ابن حجه، تقی‌الدین بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'صفى‌ الدين' به 'صفى‌الدين'
جز (جایگزینی متن - 'تقى‌ الدين' به 'تقى‌الدين')
جز (جایگزینی متن - 'صفى‌ الدين' به 'صفى‌الدين')
خط ۴۶: خط ۴۶:
ابن حجه با همه خوش خلقى و جوانمردى، بسيار مغرور و متكبر بود و در ديگر شعرا به چشم شاگردان خويش مى‌نگريست و سرقت‌هاى ادبى ايشان را آشكار مى‌ساخت و بدين‌سان، موجب رنجش و آزار آنان مى‌گرديد. از اين رو همين‌كه بزرگ‌ترين حامى او يعنى ملك مؤيد در 830ق1427/م درگذشت، شاعران كه كينه وى را به دل داشتند، فرصت را غنيمت شمرده، به هجو او پرداختند و در هجاهاى خويش از هيچ سخن گزنده‌اى فروگذار نكردند و حتى خضاب بستن او را در كهنسالى، به باد ريشخند گرفتند.
ابن حجه با همه خوش خلقى و جوانمردى، بسيار مغرور و متكبر بود و در ديگر شعرا به چشم شاگردان خويش مى‌نگريست و سرقت‌هاى ادبى ايشان را آشكار مى‌ساخت و بدين‌سان، موجب رنجش و آزار آنان مى‌گرديد. از اين رو همين‌كه بزرگ‌ترين حامى او يعنى ملك مؤيد در 830ق1427/م درگذشت، شاعران كه كينه وى را به دل داشتند، فرصت را غنيمت شمرده، به هجو او پرداختند و در هجاهاى خويش از هيچ سخن گزنده‌اى فروگذار نكردند و حتى خضاب بستن او را در كهنسالى، به باد ريشخند گرفتند.


دگرگونى احوال شاعر موجب شد كه حتى دوستان و ياران كهن از او روى برتابند. مثلاً نواجى (صاحب «حلية الكميت» كه اشعار بسيارى از او نقل كرده است) همه مراتب مودتى را كه با او داشت، فراموش كرده کتاب «الحجة في سرقات ابن حجة» را در انتقاد از او تأليف كرد. ابن حجه كه عرصه حيات را بر خود تنگ مى‌ديد، به ناچار در 830ق قاهره را ترك گفت و به زادگاه خود بازگشت و باقى عمر را در كار علم و ادب سپرى كرد. وى با آن‌كه در حماة از زندگى آسوده‌اى برخوردار بود، باز در اواخر عمر در روزگارى كه كمال‌ الدين ابن بارزى رياست ديوان انشا را به عهده گرفت، مقدمات بازگشت به قاهره را مهيا ساخت، اما اجل مهلتش نداد و در زادگاه خويش از دنيا رفت و به قول صابونى در تاريخ حماة او را در نزديكى باب جسر به خاك سپردند و بقاياى آرامگاهش تا اواخر سده 13ق، هنوز باقى بود. ابن حجه در تمامى دوران حيات خود مجالست و مصاحبت علما را ترك نكرد و نيز بسيارى از بزرگان علم از محضر وى بهره بردند. بى‌ترديد او را مى‌توان يكى از بزرگ‌ترين شعرا و ادباى دوره مماليك به شمار آورد. وى از جمله كسانى است كه شيوه زجل و مواليا را در شرق رونق بخشيد. اشعار او آينه تمام نماى ادبيات اين دوره است. عنايت خاص به صنايع لفظى كه از ويژگى‌هاى اين روزگار است، به نحو بارزى در آثار وى پديدار است. يكى از فنونى كه بسيار مورد توجه او بوده، همانا مخمس كردن قصايد مشهور است، از جمله مشهورترين تخميسات وى تخميس «الاسماء الحسنى»- عينيه مشهور سهيلى- است و ديگر تخميس «بُرده» بوصيرى و تخميس قصيده عبدالقادر گيلانى با عنوان «رشف المنهلين في تخميس ابيات الشيخ عبدالقادر الكيلانى». از جمله معارضات وى، «بديعيه» معروف اوست كه در معارضه با بديعيان صفى‌ الدين حلى و عز الدين موصلى سروده است. برخى از نويسندگان متأخر و معاصر در عين ستايش شعر او، بر خلاف گذشتگان، آن را خالى از تكلف و تصنع نمى‌دانند، اما نثر او را به شيوايى و استوارى ستوده و برتر از شعرش شمرده‌اند. كثرت نسخ خطى و عناوين متعدد مؤلفات او، دليل روشنى بر اقبال مردمان به آثار اوست. تبحر او در علوم و فنون مختلف ادب، قابل توجه و تعمق است. با اين‌همه، هيچ ابايى از «سرقت ادبى» نداشت، چنان‌كه پيش از اين به الحجة في سرقات ابن حجة اشاره شد. قريشى مصحح کتاب «بلوغ الامل» او در مقدمه، اشاراتى به سرقت‌هاى وى از ديگر شاعران كرده است.
دگرگونى احوال شاعر موجب شد كه حتى دوستان و ياران كهن از او روى برتابند. مثلاً نواجى (صاحب «حلية الكميت» كه اشعار بسيارى از او نقل كرده است) همه مراتب مودتى را كه با او داشت، فراموش كرده کتاب «الحجة في سرقات ابن حجة» را در انتقاد از او تأليف كرد. ابن حجه كه عرصه حيات را بر خود تنگ مى‌ديد، به ناچار در 830ق قاهره را ترك گفت و به زادگاه خود بازگشت و باقى عمر را در كار علم و ادب سپرى كرد. وى با آن‌كه در حماة از زندگى آسوده‌اى برخوردار بود، باز در اواخر عمر در روزگارى كه كمال‌ الدين ابن بارزى رياست ديوان انشا را به عهده گرفت، مقدمات بازگشت به قاهره را مهيا ساخت، اما اجل مهلتش نداد و در زادگاه خويش از دنيا رفت و به قول صابونى در تاريخ حماة او را در نزديكى باب جسر به خاك سپردند و بقاياى آرامگاهش تا اواخر سده 13ق، هنوز باقى بود. ابن حجه در تمامى دوران حيات خود مجالست و مصاحبت علما را ترك نكرد و نيز بسيارى از بزرگان علم از محضر وى بهره بردند. بى‌ترديد او را مى‌توان يكى از بزرگ‌ترين شعرا و ادباى دوره مماليك به شمار آورد. وى از جمله كسانى است كه شيوه زجل و مواليا را در شرق رونق بخشيد. اشعار او آينه تمام نماى ادبيات اين دوره است. عنايت خاص به صنايع لفظى كه از ويژگى‌هاى اين روزگار است، به نحو بارزى در آثار وى پديدار است. يكى از فنونى كه بسيار مورد توجه او بوده، همانا مخمس كردن قصايد مشهور است، از جمله مشهورترين تخميسات وى تخميس «الاسماء الحسنى»- عينيه مشهور سهيلى- است و ديگر تخميس «بُرده» بوصيرى و تخميس قصيده عبدالقادر گيلانى با عنوان «رشف المنهلين في تخميس ابيات الشيخ عبدالقادر الكيلانى». از جمله معارضات وى، «بديعيه» معروف اوست كه در معارضه با بديعيان صفى‌الدين حلى و عز الدين موصلى سروده است. برخى از نويسندگان متأخر و معاصر در عين ستايش شعر او، بر خلاف گذشتگان، آن را خالى از تكلف و تصنع نمى‌دانند، اما نثر او را به شيوايى و استوارى ستوده و برتر از شعرش شمرده‌اند. كثرت نسخ خطى و عناوين متعدد مؤلفات او، دليل روشنى بر اقبال مردمان به آثار اوست. تبحر او در علوم و فنون مختلف ادب، قابل توجه و تعمق است. با اين‌همه، هيچ ابايى از «سرقت ادبى» نداشت، چنان‌كه پيش از اين به الحجة في سرقات ابن حجة اشاره شد. قريشى مصحح کتاب «بلوغ الامل» او در مقدمه، اشاراتى به سرقت‌هاى وى از ديگر شاعران كرده است.


== آثار ==
== آثار ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش