او، استدلال‌هايش را سست و بى‌اساس خوانده و گفته است كه وى هيچ‌گاه به مباحثه و مناقشه تن در نمى‌داده و پيوسته از آن گريزان بوده است. ابوحيان علت اين ضعف ابن مالك را نداشتن استادان برجسته و بنام دانسته است و به همين جهت خود هيچ‌گاه در مجالس درس او شركت نجست. [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]] نيز او را در قرائات ناموفق دانسته، مى‌گوید: «روزها در عادليه به اميد رسيدن شاگردى به انتظار مى‌نشست، اما هيچ كس به درس او اقبال نمى‌كرد».


اگر ما ابن مالك را جداگانه و نه به عنوان حلقه‌اى از زنجيره به هم پيوسته تاريخ نحو، مورد ارزيابى قرار دهيم، او را بزرگ‌ترين نحوى روزگار خود خواهيم يافت، اما در ارزيابى كلى، اگر تاريخ نحو را از آغاز به 3 دوره پيدايى، شكوفايى و ركود تقسيم كنيم، بى‌شك جايگاه وى در رأس منحنى دوره سوم قرار مى‌گيرد. آغاز اين دوره را بايد از اواسط سده 5ق دانست، يعنى زمانى كه ديگر عصر پى‌ريزى اصول و مبانى نحو سپرى شده بود و نحويان كه چندان چيز تازه‌اى براى گفتن نمى‌يافتند، ناچار به شرح‌نويسى و يا تأليف «نوادر و غرائب» روى آوردند. سپس عده‌اى اين شرح‌ها را كه تفصيل بسيار يافته بود، مختصر كردند، اما به زودى خود اين مختصرها نيز از نو شرح شد.
اگر ما ابن مالك را جداگانه و نه به عنوان حلقه‌اى از زنجيره به هم پيوسته تاريخ نحو، مورد ارزيابى قرار دهيم، او را بزرگ‌ترين نحوى روزگار خود خواهيم يافت، اما در ارزيابى كلى، اگر تاريخ نحو را از آغاز به 3 دوره پيدايى، شكوفايى و ركود تقسيم كنيم، بى‌شك جايگاه وى در رأس منحنى دوره سوم قرار مى‌گيرد. آغاز اين دوره را بايد از اواسط سده 5ق دانست، يعنى زمانى كه ديگر عصر پى‌ريزى اصول و مبانى نحو سپرى شده بود و نحویان كه چندان چيز تازه‌اى براى گفتن نمى‌يافتند، ناچار به شرح‌نویسى و يا تأليف «نوادر و غرائب» روى آوردند. سپس عده‌اى اين شرح‌ها را كه تفصيل بسيار يافته بود، مختصر كردند، اما به زودى خود اين مختصرها نيز از نو شرح شد.


آنچه درباره آراء نحوى ابن مالك مى‌توان گفت، اين است كه در روزگار وى، جدال‌ها و اختلافات بر سر مسائل نحوى فروكش كرده بود و نحويان بهتر مى‌ديدند به جاى كشمكش، مقبول‌ترين رأى را از هر مكتبى كه باشد، بپذيرند. ابن مالك را نيز با توجه به آثارش، نمى‌توان وابسته به مكتب نحوى خاصى دانست، چه وى در برخى مسائل تابع مكتب كوفه، در برخى ديگر پيرو مكتب بصره و گاه نيز دنباله رو نحويان بغداد و اندلس بوده و خود نيز در برخى از موارد، آرائى منحصر به فرد داشته است. ابن مالك همانند ابن خروف، در انتخاب شواهد نحوى، علاوه بر آيات قرآن و اشعار كهن، از احاديث نبوى نيز كمك مى‌گرفت و اين امر اعتراض برخى از معاصرانش را بر مى‌انگيخت. بسيارى از نحويان از جمله ابوحيان، ابن هشام و [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|عبدالقادر بغدادى]] در آثار خود به آراء او اشاره كرده‌اند.
آنچه درباره آراء نحوى ابن مالك مى‌توان گفت، اين است كه در روزگار وى، جدال‌ها و اختلافات بر سر مسائل نحوى فروكش كرده بود و نحویان بهتر مى‌ديدند به جاى كشمكش، مقبول‌ترين رأى را از هر مكتبى كه باشد، بپذيرند. ابن مالك را نيز با توجه به آثارش، نمى‌توان وابسته به مكتب نحوى خاصى دانست، چه وى در برخى مسائل تابع مكتب كوفه، در برخى ديگر پيرو مكتب بصره و گاه نيز دنباله رو نحویان بغداد و اندلس بوده و خود نيز در برخى از موارد، آرائى منحصر به فرد داشته است. ابن مالك همانند ابن خروف، در انتخاب شواهد نحوى، علاوه بر آيات قرآن و اشعار كهن، از احاديث نبوى نيز كمك مى‌گرفت و اين امر اعتراض برخى از معاصرانش را بر مى‌انگيخت. بسيارى از نحویان از جمله ابوحيان، ابن هشام و [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|عبدالقادر بغدادى]] در آثار خود به آراء او اشاره كرده‌اند.


==آثار==
==آثار==
خط ۱۸۰: خط ۱۸۰:
19. نظم الفوائد
19. نظم الفوائد


20. نكتة النحوية على مقدمة ابن الحاجب.
20. نكتة النحویة على مقدمة ابن الحاجب.


==منابع==
==منابع==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش