ابن عبدالسلام، عبدالعزیز بن عبدالسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن‌ عبدالسلام، عبدالعزیز بن عبدالسلام' به 'ابن عبدالسلام، عبدالعزیز بن عبدالسلام'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌ عبدالسلام، عبدالعزیز بن عبدالسلام' به 'ابن عبدالسلام، عبدالعزیز بن عبدالسلام')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR09959.jpg|بندانگشتی|ابن‌عبدالسلام، عبدالعزیز بن عبدالسلام]]
[[پرونده:NUR09959.jpg|بندانگشتی|ابن عبدالسلام، عبدالعزیز بن عبدالسلام]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
|-
! نام!! data-type="authorName" |ابن‌عبدالسلام، عبدالعزیز بن عبدالسلام
! نام!! data-type="authorName" |ابن عبدالسلام، عبدالعزیز بن عبدالسلام
|-
|-
|نام‌های دیگر  
|نام‌های دیگر  
خط ۳۷: خط ۳۷:
|- class="articleCode"
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
|کد مؤلف
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE09959AUTHORCODE
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE09959AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>
{{کاربردهای دیگر|ابن عبدالسلام (ابهام زدایی)}}
{{کاربردهای دیگر|ابن عبدالسلام (ابهام زدایی)}}


 
'''ابومحمد عزالدين عبدالعزيز بن عبدالسلام بن ابى‌القاسم بن محمد مهذّب سلمى دمشقى''' (577-660ق)، مشهور به ابن عبدالسلام، ملقب به «سلطان‌العلماء»، فقيه، قاضى و خطیب شافعى اهل سياست كه صوفى مشرب نيز بوده است.
 
'''ابومحمد عزالدين عبدالعزيز بن عبدالسلام بن ابى‌القاسم بن محمد مهذّب سلمى دمشقى''' (577-660ق)، مشهور به ابن عبدالسلام، فقيه، قاضى و خطیب شافعى اهل سياست كه صوفى مشرب نيز بوده است.


== ولادت ==
== ولادت ==
خط ۵۵: خط ۵۱:
وی فقه را نزد [[ابن عساکر، علی بن حسن|فخرالدين ابن عساكر]]، اصول را از [[آمدی، علی بن محمد|سيف‌الدين آمدى]] و حديث را نزد قاسم بن ابى القاسم ابن عساكر، عبداللطيف بن اسماعيل بغدادى، حنبل بن عبدالله رصافى، قاضى عبدالصمد حرستانى و ديگران فرا گرفت. وى به درس بركات بن ابراهیم خشوعى حاضر مى‌شد و پس از چندى در فقه شافعى سرآمد عالمان عصر گرديد.
وی فقه را نزد [[ابن عساکر، علی بن حسن|فخرالدين ابن عساكر]]، اصول را از [[آمدی، علی بن محمد|سيف‌الدين آمدى]] و حديث را نزد قاسم بن ابى القاسم ابن عساكر، عبداللطيف بن اسماعيل بغدادى، حنبل بن عبدالله رصافى، قاضى عبدالصمد حرستانى و ديگران فرا گرفت. وى به درس بركات بن ابراهیم خشوعى حاضر مى‌شد و پس از چندى در فقه شافعى سرآمد عالمان عصر گرديد.


سپس در دمشق مشغول تدريس شد و تاج‌الدين ابن فركاح، شمس‌الدين حنبلى، ابن دقيق العيد -كه لقب سلطان العلماء به او داد- علاءالدين ابوالحسن باجى، ابومحمد دمیاطى، ابومحمد هبةالله قفطى، على بن محمد يونينى و شهاب‌الدين ابوشامه از شاگردانش بودند. او را به دانش و پارسايى و زبان‌آورى ستوده‌اند. ابن عبدالسلام در روزگارى به سر مى‌برد كه سرزمین شام و مصر دستخوش پريشانى و نابسامانى بود؛ چه از یکسو با سپاهيان صليبى روبه‌رو بود و از سویى درگيرى داخلى ايوبيان با یکديگر بر سر حكمرانى آن نواحى، به این آشفتگى دامن مى‌زد. در این گيرودار مداخله وى در امور سياسى، برخورد با زمامداران، ايستادگى در مقابل سپاهيان روم و پافشارى بر نظرات فقهى، شخصيتى بارز از او ترسيم كرده است. به همین سبب در فاصله میان بارورى علمى تا پایان زندگیش، كمتر به چشم مى‌خورد كه رویدادى به وجود نياورده باشد.
سپس در دمشق مشغول تدريس شد و تاج‌الدين ابن فركاح، شمس‌الدين حنبلى، ابن دقيق العيد -كه لقب سلطان العلماء به او داد- علاءالدين ابوالحسن باجى، ابومحمد دمیاطى، ابومحمد هبةالله قفطى، على بن محمد يونينى و شهاب‌الدين ابوشامه از شاگردانش بودند. او را به دانش و پارسايى و زبان‌آورى ستوده‌اند. ابن عبدالسلام در روزگارى به سر مى‌برد كه سرزمین شام و مصر دستخوش پريشانى و نابسامانى بود؛ چه از یکسو با سپاهيان صليبى روبه‌رو بود و از سویى درگیرى داخلى ايوبيان با یکديگر بر سر حكمرانى آن نواحى، به این آشفتگى دامن مى‌زد. در این گیرودار مداخله وى در امور سياسى، برخورد با زمامداران، ايستادگى در مقابل سپاهيان روم و پافشارى بر نظرات فقهى، شخصيتى بارز از او ترسيم كرده است. به همین سبب در فاصله میان بارورى علمى تا پایان زندگیش، كمتر به چشم مى‌خورد كه رویدادى به وجود نياورده باشد.


ايشان مدتى به تدريس در زاویه غزالى جامع دمشق اشتغال ورزيد تا اينكه چون در 637ق صالح اسماعيل برادر اشرف، حاكم دمشق شد، او را به امامت جمعه آن شهر منصوب كرد. از آنجا كه اهل مصر با نجم‌الدين ايوب بيعت كرده بودند و او حكمران آنجا شده بود، این امر ملك اسماعيل را نگران ساخته بود؛ از اين‌رو در 638ق به سپاهيان صليبى در برابر نجم‌الدين پيشنهاد همكارى داد و حاضر شد در قبال حمايت صليبيان از وى دو دژ بزرگ صيدا و شقيف را به آنان واگذارد. این پيمان‌نامه بر ابن عبدالسلام بسيار گران آمد و وقتى مردم درباره فروختن سلاح به صليبيان -كه در دمشق رفت‌وآمد داشتند- از او استفتاء كردند، فتوا داد كه این كار بر شما حرام است و در پایان خطبه‌هاى نماز جمعه سپاهيان كفّار را نفرين كرد. از اين‌رو وى مدتى زندانى شد و پس از آزادى به بيت المقدس رفت. وقتى اسماعيل با سپاهيان صليبى به آن ديار آمد، به او پيشنهاد كرد كه اگر با وى كنار آيد، به منصب‌هاى سابقش در دمشق باز خواهد گشت، ولى او نپذيرفت و به همین جهت در بيت المقدس زندانى گرديد. چندى نگذشت كه سپاهيان نجم‌الدين ايوب، صليبيان را تارومار كردند.
ايشان مدتى به تدريس در زاویه غزالى جامع دمشق اشتغال ورزيد تا اينكه چون در 637ق صالح اسماعيل برادر اشرف، حاكم دمشق شد، او را به امامت جمعه آن شهر منصوب كرد. از آنجا كه اهل مصر با نجم‌الدين ايوب بيعت كرده بودند و او حكمران آنجا شده بود، این امر ملك اسماعيل را نگران ساخته بود؛ از اين‌رو در 638ق به سپاهيان صليبى در برابر نجم‌الدين پيشنهاد همكارى داد و حاضر شد در قبال حمايت صليبيان از وى دو دژ بزرگ صيدا و شقيف را به آنان واگذارد. این پيمان‌نامه بر ابن عبدالسلام بسيار گران آمد و وقتى مردم درباره فروختن سلاح به صليبيان -كه در دمشق رفت‌وآمد داشتند- از او استفتاء كردند، فتوا داد كه این كار بر شما حرام است و در پایان خطبه‌هاى نماز جمعه سپاهيان كفّار را نفرين كرد. از اين‌رو وى مدتى زندانى شد و پس از آزادى به بيت المقدس رفت. وقتى اسماعيل با سپاهيان صليبى به آن ديار آمد، به او پيشنهاد كرد كه اگر با وى كنار آيد، به منصب‌هاى سابقش در دمشق باز خواهد گشت، ولى او نپذيرفت و به همین جهت در بيت المقدس زندانى گرديد. چندى نگذشت كه سپاهيان نجم‌الدين ايوب، صليبيان را تارومار كردند.
خط ۶۴: خط ۶۰:
==وفات==
==وفات==


سرانجام وى در سال 660ق در قاهره درگذشت. خاص و عام و نيز بيبرس در مراسم تشييع وى شركت جستند. سيل جمعيت به حدى بود كه بيبرس به بعضى از خواص خود گفت: امروز حاكمیت من استوار شد، زيرا اگر وى از مردم مى‌خواست تا بر من قيام كنند، مى‌توانست حكومت را از من بگيرد. منزلت او به حدى بود كه تا چند روز پس از مرگش در دمشق و تمام ديار مصر و شام و حتى مدينه و مكه و يمن، بر او نماز غايب خوانده شد. ابن عبدالسلام كه گرايشى به صوفيه داشت و در مجلس درس شهاب‌الدين سهروردى حاضر مى‌شد، نزد وى رساله قشيريه را آموخت و از او خرقه گرفت. هرچند ابن عبدالسلام در آثارش رقص صوفيان را بدعت شمرد، ولى به گفته [[ذهبى]] او به مجلس صوفيان مى‌رفته و با ايشان به سماع و تواجد مى‌پرداخته است. در پاره‌اى از نوشته‌هاى وى كه گرايش او به تصوف را گواهى مى‌دهد، مى‌بينيم كه عارفان را برتر از عالمان مى‌داند. او نسبت به محیی‌الدين بن عربى نظر چندان خوبى نداشت و بر او خرده مى‌گرفت.
سرانجام وى در سال 660ق در قاهره درگذشت. خاص و عام و نيز بيبرس در مراسم تشييع وى شركت جستند. سيل جمعيت به حدى بود كه بيبرس به بعضى از خواص خود گفت: امروز حاكمیت من استوار شد، زيرا اگر وى از مردم مى‌خواست تا بر من قيام كنند، مى‌توانست حكومت را از من بگیرد. منزلت او به حدى بود كه تا چند روز پس از مرگش در دمشق و تمام ديار مصر و شام و حتى مدينه و مكه و يمن، بر او نماز غايب خوانده شد. ابن عبدالسلام كه گرايشى به صوفيه داشت و در مجلس درس شهاب‌الدين سهروردى حاضر مى‌شد، نزد وى رساله قشيريه را آموخت و از او خرقه گرفت. هرچند ابن عبدالسلام در آثارش رقص صوفيان را بدعت شمرد، ولى به گفته [[ذهبى]] او به مجلس صوفيان مى‌رفته و با ايشان به سماع و تواجد مى‌پرداخته است. در پاره‌اى از نوشته‌هاى وى كه گرايش او به تصوف را گواهى مى‌دهد، مى‌بينيم كه عارفان را برتر از عالمان مى‌داند. او نسبت به محیی‌الدين بن عربى نظر چندان خوبى نداشت و بر او خرده مى‌گرفت.




خط ۹۸: خط ۹۴:
[[الفوائد في اختصار المقاصد أو القواعد الصغری]]  
[[الفوائد في اختصار المقاصد أو القواعد الصغری]]  


[[فواید فی مشکل القرآن]]  
[[قواعد الأحكام في مصالح الأنام]]
 
[[فوائد في مشکل القرآن]]  


[[زبد خلاصه التصوف المسمی بحل الرموز و مفاتيح الکنوز]]  
[[زبد خلاصة التصوف: حل الرموز و مفاتيح الکنوز]]  


[[کشف الأسرار عن حکم الطيور و الأزهار و يليه الصادح و الباغم]]  
[[کشف الأسرار عن حکم الطيور و الأزهار و يليه الصادح و الباغم]]  
خط ۱۰۷: خط ۱۰۵:


[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:قاضیان]]
[[رده:مفسران سنی]]