ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '؛ع' به '؛ ع'
جز (جایگزینی متن - 'شمس‌ الدين' به 'شمس‌الدين')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - '؛ع' به '؛ ع')
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
علم الدّين بلقينى از ابن حجر خواست كه نوشته‌اى را دربارۀ مدرسۀ خشّابيّه تنفيذ كند. ابن حجر پنداشت كه قاضى با اين درخواست مى‌خواهد شأن او را بالا ببرد و به همين جهت آن را تنفيذ كرد، اما چندى نگذشت كه علم‌ الدين بلقينى او را ناديده گرفت و از اينجا خصومت ميان اين دو تن آغاز شد و طرفين از كارشكنى دربارۀ يكديگر دريغ نكردند و اين امر تا مرگ ابن حجر و حتى پس از او از سوى بلقينى ادامه يافت.
علم الدّين بلقينى از ابن حجر خواست كه نوشته‌اى را دربارۀ مدرسۀ خشّابيّه تنفيذ كند. ابن حجر پنداشت كه قاضى با اين درخواست مى‌خواهد شأن او را بالا ببرد و به همين جهت آن را تنفيذ كرد، اما چندى نگذشت كه علم‌ الدين بلقينى او را ناديده گرفت و از اينجا خصومت ميان اين دو تن آغاز شد و طرفين از كارشكنى دربارۀ يكديگر دريغ نكردند و اين امر تا مرگ ابن حجر و حتى پس از او از سوى بلقينى ادامه يافت.


علم‌ الدين بلقينى در محرم 827 از منصب قضا معزول شد و اين منصب به ابن حجر پيشنهاد شد. ابن حجر با آنكه قبلا بارها از تصدى منصب قضا استيحاش كرده بود، اين پيشنهاد را بى درنگ پذيرفت.<ref>انباء، 39/8؛عز‌ الدين، 157-158</ref>در اين قبولى حتما رنجش و خصومت او با بلقينى مؤثر بوده است و ابن حجر خواسته است تا پاسخ بى اعتنايى او را بدهد.
علم‌ الدين بلقينى در محرم 827 از منصب قضا معزول شد و اين منصب به ابن حجر پيشنهاد شد. ابن حجر با آنكه قبلا بارها از تصدى منصب قضا استيحاش كرده بود، اين پيشنهاد را بى درنگ پذيرفت.<ref>انباء، 39/8؛ عز‌ الدين، 157-158</ref>در اين قبولى حتما رنجش و خصومت او با بلقينى مؤثر بوده است و ابن حجر خواسته است تا پاسخ بى اعتنايى او را بدهد.


تاريخ استقرار او در منصب قضا 22 محرم 827 بوده است.<ref>انباء، همانجا</ref>، اما تعجب اينجاست كه خود او در رفع الاصر.<ref>بجاوى، 8</ref>تاريخ آن را 27 ماه مذكور و [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] 28 محرم سال مذكور (656/4)گفته است. فرمان اين منصب و به اصطلاح آن زمان «تقليد» آن را ابن حجّة الحموى در کتاب قهوة الانشاء آورده است.<ref>سخاوى، الذيل، 80</ref>در طى اين دوره از تصدى منصب قضا مسألۀ زكات گرفتن از بازرگانان پيش آمد و اين در جمادى الآخر سال مذكور بود. دو تن از قضات يعنى ابن حجّى و شمس هروى سلطان را بر اين كار واداشته بودند. ابن حجر با اخذ زكات از بازرگانان مخالفت كرد و گفت مالياتى كه سلطان از بازرگانان مى‌گيرد، چندين برابر زكات است. قاضى مالكى و قاضى حنبلى با ابن حجر موافقت كردند و مجلس داورى با اين نظر موافقت كرد.<ref>ابن حجر، انباء، 43/8</ref>در 8 ذيقعدۀ همين سال منصب قضاى شافعيه از ابن حجر گرفته و به شمس هروى تفويض شد.<ref>همان، 48/8</ref>اما در رجب 828 دوباره ابن حجر را به قضا باز گرداندند و شمس هروى را معزول كردند. [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] (687/4) مى‌گويد:در 3 رجب اين سال ابن حجر را خلعت دادند و به منصب قاضى القضاتى باز گرداندند، زيرا شمس هروى اخلاق زشت و ناپسند داشت و از هر نيكى دور بود و هر گونه بدى را در برداشت. سخاوى.<ref>الذيل، 81</ref>از قول محبّ بغدادى عالم حنبلى نقل مى‌كند كه روز مذكور روز بزرگى بود و مردم از دو جهت شادمان شدند: يكى از جهت عزل هروى و ديگرى به جهت نصب ابن حجر. در «تقليد» وى بر اين منصب در كنار «قاضى القضاة بالبلاد المصريّة» ولايت و قضاى «بلاد شامية» را نيز افزودند.
تاريخ استقرار او در منصب قضا 22 محرم 827 بوده است.<ref>انباء، همانجا</ref>، اما تعجب اينجاست كه خود او در رفع الاصر.<ref>بجاوى، 8</ref>تاريخ آن را 27 ماه مذكور و [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] 28 محرم سال مذكور (656/4)گفته است. فرمان اين منصب و به اصطلاح آن زمان «تقليد» آن را ابن حجّة الحموى در کتاب قهوة الانشاء آورده است.<ref>سخاوى، الذيل، 80</ref>در طى اين دوره از تصدى منصب قضا مسألۀ زكات گرفتن از بازرگانان پيش آمد و اين در جمادى الآخر سال مذكور بود. دو تن از قضات يعنى ابن حجّى و شمس هروى سلطان را بر اين كار واداشته بودند. ابن حجر با اخذ زكات از بازرگانان مخالفت كرد و گفت مالياتى كه سلطان از بازرگانان مى‌گيرد، چندين برابر زكات است. قاضى مالكى و قاضى حنبلى با ابن حجر موافقت كردند و مجلس داورى با اين نظر موافقت كرد.<ref>ابن حجر، انباء، 43/8</ref>در 8 ذيقعدۀ همين سال منصب قضاى شافعيه از ابن حجر گرفته و به شمس هروى تفويض شد.<ref>همان، 48/8</ref>اما در رجب 828 دوباره ابن حجر را به قضا باز گرداندند و شمس هروى را معزول كردند. [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] (687/4) مى‌گويد:در 3 رجب اين سال ابن حجر را خلعت دادند و به منصب قاضى القضاتى باز گرداندند، زيرا شمس هروى اخلاق زشت و ناپسند داشت و از هر نيكى دور بود و هر گونه بدى را در برداشت. سخاوى.<ref>الذيل، 81</ref>از قول محبّ بغدادى عالم حنبلى نقل مى‌كند كه روز مذكور روز بزرگى بود و مردم از دو جهت شادمان شدند: يكى از جهت عزل هروى و ديگرى به جهت نصب ابن حجر. در «تقليد» وى بر اين منصب در كنار «قاضى القضاة بالبلاد المصريّة» ولايت و قضاى «بلاد شامية» را نيز افزودند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش