ابن ماجه، محمد بن یزید: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مي' به 'می'
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک')
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
خط ۲۹: خط ۲۹:
|- class="articleCode"
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
|کد مؤلف
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE8531AUTHORCODE
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE08531AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>


'''اِبْن ماجه، ابوعبدالله محمد بن يزيد رَبَعى قزوینى'''(209-22 رمضان 273ق)، محدّث بزرگ و گردآورنده سنن، ششمين کتاب از صحاح سته در حديث است. ماجه لقب پدر وى بوده است. علت خوانده شدن او به ربعى، نسبت ولاء بين خاندان وى با قبيله عرب ربيعه است.  
'''اِبْن ماجه، ابوعبدالله محمد بن يزيد رَبَعى قزوینى'''(209-22 رمضان 273ق)، محدّث بزرگ و گردآورنده سنن، ششمین کتاب از صحاح سته در حديث است. ماجه لقب پدر وى بوده است. علت خوانده شدن او به ربعى، نسبت ولاء بين خاندان وى با قبيله عرب ربيعه است.  


==ولادت==
==ولادت==
خط ۳۹: خط ۳۹:


==اساتید==
==اساتید==
ابن ماجه پس از استماع از مشايخ زادگاه خود قزوین، چون على بن محمد طنافسى و ابومحمد عمرو بن رافع، راهى سفر شد، ولى با توجه به اين‌كه هيچ‌گاه تاريخ مسافرت‌هاى وى در منابع نيامده، تعيين ترتيب آن‌ها نمى‌تواند قطعى باشد. به هر حال او مدتى در عراق به تحصيل پرداخت: در كوفه از بزرگانى چون ابوكريب محمد ابن علاء، ابوبكر و عثمان پسران ابى‌شيبه، محمد بن عبدالله بن نمير و هناد بن سرى، در بصره از استادانى نظير نصر بن على جهضمى و محمد ابن بشّار بندار، در واسط از كسانى همچون احمد بن سنان قطان و تميم ابن منتصر و در بغداد از شيوخى چون ابوخيثمه زهيربن حرب و ابوثور ابراهيم بن خالد حديث آموخت. نيز چندى در شام اقامت گزيد و در دمشق از عالمانى چون هشام بن عمار، عبدالرحمان بن ابراهيم دُحَيم و عبدالرحمان بن احمد بن بشير بن ذكوان و در حمص از محمد بن مصفى و هشام بن عبدالملك يزنى و ديگران استماع حديث نمود. همچنين سفرى به مصر داشت و از مشايخ آن ديار چون محمد بن رمح، ابوطاهر ابن سرح و يونس بن عبدالاعلى بهره برد. در مدت حضور در مكه و مدينه نيز از شمارى از شيوخ دانش آموخت.
ابن ماجه پس از استماع از مشايخ زادگاه خود قزوین، چون على بن محمد طنافسى و ابومحمد عمرو بن رافع، راهى سفر شد، ولى با توجه به اين‌كه هيچ‌گاه تاريخ مسافرت‌هاى وى در منابع نيامده، تعيين ترتيب آن‌ها نمى‌تواند قطعى باشد. به هر حال او مدتى در عراق به تحصيل پرداخت: در كوفه از بزرگانى چون ابوكريب محمد ابن علاء، ابوبكر و عثمان پسران ابى‌شيبه، محمد بن عبدالله بن نمیر و هناد بن سرى، در بصره از استادانى نظير نصر بن على جهضمى و محمد ابن بشّار بندار، در واسط از كسانى همچون احمد بن سنان قطان و تمیم ابن منتصر و در بغداد از شيوخى چون ابوخيثمه زهيربن حرب و ابوثور ابراهيم بن خالد حديث آموخت. نيز چندى در شام اقامت گزيد و در دمشق از عالمانى چون هشام بن عمار، عبدالرحمان بن ابراهيم دُحَيم و عبدالرحمان بن احمد بن بشير بن ذكوان و در حمص از محمد بن مصفى و هشام بن عبدالملك يزنى و ديگران استماع حديث نمود. همچنين سفرى به مصر داشت و از مشايخ آن ديار چون محمد بن رمح، ابوطاهر ابن سرح و يونس بن عبدالاعلى بهره برد. در مدت حضور در مكه و مدينه نيز از شمارى از شيوخ دانش آموخت.


با مطالعه‌اى درباره این مشايخ، مى‌توان تاريخ سفر او را به غرب، در حدود 230-240ق برآورد كرد. در مورد سفر ابن ماجه به شرق، گرچه بر ما معلوم است كه گذار او به رى و نيشابور افتاده و در رى از محمد بن حميد رازى و در نيشابور از محمد بن يحيى ذهلى استماع حديث كرده است، اما تخمين جزئيات این سفر نياز به اطلاعات بيشترى دارد. سياق گفتار مورخان قزوین چون خليلى و رافعى در شرح حال ابن ماجه و نيز بررسى درباره شاگردان وى نشان مى‌دهد كه او پس از مسافرت خود، به قزوین بازگشته و در آن‌جا به تدريس و تأليف پرداخته است.
با مطالعه‌اى درباره این مشايخ، مى‌توان تاريخ سفر او را به غرب، در حدود 230-240ق برآورد كرد. در مورد سفر ابن ماجه به شرق، گرچه بر ما معلوم است كه گذار او به رى و نيشابور افتاده و در رى از محمد بن حمید رازى و در نيشابور از محمد بن يحيى ذهلى استماع حديث كرده است، اما تخمین جزئيات این سفر نياز به اطلاعات بيشترى دارد. سياق گفتار مورخان قزوین چون خليلى و رافعى در شرح حال ابن ماجه و نيز بررسى درباره شاگردان وى نشان مى‌دهد كه او پس از مسافرت خود، به قزوین بازگشته و در آن‌جا به تدريس و تأليف پرداخته است.


==شاگردان==
==شاگردان==
خط ۵۱: خط ۵۱:
==آثار==
==آثار==


1- سنن؛ ابن ماجه در قزوین سنن را بر شاگردان خود عرضه داشت و كسانى چون على بن ابراهيم قطّان قزوینى، احمد بن ابراهيم خليلى قزوینى، سليمان بن يزيد فامى قزوینى، حامد بن ليثویه ابهرى، محمد بن عيسى ابهرى و ابراهيم بن دينار همدانى آن را از وى فراگرفتند. در این ميان، روايت قطان بر ديگران چيره شد و درباره سرگذشت تاریک روايات ديگر، این اندازه آگاهى وجود دارد كه روايت قزوینيان و ابهريان چندى در منطقه قزوین باقى بوده و روايت ابراهيم همدانى احتمالاً از راه همدان به عراق رسيده و بدون اين‌كه نشانى از رواج آن در دست باشد، نسخه آن تا سده 7ق دوام داشته است.
1- سنن؛ ابن ماجه در قزوین سنن را بر شاگردان خود عرضه داشت و كسانى چون على بن ابراهيم قطّان قزوینى، احمد بن ابراهيم خليلى قزوینى، سليمان بن يزيد فامى قزوینى، حامد بن ليثویه ابهرى، محمد بن عيسى ابهرى و ابراهيم بن دينار همدانى آن را از وى فراگرفتند. در این میان، روايت قطان بر ديگران چيره شد و درباره سرگذشت تاریک روايات ديگر، این اندازه آگاهى وجود دارد كه روايت قزوینيان و ابهريان چندى در منطقه قزوین باقى بوده و روايت ابراهيم همدانى احتمالاً از راه همدان به عراق رسيده و بدون اين‌كه نشانى از رواج آن در دست باشد، نسخه آن تا سده 7ق دوام داشته است.


2- التاريخ؛ كه خليلى آن را ذكر كرده و ابن قيسرانى كه نسخه آن را ديده، يادآور شده است كه این کتاب بر اساس شخصيت‌ها و سرزمين‌ها مرتب شده بوده و از عهد صحابه تا زمان مؤلف را دربر مى‌گرفته است. رافعى نيز در مواردى از آن نقل كرده است. کتاب «تاريخ الخلفاء» روايت ابوبكر سدوسى از شخصى به نام ابوعبدالله محمد بن يزيد كه به عنوان ابن ماجه در 1979م در مجله مجمع اللغه العربيه دمشق به چاپ رسيده است، با توجه به شواهدى كه در متن آن وجود دارد، نمى‌تواند بخشى از «التاريخ» گم شده ابن ماجه باشد؛
2- التاريخ؛ كه خليلى آن را ذكر كرده و ابن قيسرانى كه نسخه آن را ديده، يادآور شده است كه این کتاب بر اساس شخصيت‌ها و سرزمین‌ها مرتب شده بوده و از عهد صحابه تا زمان مؤلف را دربر مى‌گرفته است. رافعى نيز در مواردى از آن نقل كرده است. کتاب «تاريخ الخلفاء» روايت ابوبكر سدوسى از شخصى به نام ابوعبدالله محمد بن يزيد كه به عنوان ابن ماجه در 1979م در مجله مجمع اللغه العربيه دمشق به چاپ رسيده است، با توجه به شواهدى كه در متن آن وجود دارد، نمى‌تواند بخشى از «التاريخ» گم شده ابن ماجه باشد؛


3- تفسير؛ كه از قدما، خليلى از آن نام برده و تا مدت‌ها درباره آن سكوت شده بود. در رأس سده 7ق [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] تنها از آن در شمار تفاسير روايى نام برده و در پى او مزّى متذكر شده كه بر نسخه‌اى از تفسير ابن ماجه كه تنها دو جزءِ منتخب از کتاب را دربرداشته، دست يافته است. او خود در جاى جاى «تهذيب الكمال» به بررسى اسانيد آن پرداخته است. اكنون نشانى از این کتاب در دست نيست<ref>پاکتچى، احمد، ج4 ص556</ref>.
3- تفسير؛ كه از قدما، خليلى از آن نام برده و تا مدت‌ها درباره آن سكوت شده بود. در رأس سده 7ق [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] تنها از آن در شمار تفاسير روايى نام برده و در پى او مزّى متذكر شده كه بر نسخه‌اى از تفسير ابن ماجه كه تنها دو جزءِ منتخب از کتاب را دربرداشته، دست يافته است. او خود در جاى جاى «تهذيب الكمال» به بررسى اسانيد آن پرداخته است. اكنون نشانى از این کتاب در دست نيست<ref>پاکتچى، احمد، ج4 ص556</ref>.
==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references/>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش