پرش به محتوا

ابن سینا، حسین بن عبدالله: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'قطب الدین' به 'قطب‌الدین')
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۵: خط ۱۵:
|-
|-
|نام پدر  
|نام پدر  
| data-type="authorfatherName" |
| data-type="authorfatherName" |عبدالله
|-
|-
|متولد  
|متولد  
| data-type="authorbirthDate" |
| data-type="authorbirthDate" |370ق
|-
|-
|محل تولد
|محل تولد
خط ۲۷: خط ۲۷:
|-
|-
|اساتید
|اساتید
| data-type="authorTeachers" |
| data-type="authorTeachers" |ابوعبداللّه (حسين بن ابراهیم الطبرى) ناتلى
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
خط ۳۴: خط ۳۴:
[[ظفرنامه]]  
[[ظفرنامه]]  


[[طبیعیات دانشنامه علایی]] مصنف
[[طبیعیات دانشنامه علایی]]  
|- class="articleCode"
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
|کد مؤلف
خط ۴۸: خط ۴۸:
ابن سينا در آنجا به جهان چشم گشود. پنج سال پس از آن برادر كهترش به نام محمود به دنيا آمد.
ابن سينا در آنجا به جهان چشم گشود. پنج سال پس از آن برادر كهترش به نام محمود به دنيا آمد.


==کسب علم و دانش==
==تحصیلات==


ابن سينا نخست به آموختن قرآن و ادبيات پرداخت و ده ساله بود كه همۀ قرآن و بسيارى از مباحث ادبى را فرا گرفته و سبب شگفتى ديگران شده بود. در این میان پدر وى دعوت یکى از داعيان مصرى اسماعيليان را پذيرفته بود و از پيروان ايشان به شمار مى‌رفت. برادر ابن سينا نيز از آنان بود. پدر، ابن سينا را نيز به آيين اسماعيليان دعوت مى‌كرد، اما وى هرچند به سخنان آنان گوش مى‌داد و گفته‌هایشان را در بارۀ عقل و نفس مى‌فهمید، نمى‌توانست آيين ايشان را بپذيرد و پيرو آنان شود. پدرش رسائل اخوان الصفا را مطالعه مى‌كرد و ابن سينا نيز گاه به مطالعۀ آنها مى‌پرداخت. سپس پدرش وى را نزد سبزى فروشى به نام محمود مساحى كه از حساب هندى آگاه بود، فرستاد و ابن سينا از وى این فن را آموخت.
ابن سينا نخست به آموختن قرآن و ادبيات پرداخت و ده ساله بود كه همۀ قرآن و بسيارى از مباحث ادبى را فرا گرفته و سبب شگفتى ديگران شده بود. در این میان پدر وى دعوت یکى از داعيان مصرى اسماعيليان را پذيرفته بود و از پيروان ايشان به شمار مى‌رفت. برادر ابن سينا نيز از آنان بود. پدر، ابن سينا را نيز به آيين اسماعيليان دعوت مى‌كرد، اما وى هرچند به سخنان آنان گوش مى‌داد و گفته‌هایشان را در بارۀ عقل و نفس مى‌فهمید، نمى‌توانست آيين ايشان را بپذيرد و پيرو آنان شود. پدرش رسائل اخوان الصفا را مطالعه مى‌كرد و ابن سينا نيز گاه به مطالعۀ آنها مى‌پرداخت. سپس پدرش وى را نزد سبزى فروشى به نام محمود مساحى كه از حساب هندى آگاه بود، فرستاد و ابن سينا از وى این فن را آموخت.


در این هنگام دانشمندى به نام ابوعبداللّه (حسين بن ابراهيم الطبرى) ناتلى كه مدعى فلسفه دانى بود، به بخارا آمد. پدر ابن سينا وى را در خانۀ خود جاى داد و ابن سينا نزد او به آموختن فلسفه پرداخت. وى پيش از آمدن ناتلى به بخارا، نزد مردى به نام اسماعيل زاهد فقه آموخته و در این زمینه سخت جویا و پویا و با همۀ شيوه‌هاى اعتراض، به روش فقيهان آشنا شده بود.  
در این هنگام دانشمندى به نام ابوعبداللّه (حسين بن ابراهیم الطبرى) ناتلى كه مدعى فلسفه دانى بود، به بخارا آمد. پدر ابن سينا وى را در خانۀ خود جاى داد و ابن سينا نزد او به آموختن فلسفه پرداخت. وى پيش از آمدن ناتلى به بخارا، نزد مردى به نام اسماعيل زاهد فقه آموخته و در این زمینه سخت جویا و پویا و با همۀ شيوه‌هاى اعتراض، به روش فقيهان آشنا شده بود.  


آنگاه ابن سينا نزد ناتلى به خواندن «مدخل منطق [[ارسطو]]» (ايساگوگه ايساغوجى) اثر پرفوريوس فيلسوف نوافلاطونى (234-301 يا 305 م) پرداخت و در این راه تا بدانجا پيش رفت كه نكات تازه‌اى كشف مى‌كرد و سبب شگفتى بسيار استادش مى‌شد چنانكه وى پدر ابن سينا را وادار ساخت كه فرزندش را یکباره و تنها در راه دانش مشغول كند. ابن سينا بخشهاى سادۀ منطق را نزد ناتلى فرا گرفت، اما او را در بارۀ دقايق این دانش ناآگاه يافت، از این رو به خواندن کتاب‌هاى منطق [[ارسطو]] و مطالعۀ شرحهاى ديگران بر آنها پرداخت، تا اينكه در این دانش چيره دست شد. وى همزمان کتاب «عناصر يا اصول هندسه» اثر اقليدس (يوكلايدس) رياضى‌دان مشهور يونانى (سدۀ 4 و 3ق م) را اندكى نزد ناتلى خواند و سپس بقيۀ مسائل کتاب را نزد خود خواند و آنها را حل كرد. سپس خواندن کتاب معروف المجسطى (مگيسته سونتاکسیس) اثر بطلمیوس (كلاوديوس پتولمايوس) ستاره شناس بزرگ يونانى (ثلث دوم سدۀ 2ق م) را نزد ناتلى آغاز كرد و پس از خواندن مقدمات و رسيدن به شكلهاى هندسى آن، ناتلى به وى گفت كه بقيۀ کتاب را خودش بخواند و مسائل آن را حل كند و مشكلات را از وى بپرسد، اما به این كار نپرداخت و ابن سينا نزد خودش مسائل آن را حل كرد، چنانكه بسيارى از مشكلها را ناتلى نمى‌دانست، مگر پس از آنكه ابن سينا آنها را برای وى توضيح مى‌داد. در این هنگام، ناتلى بخارا را به قصد گرگانج و رسيدن به دربار ابوعلى مأمون بن محمد خوارزمشاه، ترك كرد.  
آنگاه ابن سينا نزد ناتلى به خواندن «مدخل منطق [[ارسطو]]» (ايساگوگه ايساغوجى) اثر پرفوريوس فيلسوف نوافلاطونى (234-301 يا 305 م) پرداخت و در این راه تا بدانجا پيش رفت كه نكات تازه‌اى كشف مى‌كرد و سبب شگفتى بسيار استادش مى‌شد چنانكه وى پدر ابن سينا را وادار ساخت كه فرزندش را یکباره و تنها در راه دانش مشغول كند. ابن سينا بخشهاى سادۀ منطق را نزد ناتلى فرا گرفت، اما او را در بارۀ دقايق این دانش ناآگاه يافت، از این رو به خواندن کتاب‌هاى منطق [[ارسطو]] و مطالعۀ شرحهاى ديگران بر آنها پرداخت، تا اينكه در این دانش چيره دست شد. وى همزمان کتاب «عناصر يا اصول هندسه» اثر اقليدس (يوكلايدس) رياضى‌دان مشهور يونانى (سدۀ 4 و 3ق م) را اندكى نزد ناتلى خواند و سپس بقيۀ مسائل کتاب را نزد خود خواند و آنها را حل كرد. سپس خواندن کتاب معروف المجسطى (مگيسته سونتاکسیس) اثر بطلمیوس (كلاوديوس پتولمايوس) ستاره شناس بزرگ يونانى (ثلث دوم سدۀ 2ق م) را نزد ناتلى آغاز كرد و پس از خواندن مقدمات و رسيدن به شكلهاى هندسى آن، ناتلى به وى گفت كه بقيۀ کتاب را خودش بخواند و مسائل آن را حل كند و مشكلات را از وى بپرسد، اما به این كار نپرداخت و ابن سينا نزد خودش مسائل آن را حل كرد، چنانكه بسيارى از مشكلها را ناتلى نمى‌دانست، مگر پس از آنكه ابن سينا آنها را برای وى توضيح مى‌داد. در این هنگام، ناتلى بخارا را به قصد گرگانج و رسيدن به دربار ابوعلى مأمون بن محمد خوارزمشاه، ترك كرد.  
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
در حدود 404ق ابن سينا گرگان (جرجان) را به قصد رى ترك كرد. وى در رى به خدمت سيّده (با نام شيرين دختر سپهبد شروین و ملقب به امّ الملوك (د 419 ق) بيوۀ فخر الدوله على بویه (د 387 ق) و مادر مجد الدوله ابوطالب رستم بن فخر الدوله) پيوست.  
در حدود 404ق ابن سينا گرگان (جرجان) را به قصد رى ترك كرد. وى در رى به خدمت سيّده (با نام شيرين دختر سپهبد شروین و ملقب به امّ الملوك (د 419 ق) بيوۀ فخر الدوله على بویه (د 387 ق) و مادر مجد الدوله ابوطالب رستم بن فخر الدوله) پيوست.  


مادر و فرزند، ابن سينا را بنا بر توصيه‌هایى كه همراه آورده بود، گرامى داشتند. در این میان ابن سينا مجد الدوله را كه دچار بيمارى سوداء (ماليخوليا) شده بود، درمان كرد. وى همچنان در رى ماند تا هنگامى كه شمس الدوله ابوطاهر پسر ديگر فخر الدوله كه پس از مرگ پدرش در 387ق فرمانرواى همدان و قرمیسن (کرمانشاه) شده بود، در 405ق به رى حمله آورد. این حمله پس از درگيرى وى با هلال بن بدر بن حسنویه روى داد.  
مادر و فرزند، ابن سينا را بنا بر توصيه‌هایى كه همراه آورده بود، گرامى داشتند. در این میان ابن سينا مجد الدوله را كه دچار بيمارى سوداء (ماليخولیا) شده بود، درمان كرد. وى همچنان در رى ماند تا هنگامى كه شمس الدوله ابوطاهر پسر ديگر فخر الدوله كه پس از مرگ پدرش در 387ق فرمانرواى همدان و قرمیسن (کرمانشاه) شده بود، در 405ق به رى حمله آورد. این حمله پس از درگيرى وى با هلال بن بدر بن حسنویه روى داد.  


وى از دودمان كردهاى فرمانروا بر نواحى جبل و قرمیسن بوده است. هلال بن بدر كه از سوى سلطان الدوله (د 412 ق) در بغداد زندانى شده بود، آزادى خود را باز يافته و از سوى سلطان الدوله لشكرى در اختيارش نهاده شده بود تا با شمس الدوله كه در این میان بر سرزمینهاى ديگرى نيز دست يافته بود، به جنگ برخیزد.  
وى از دودمان كردهاى فرمانروا بر نواحى جبل و قرمیسن بوده است. هلال بن بدر كه از سوى سلطان الدوله (د 412 ق) در بغداد زندانى شده بود، آزادى خود را باز يافته و از سوى سلطان الدوله لشكرى در اختيارش نهاده شده بود تا با شمس الدوله كه در این میان بر سرزمینهاى ديگرى نيز دست يافته بود، به جنگ برخیزد.  
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
در این میان شمس الدوله به بيمارى قولنج دچار شد. ابن سينا را به كاخ وى بردند و او به معالجه پرداخت تا شمس الدوله بهبود يافت. ابن سينا چهل روز را در كاخ گذرانيد و در پایان خلعتهاى فراوان گرفت و به خانۀ خود بازگشت، در حالى كه در شمار نزدیک ان و همنشينان شمس الدوله در آمده بود. پس از چندى شمس الدوله برای نبرد با عنّاز به سوى قرمیسن لشكر كشيد.  
در این میان شمس الدوله به بيمارى قولنج دچار شد. ابن سينا را به كاخ وى بردند و او به معالجه پرداخت تا شمس الدوله بهبود يافت. ابن سينا چهل روز را در كاخ گذرانيد و در پایان خلعتهاى فراوان گرفت و به خانۀ خود بازگشت، در حالى كه در شمار نزدیک ان و همنشينان شمس الدوله در آمده بود. پس از چندى شمس الدوله برای نبرد با عنّاز به سوى قرمیسن لشكر كشيد.  


حسام الدين ابوشوك فارس بن محمد بن عنّاز سركردۀ قبيلۀ كرد شاذنجان بود كه در دو سوى رشته كوههاى میان کرمانشاه و قصر شيرين كنونى فرمانروايى داشت. پس از شكست هلال بن بدر به دست شمس الدوله و از دست رفتن سرزمینهایش، عنّاز كه همسايۀ دورتر او بود، بر آن شد كه آن سرزمینها را تصرف كند.  
حسام‌الدين ابوشوك فارس بن محمد بن عنّاز سركردۀ قبيلۀ كرد شاذنجان بود كه در دو سوى رشته كوههاى میان کرمانشاه و قصر شيرين كنونى فرمانروايى داشت. پس از شكست هلال بن بدر به دست شمس الدوله و از دست رفتن سرزمینهایش، عنّاز كه همسايۀ دورتر او بود، بر آن شد كه آن سرزمینها را تصرف كند.  


بنا براین شمس الدوله برای پيشگيرى از دست اندازيهاى عناز به جنگ وى رفت، در حالى كه ابن سينا نيز همراه او بود. در این نبرد، شمس الدوله شكست خورد و به همدان بازگشت. این واقعه در 406ق بود.
بنا براین شمس الدوله برای پيشگيرى از دست اندازيهاى عناز به جنگ وى رفت، در حالى كه ابن سينا نيز همراه او بود. در این نبرد، شمس الدوله شكست خورد و به همدان بازگشت. این واقعه در 406ق بود.
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
وى کتاب اول قانون در پزشكى را پيش از آن تأليف كرده بود. در این میان چنين مى‌نمايد كه ابن سينا از زندگانى آرامى برخوردار بوده است، زيرا بنا بر گزارش جوزجانى، روزها را به كارهاى وزارت شمس الدوله مى‌گذراند و شبها دانشجویان بر وى گرد مى‌آمدند و از کتاب شفا و قانون مى‌خواندند.  
وى کتاب اول قانون در پزشكى را پيش از آن تأليف كرده بود. در این میان چنين مى‌نمايد كه ابن سينا از زندگانى آرامى برخوردار بوده است، زيرا بنا بر گزارش جوزجانى، روزها را به كارهاى وزارت شمس الدوله مى‌گذراند و شبها دانشجویان بر وى گرد مى‌آمدند و از کتاب شفا و قانون مى‌خواندند.  


چند سالى بدين سان گذشت، تا هنگامى كه شمس الدوله برای جنگ با امیر طارم برخاست. طارم ناحيه‌اى بود در كوهستانهاى میان قزوین و گيلان. امیر آن در هنگام حملۀ شمس الدوله به آنجا (412 ق) ابراهيم بن مرزبان بن اسماعيل بن وهسودان بود كه پس از مرگ فخر الدوله (387 ق) شهرهایى را در ناحيۀ طارم به تصرف خود در آورده بود و آنها را تا 420ق كه محمود غزنوى به جبال هجوم آورد، در دست داشت ([[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، حوادث سال 420 ق). این فرمانروا از خاندان وهسودان و از سلسله‌اى بوده است كه به آل افراسياب (يا سالاريان با كنگريان) معروف است.  
چند سالى بدين سان گذشت، تا هنگامى كه شمس الدوله برای جنگ با امیر طارم برخاست. طارم ناحيه‌اى بود در كوهستانهاى میان قزوین و گيلان. امیر آن در هنگام حملۀ شمس الدوله به آنجا (412 ق) ابراهیم بن مرزبان بن اسماعيل بن وهسودان بود كه پس از مرگ فخر الدوله (387 ق) شهرهایى را در ناحيۀ طارم به تصرف خود در آورده بود و آنها را تا 420ق كه محمود غزنوى به جبال هجوم آورد، در دست داشت ([[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، حوادث سال 420 ق). این فرمانروا از خاندان وهسودان و از سلسله‌اى بوده است كه به آل افراسياب (يا سالاريان با كنگريان) معروف است.  


اما در نزدیکى طارم، شمس الدوله دوباره به سختى دچار بيمارى قولنج شد كه بيماريهاى ديگرى را نيز به همراه داشت. سپاهيان از مرگ وى بيمناك شدند و او را در تخت روان به سوى همدان بازگرداندند، اما او در راه درگذشت. (412 ق)
اما در نزدیکى طارم، شمس الدوله دوباره به سختى دچار بيمارى قولنج شد كه بيماريهاى ديگرى را نيز به همراه داشت. سپاهيان از مرگ وى بيمناك شدند و او را در تخت روان به سوى همدان بازگرداندند، اما او در راه درگذشت. (412 ق)
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
در این میان ظاهرا ابن سينا نهانى با علاء الدوله (بو جعفر محمد بن دشمنزار يا دشمنزيار معروف به ابن كاكویه) فرمانرواى اصفهان مكاتبه مى‌كرده است. علاء الدوله را سيّده از 398ق به حكومت اصفهان منصوب كرده بود. علاء الدوله خویشاوند دور آل بویه و پدرش دايى يا خالوى (كاكوى) سيّده مادر مجد الدوله و شمس الدوله بوده است. وى تا سال مرگش (431 ق) -جز برای مدت كوتاهى كه سرداران سلطان مسعود غزنوى، وى را از آنجا بيرون راندند-بر اصفهان حكومت مى‌كرد. از سوى ديگر، بنا بر گزارش [[بیهقی، علی بن زید|على بن زيد بيهقى]] (ص 50) علاء الدوله خود مكاتبه با ابن سينا را آغاز كرده و از وى خواسته است كه به اصفهان و دربار وى برود.  
در این میان ظاهرا ابن سينا نهانى با علاء الدوله (بو جعفر محمد بن دشمنزار يا دشمنزيار معروف به ابن كاكویه) فرمانرواى اصفهان مكاتبه مى‌كرده است. علاء الدوله را سيّده از 398ق به حكومت اصفهان منصوب كرده بود. علاء الدوله خویشاوند دور آل بویه و پدرش دايى يا خالوى (كاكوى) سيّده مادر مجد الدوله و شمس الدوله بوده است. وى تا سال مرگش (431 ق) -جز برای مدت كوتاهى كه سرداران سلطان مسعود غزنوى، وى را از آنجا بيرون راندند-بر اصفهان حكومت مى‌كرد. از سوى ديگر، بنا بر گزارش [[بیهقی، علی بن زید|على بن زيد بيهقى]] (ص 50) علاء الدوله خود مكاتبه با ابن سينا را آغاز كرده و از وى خواسته است كه به اصفهان و دربار وى برود.  


به هر روى، پس از چندى تاج الملك كوهى (ابونصر ابراهيم بن بهرام) كه بنا بر گزارش [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] (حوادث سال 411 ق) ظاهرا پس از امتناع ابن سينا از پذيرفتن وزارت شمس الدوله برای بار دوم، وزير وى شده بود، ابن سينا را متهم كرد كه با علاء الدوله نهانى نامه نگارى مى‌كند. سپس كسان را به جست و جوى وى برانگيخت.  
به هر روى، پس از چندى تاج الملك كوهى (ابونصر ابراهیم بن بهرام) كه بنا بر گزارش [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] (حوادث سال 411 ق) ظاهرا پس از امتناع ابن سينا از پذيرفتن وزارت شمس الدوله برای بار دوم، وزير وى شده بود، ابن سينا را متهم كرد كه با علاء الدوله نهانى نامه نگارى مى‌كند. سپس كسان را به جست و جوى وى برانگيخت.  


دشمنان ابن سينا نهانگاه وى (خانۀ ابوغالب عطار) را نشان دادند و وى را يافتند و دستگير كردند و به قلعه‌اى به نام فردجان فرستادند و در آنجا زندانى كردند. قلعۀ فردجان كه همچنين برهان يا براهان (فراهان) نامیده مى‌شده است، به گفتۀ ياقوت (870/3) در 15 فرسنگى همدان در ناحيۀ جرّا قرار داشته و اكنون پردگان نامیده مى‌شود و در 110 كيلومترى راه میان همدان و اصفهان قرار دارد. نك:[[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، حوادث سال 421ق ابن سينا 4 ماه را در آن قلعه سپرى كرد.
دشمنان ابن سينا نهانگاه وى (خانۀ ابوغالب عطار) را نشان دادند و وى را يافتند و دستگير كردند و به قلعه‌اى به نام فردجان فرستادند و در آنجا زندانى كردند. قلعۀ فردجان كه همچنين برهان يا براهان (فراهان) نامیده مى‌شده است، به گفتۀ ياقوت (870/3) در 15 فرسنگى همدان در ناحيۀ جرّا قرار داشته و اكنون پردگان نامیده مى‌شود و در 110 كيلومترى راه میان همدان و اصفهان قرار دارد. نك:[[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، حوادث سال 421ق ابن سينا 4 ماه را در آن قلعه سپرى كرد.
خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:
در بارۀ سرگذشت ابن سينا، در آن بخشى كه خودش آن را برای شاگردش جوزجانى تقرير كرده است و مى‌توان آن را «اتوبيوگرافى» وى نامید، نكات مبهمى وجود دارد كه شايسته است به آنها اشاره شود.
در بارۀ سرگذشت ابن سينا، در آن بخشى كه خودش آن را برای شاگردش جوزجانى تقرير كرده است و مى‌توان آن را «اتوبيوگرافى» وى نامید، نكات مبهمى وجود دارد كه شايسته است به آنها اشاره شود.


از یک سو، ابن سينا هنگامى كه به یکى از رویدادهاى زندگیش اشاره مى‌كند، به انگيزه‌هاى عينى و ذهنى آن نمى‌پردازد و زمینۀ تاريخى و زمانى آن را توضيح نمى‌دهد، بلكه با اشاره‌اى كوتاه از كنار آن مى‌گذرد و به ویژه، گویى تعمّد دارد كه پيوند میان انگيزه‌هاى عينى، يعنى سياسى-اجتماعى یک رویداد زندگیش را با انگيزه‌هاى درونى تصمیم خودش، برای خواننده مبهم گذارد و مكررا به تعبيرهایى مانند «ضرورت مرا بر آن داشت كه...» اكتفا مى‌كند و نمى‌گوید كه آن چه «ضرورتى» بوده است. از سوى ديگر گویى زندگى و سرگذشت انديشه‌اى و علمى برای ابن سينا برای او از زندگى بيرونيش از اهمیت بيشترى برخوردار بوده است. بنا براین رویدادهاى درونى و تاريخ روحى و عقلى او برایش از «بعد زمان» بيرون بوده است. از اينجاست كه شايد بتوان گمان برد كه چرا وى از تصريح به «تاريخ» (سالهاى) رویدادهاى بيرونى زندگیش خوددارى مى‌كرده است.(در اين‌باره نك:لولينگ،، 513-/496 III  
از یک سو، ابن سينا هنگامى كه به یکى از رویدادهاى زندگیش اشاره مى‌كند، به انگيزه‌هاى عينى و ذهنى آن نمى‌پردازد و زمینۀ تاريخى و زمانى آن را توضيح نمى‌دهد، بلكه با اشاره‌اى كوتاه از كنار آن مى‌گذرد و به ویژه، گویى تعمّد دارد كه پيوند میان انگيزه‌هاى عينى، يعنى سياسى-اجتماعى یک رویداد زندگیش را با انگيزه‌هاى درونى تصمیم خودش، برای خواننده مبهم گذارد و مكررا به تعبيرهایى مانند «ضرورت مرا بر آن داشت كه...» اكتفا مى‌كند و نمى‌گوید كه آن چه «ضرورتى» بوده است. از سوى ديگر گویى زندگى و سرگذشت انديشه‌اى و علمى برای ابن سينا برای او از زندگى بيرونيش از اهمیت بيشترى برخوردار بوده است. بنا براین رویدادهاى درونى و تاريخ روحى و عقلى او برایش از «بعد زمان» بيرون بوده است. از اينجاست كه شايد بتوان گمان برد كه چرا وى از تصريح به «تاريخ» (سالهاى) رویدادهاى بيرونى زندگیش خوددارى مى‌كرده است.(در اين‌باره نك:لولینگ،، 513-/496 III  


==كتب و رسالات ابن سينا==
==كتب و رسالات ابن سينا==
خط ۱۸۷: خط ۱۸۷:




#الشفاء:از این مهم ترين اثر فلسفى ابن سينا، بخشهاى «طبیعیات» و «الهيات» برای نخستين بار یک چاپ سنگى در تهران (1303 ق1886/ م) منتشر شده است. بخش «منطق» و همۀ بخشهاى ديگر آن از 1952 تا 1983‌م به مناسبت هزارۀ تولد ابن سينا، زير نظر ابراهيم مذكور و به كوشش شمارى از محققان ديگر در قاهره منتشر شده است. بخش «برهان» از «منطق» شفا، جداگانه به كوشش عبدالرحمن بدوى در قاهره، 1954‌م (چاپ دوم 1966 م) منتشر شده است. متن عربى و ترجمۀ فرانسوى بخش روان شناسى (کتاب النفس) شفا را، يان باكوش در دو جلد، در 1956‌م در پراگ و متن عربى آن را فضل الرحمن در آكسفورد (انگلستان) منتشر كرده است. ترجمۀ قديمى لاتينى آن نيز برای نخستين بار در 1508‌م در ونيز ايتاليا و چاپ انتقادى جديد آن ترجمه به كوشش سيمون فان ريت در دو جلد زير عنوان «ابن سيناى لاتينى، کتاب در بارۀ روان» در لوون سویس در سالهاى 1968 و 1972‌م همراه مقدمه‌اى در بارۀ نظريات روان شناسى ابن سينا از ج. وربكه منتشر شده است. چاپ انتقادى جديد ترجمۀ لاتينى «الهيات» شفا نيز به كوشش سيمون فان ريت، با مقدمه‌اى از وربكه در دو جلد (ج 1، مقاله 4-1 و ج 2، مقاله 10-5 را در بر مى‌گيرد) در سالهاى 1977 و 1980‌م در لوون سویس انتشار يافته است.  
#الشفاء:از این مهم ترين اثر فلسفى ابن سينا، بخشهاى «طبیعیات» و «الهيات» برای نخستين بار یک چاپ سنگى در تهران (1303 ق1886/ م) منتشر شده است. بخش «منطق» و همۀ بخشهاى ديگر آن از 1952 تا 1983‌م به مناسبت هزارۀ تولد ابن سينا، زير نظر ابراهیم مذكور و به كوشش شمارى از محققان ديگر در قاهره منتشر شده است. بخش «برهان» از «منطق» شفا، جداگانه به كوشش عبدالرحمن بدوى در قاهره، 1954‌م (چاپ دوم 1966 م) منتشر شده است. متن عربى و ترجمۀ فرانسوى بخش روان شناسى (کتاب النفس) شفا را، يان باكوش در دو جلد، در 1956‌م در پراگ و متن عربى آن را فضل الرحمن در آكسفورد (انگلستان) منتشر كرده است. ترجمۀ قديمى لاتينى آن نيز برای نخستين بار در 1508‌م در ونيز ايتاليا و چاپ انتقادى جديد آن ترجمه به كوشش سيمون فان ريت در دو جلد زير عنوان «ابن سيناى لاتينى، کتاب در بارۀ روان» در لوون سویس در سالهاى 1968 و 1972‌م همراه مقدمه‌اى در بارۀ نظريات روان شناسى ابن سينا از ج. وربكه منتشر شده است. چاپ انتقادى جديد ترجمۀ لاتينى «الهيات» شفا نيز به كوشش سيمون فان ريت، با مقدمه‌اى از وربكه در دو جلد (ج 1، مقاله 4-1 و ج 2، مقاله 10-5 را در بر مى‌گيرد) در سالهاى 1977 و 1980‌م در لوون سویس انتشار يافته است.  
#النّجاة:اين کتاب كه مطالب آن مختصر و گزيده‌اى از مطالب شفا است، از مهم‌ترين نوشته‌هاى ابن سيناست كه فشردۀ فلسفۀ وى را در بر دارد. نخستين بار در 1331 ق1913/ م، به كوشش محيى‌الدين صبرى الكردى و بار دوم در 1357 ق1938/ م، در قاهره منتشر شد. چاپ ديگرى از آن به كوشش محمدتقى دانش پژوه در 1364‌ش در تهران انتشار يافته است. بخش «الهيات» آن به وسيلۀ نعمت اللّه كرم به لاتينى ترجمه و در 1926‌م در رم منتشر شده است. ترجمۀ انگليسى بخش «نفس» (روان شناسى) آن نيز به وسيله فضل الرحمن در کتابش به عنوان «روان شناسى ابن سينا» نخست در 1952‌م و بار دوم در 1981‌م در لندن منتشر شده است.
#النّجاة:اين کتاب كه مطالب آن مختصر و گزيده‌اى از مطالب شفا است، از مهم‌ترين نوشته‌هاى ابن سيناست كه فشردۀ فلسفۀ وى را در بر دارد. نخستين بار در 1331 ق1913/ م، به كوشش محيى‌الدين صبرى الكردى و بار دوم در 1357 ق1938/ م، در قاهره منتشر شد. چاپ ديگرى از آن به كوشش محمدتقى دانش پژوه در 1364‌ش در تهران انتشار يافته است. بخش «الهيات» آن به وسيلۀ نعمت اللّه كرم به لاتينى ترجمه و در 1926‌م در رم منتشر شده است. ترجمۀ انگليسى بخش «نفس» (روان شناسى) آن نيز به وسيله فضل الرحمن در کتابش به عنوان «روان شناسى ابن سينا» نخست در 1952‌م و بار دوم در 1981‌م در لندن منتشر شده است.
#الاشارات و التنبيهات:ظاهرا آخرين نوشتۀ ابن سينا و از برجسته‌ترين آثار اوست. نثر عربى ادبى شيوا از ویژگی‌هاى آن است. نخستين بار به كوشش ژ. فورژه در 1892‌م در ليدن و دومین بار در سه جلد (چهار بخش) همراه با شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|نصير الدين طوسى]] بر آن، به كوشش سليمان دنيا میان سالهاى 1957-1960‌م در قاهره منتشر شده است. ترجمۀ فرانسوى آن به وسيلۀ ابن سينا شناس فرانسوى، آن مارى گواشون در 1951‌م در پاريس انتشار يافته است.  
#الاشارات و التنبيهات:ظاهرا آخرين نوشتۀ ابن سينا و از برجسته‌ترين آثار اوست. نثر عربى ادبى شيوا از ویژگی‌هاى آن است. نخستين بار به كوشش ژ. فورژه در 1892‌م در ليدن و دومین بار در سه جلد (چهار بخش) همراه با شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|نصيرالدين طوسى]] بر آن، به كوشش سليمان دنيا میان سالهاى 1957-1960‌م در قاهره منتشر شده است. ترجمۀ فرانسوى آن به وسيلۀ ابن سينا شناس فرانسوى، آن مارى گواشون در 1951‌م در پاريس انتشار يافته است.  
#کتاب الانصاف:نوشتۀ بزرگى بوده است كه به گفتۀ خود ابن سينا، نزدیک به 28 هزار مسأله را در بر مى‌گرفته است. تنها دست نوشتۀ آن در حملۀ مسعود غزنوى به اصفهان به تاراج رفت. ابن سينا، به گفتۀ خودش، قصد داشته است كه اگر فرصتى و فراغتى يابد آن را دوباره بنویسد، اما ظاهرا به این كار موفق نشده است. پاره‌هایى از این نوشته را عبدالرحمن بدوى يافته و در مجموعه‌اى به نام [[ارسطو]] عند العرب، (قاهره، 1947 م:چاپ دوم، كویت، 1978 م) منتشر كرده است (نك:ص 121، سطر 7) در این مجموعه همچنين شرح ابن سينا بر کتاب دوازدهم متافيزیک (ما بعد الطبيعۀ) [[ارسطو]] (صص 22-33) و شرح وى بر تكه‌هایى از اثر لوجيا منسوب به [[ارسطو]] (صص 35-74) و پاره‌هایى از کتاب المباحثات ابن سينا (صص 122-239) و نيز تعليقات بر حواشى کتاب النفس [[ارسطو]] (صص 75-116) يافت مى‌شود.  
#کتاب الانصاف:نوشتۀ بزرگى بوده است كه به گفتۀ خود ابن سينا، نزدیک به 28 هزار مسأله را در بر مى‌گرفته است. تنها دست نوشتۀ آن در حملۀ مسعود غزنوى به اصفهان به تاراج رفت. ابن سينا، به گفتۀ خودش، قصد داشته است كه اگر فرصتى و فراغتى يابد آن را دوباره بنویسد، اما ظاهرا به این كار موفق نشده است. پاره‌هایى از این نوشته را عبدالرحمن بدوى يافته و در مجموعه‌اى به نام [[ارسطو]] عند العرب، (قاهره، 1947 م:چاپ دوم، كویت، 1978 م) منتشر كرده است (نك:ص 121، سطر 7) در این مجموعه همچنين شرح ابن سينا بر کتاب دوازدهم متافيزیک (ما بعد الطبيعۀ) [[ارسطو]] (صص 22-33) و شرح وى بر تكه‌هایى از اثر لوجيا منسوب به [[ارسطو]] (صص 35-74) و پاره‌هایى از کتاب المباحثات ابن سينا (صص 122-239) و نيز تعليقات بر حواشى کتاب النفس [[ارسطو]] (صص 75-116) يافت مى‌شود.  
#منطق المشرقيين، نخستين بار در 1910‌م در قاهره و سپس در 1982‌م در بيروت چاپ و منتشر شده است.  
#منطق المشرقيين، نخستين بار در 1910‌م در قاهره و سپس در 1982‌م در بيروت چاپ و منتشر شده است.  
خط ۲۰۹: خط ۲۰۹:
ابن سينا چند نوشته به فارسی دارد كه مهم ترين آنها دانشنامۀ علائى است. وى آن را برای علاء الدوله كاكویه و به درخواست او نوشته و به وى تقديم كرده است. در کتاب نزهت نامۀ علائى نكتۀ توجه انگيزى آمده است كه مى‌گوید: «شنودم كه خداوند ماضى علاء الدوله قدّس اللّه روحه... خواجه رئيس [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] را گفت: اگر علوم اوائل به عبارت پارسى بودى، مى‌توانستمى دانستن، بدين سبب به حكم فرمان دانشنامۀ علائى بساخت، و چون بپرداخت و عرضه كرد، از آن هيچ نتوانست دريافتن.» نك:شهمردان، 22، متن
ابن سينا چند نوشته به فارسی دارد كه مهم ترين آنها دانشنامۀ علائى است. وى آن را برای علاء الدوله كاكویه و به درخواست او نوشته و به وى تقديم كرده است. در کتاب نزهت نامۀ علائى نكتۀ توجه انگيزى آمده است كه مى‌گوید: «شنودم كه خداوند ماضى علاء الدوله قدّس اللّه روحه... خواجه رئيس [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] را گفت: اگر علوم اوائل به عبارت پارسى بودى، مى‌توانستمى دانستن، بدين سبب به حكم فرمان دانشنامۀ علائى بساخت، و چون بپرداخت و عرضه كرد، از آن هيچ نتوانست دريافتن.» نك:شهمردان، 22، متن


بخش «منطق» و «الهيات» دانشنامه نخستين بار به كوشش احمد خراسانى در 1315‌ش در تهران منتشر شد. سپس به مناسبت هزارۀ تولد ابن سينا بخش «الهيات» آن به كوشش محمد معين در 1331‌ش و بخش «طبیعیات» آن به كوشش [[مشکوة، محمد|سيد‌‎محمد مشكوة]] در همان سال در تهران انتشار يافت. ترجمۀ فرانسوى بخشهاى «طبیعیات» و «رياضيات» به وسيلۀ محمد آشنا و هانرى ماسه در دو جلد در سالهاى 1955 و 1956‌م در پاريس منتشر شد. بخش «الهيات» آن را پرویز مروج با شرح و حواشى به انگليسى ترجمه كرده و در 1973‌م در نيویورك منتشر كرده است. افزون بر اينها، رسالۀ «رگ شناسى» از ابن سينا نيز به كوشش [[مشکوة، محمد|سيد‌‎محمد مشكوة]] در 1330‌ش و بخش «رياضيات» دانشنامه به وسيلۀ [[مینوی، مجتبی|مجتبى مینوى]] در 1331‌ش در تهران منتشر شده است. همچنين رسالۀ فارسی كنوز المعزمین و رسالۀ جرّثقيل از ابن سينا هر دو به كوشش جلال‌الدين همايى در 1331‌ش در تهران انتشار يافته است.
بخش «منطق» و «الهيات» دانشنامه نخستين بار به كوشش احمد خراسانى در 1315‌ش در تهران منتشر شد. سپس به مناسبت هزارۀ تولد ابن سينا بخش «الهيات» آن به كوشش محمد معين در 1331‌ش و بخش «طبیعیات» آن به كوشش [[مشکوة، سید محمد|سيد‌ ‎محمد مشكوة]] در همان سال در تهران انتشار يافت. ترجمۀ فرانسوى بخشهاى «طبیعیات» و «رياضيات» به وسيلۀ محمد آشنا و هانرى ماسه در دو جلد در سالهاى 1955 و 1956‌م در پاريس منتشر شد. بخش «الهيات» آن را پرویز مروج با شرح و حواشى به انگليسى ترجمه كرده و در 1973‌م در نيویورك منتشر كرده است. افزون بر اينها، رسالۀ «رگ شناسى» از ابن سينا نيز به كوشش [[مشکوة، سید محمد|سيد‌ ‎محمد مشكوة]] در 1330‌ش و بخش «رياضيات» دانشنامه به وسيلۀ [[مینوی، مجتبی|مجتبى مینوى]] در 1331‌ش در تهران منتشر شده است. همچنين رسالۀ فارسی كنوز المعزمین و رسالۀ جرّثقيل از ابن سينا هر دو به كوشش جلال‌الدين همايى در 1331‌ش در تهران انتشار يافته است.




خط ۲۱۵: خط ۲۱۵:
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}


[[كشف التمويهات في شرح الرازي علی الإشارات و التنبيهات للرئيس ابن سينا]]


[[الشفاء]]  
[[الشفاء]]  


[[مقالات فلسفية لمشاهير المسلمین و النصاری]]
[[مقالات فلسفية لمشاهير المسلمين و النصاری]]


[[مجربات ابن سینا الروحانیة]]  
[[مجربات ابن سینا الروحانیة]]  
خط ۲۴۸: خط ۲۴۹:
[[معیار العقول]]  
[[معیار العقول]]  


[[تسع رسائل في الحکمة و الطبیعیات]]  
[[تسع رسائل في الحكمة و الطبيعيات]]  


[[کنوز المعزمین]]  
[[کنوز المعزمین]]  
خط ۲۹۶: خط ۲۹۷:
[[اسباب حدوث الحروف]]  
[[اسباب حدوث الحروف]]  


[[مکاتبه ابن سینا و ابوسعید ابوالخیر]]  
[[مكاتبة ابن سينا و ابوسعيد ابوالخير]]  


[[رسائل فلسفی (ضمن کتاب حکمت بو علی سینا)]]  
[[رسائل فلسفی (ضمن کتاب حکمت بو علی سینا)]]  
خط ۳۳۰: خط ۳۳۱:
[[کتاب طبیعیات شفاء]]  
[[کتاب طبیعیات شفاء]]  


[[کتاب منافع الاغذیه و دفع مضارها]]  
[[منافع الأغذية و دفع مضارها]]  


[[ترجمه و شرح حفظ الصحة شیخ الرئیس]]  
[[ترجمه و شرح حفظ الصحة شیخ الرئیس]]  
خط ۳۴۰: خط ۳۴۱:
[[شرح ابن رشد لأرجوزة ابن سینا في الطب]]  
[[شرح ابن رشد لأرجوزة ابن سینا في الطب]]  


[[ثلاث رسائل في الطب العربي الإسلامی (الرازی - ماسویه - ابن سینا)]]  
[[ثلاث رسائل في الطب العربي الإسلامي (الرازي - ماسويه - ابن سينا)]]  


[[القانون في الطب (طبع بیروت)]]  
[[القانون في الطب (طبع بیروت)]]  
خط ۳۴۸: خط ۳۴۹:
[[رسالة الأضحویة(ترجمه)]]  
[[رسالة الأضحویة(ترجمه)]]  


[[الشفاء: المنطق]]  
[[الشفاء (المنطق)]]  


[[الحاشیة علی الشفاء (الطبیعیات، المقالة الأولی و الثانیة)]]  
[[الحاشیة علی الشفاء (الطبیعیات، المقالة الأولی و الثانیة)]]  
خط ۳۷۰: خط ۳۷۱:
[[تجرید: شرح نمط هفتم از کتاب الاشارات و التنبیهات شیخ الرئیس ابن سینا]]  
[[تجرید: شرح نمط هفتم از کتاب الاشارات و التنبیهات شیخ الرئیس ابن سینا]]  


[[الهیات از کتاب شفا (تهران)]]  
[[الهیات از کتاب شفا]]  


[[رسائل ابن سینا]]  
[[رسائل ابن سینا]]  
خط ۳۸۰: خط ۳۸۱:
[[الشفاء]]  
[[الشفاء]]  


[[الشفاء، الهیات]]  
[[الشفاء (الطبيعيات)]]  


[[الحاشیة علی شروح الإشارات (الإشارات و شرح الإشارات "خواجه نصیرالدین طوسی" و شرح الشرح "قطب‌الدین رازی" و حاشیة الباغنوی)]]  
[[الحاشية علی شروح الإشارات (الإشارات و شرح الإشارات و شرح الشرح و حاشية الباغنوي)]]  


[[مجموعه رسایل (ترجمه هفده رساله- ابن سینا)]]  
[[مجموعه رسایل (ترجمه هفده رساله- ابن سینا)]]  
خط ۳۹۸: خط ۳۹۹:
[[المغني في شرح الموجز (شرح سدیدی)]]  
[[المغني في شرح الموجز (شرح سدیدی)]]  


[[القانون في الطب]]  
[[القانون في الطب (طبع بیروت)]]  


[[مجموعه هشت رساله طبی از ابن سینا (مجموعة ثماني رسائل طبیة من ابن سینا)]]  
[[مجموعه هشت رساله طبی از ابن سینا (مجموعة ثماني رسائل طبیة من ابن سینا)]]  
خط ۴۳۰: خط ۴۳۱:
[[قولنج]]  
[[قولنج]]  


[[الاشارات و التنبیهات]]  
[[الإشارات و التنبيهات]]  


[[شرح مزجي علی قانون ابن سينا]]  
[[شرح مزجي علی قانون ابن سينا]]  
خط ۵۰۵: خط ۵۰۶:


[[القانون في الطب (محشی)]]  
[[القانون في الطب (محشی)]]  
[[الشيعة الامامية و نشأة العلوم الاسلامية]]


[[التعلیقات]]  
[[التعلیقات]]  
خط ۵۱۳: خط ۵۱۶:


[[حامل المتن جامع الشرحین]]  
[[حامل المتن جامع الشرحین]]  
[[رسالة في الموسيقي]]
[[قانون ابن سینا، شارحان و مترجمان آن]]
[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]
۶۱٬۱۸۹

ویرایش