ابن حبیب، محمد بن حبیب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو'
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد')
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو')
خط ۳۴: خط ۳۴:




'''ابو جعفر محمد''' (د 245 ق859/ م)، مورّخ، نحوى و لغوى. وى در بغداد زاده شد و در سامرا درگذشت. او از باب ولاء به خاندان محمد بن عباس هاشمى، «هاشمى» نيز خوانده شده و از باب اشتهار به علم تاريخ، «اخبارى» و به سبب تأليف کتاب المحبّر، محبّرى لقب يافته بود. از زندگى او تقريبا هيچ نمى‌دانيم، حتى معلوم نيست پدرش كه بوده است. گويند حبيب نام مادر او بود (و به همين جهت آن كلمه را غير منصرف تلقى كرده‌اند) كه شايد پيش از ولادت محمد، بر اثر ملاعنه از شوى خود جدا شده بود (قس: ابو الطيب، 96؛قفطى؛ 119/3؛[[خطيب بغدادى]]، 277/2؛ابن نديم، 119؛سمعانى، 111/12؛ ياقوت، 112/18-113). برخى نيز حبيب را پدر او انگاشته و سلسلۀ نسب او را چنين نوشته‌اند: محمد بن حبيب بن اميّة بن عمر (ابن نديم، همانجا، چ اروپا: عمرو؛نيز قس: [[خطيب بغدادى]]، سمعانى، همانجاها).
'''ابو جعفر محمد''' (د 245 ق859/ م)، مورّخ، نحوى و لغوى. وى در بغداد زاده شد و در سامرا درگذشت. او از باب ولاء به خاندان محمد بن عباس هاشمى، «هاشمى» نيز خوانده شده و از باب اشتهار به علم تاريخ، «اخبارى» و به سبب تأليف کتاب المحبّر، محبّرى لقب يافته بود. از زندگى او تقريبا هيچ نمى‌دانيم، حتى معلوم نيست پدرش كه بوده است. گويند حبيب نام مادر او بود (و به همين جهت آن كلمه را غير منصرف تلقى كرده‌اند) كه شايد پيش از ولادت محمد، بر اثر ملاعنه از شوى خود جدا شده بود (قس: ابوالطيب، 96؛قفطى؛ 119/3؛[[خطيب بغدادى]]، 277/2؛ابن نديم، 119؛سمعانى، 111/12؛ ياقوت، 112/18-113). برخى نيز حبيب را پدر او انگاشته و سلسلۀ نسب او را چنين نوشته‌اند: محمد بن حبيب بن اميّة بن عمر (ابن نديم، همانجا، چ اروپا: عمرو؛نيز قس: [[خطيب بغدادى]]، سمعانى، همانجاها).


در نيمۀ اول سدۀ 3 ق9/ م، كار گردآورى آثار و اخبار و ادب عربى به اوج رسيده و كار تدوين نگارش و ابداع آغاز شده بود. ميان دو مرحلۀ گردآورى و تدوين، ابن حبيب و برخى از هم‌عصران وى حلقۀ پيوند به شمار مى‌آيند. از فهرست کتابهاى او كه پس از اين خواهد آمد، چنين برمى‌آيد كه وى هم به جمع آورى اشعار و اخبار شعرا همت گماشته، هم به تاريخ و انساب پرداخته و هم خود به تأليف کتابهايى كه از نوآورى تهى نيست، دست زده است. همچنين ملاحظه مى‌كنيم كه وى در ميان بزرگ‌ترين راويان زمان خويش جاى دارد. او خود از ابن كلبى (د 206 ق821/ م)، ابن اعرابى (د 225 ق840/ م)، قطرب (د 306 ق918/ م)، ابو عبيده (د 211 ق826/ م) و ديگران روايت كرده و مردانى چون سكّرى (د 275 ق888/ م) و محمد بن احمد بن ابى عرابه از او روايت كرده‌اند (اين نامها در همۀ منابع كهن مذكورند، جز نام محمد بن احمد كه فقط [[خطيب بغدادى]] و سمعانى آورده‌اند). وى همچنين با ثعلب (د 291 ق904/ م) روابط دوستى داشت.
در نيمۀ اول سدۀ 3 ق9/ م، كار گردآورى آثار و اخبار و ادب عربى به اوج رسيده و كار تدوين نگارش و ابداع آغاز شده بود. ميان دو مرحلۀ گردآورى و تدوين، ابن حبيب و برخى از هم‌عصران وى حلقۀ پيوند به شمار مى‌آيند. از فهرست کتابهاى او كه پس از اين خواهد آمد، چنين برمى‌آيد كه وى هم به جمع آورى اشعار و اخبار شعرا همت گماشته، هم به تاريخ و انساب پرداخته و هم خود به تأليف کتابهايى كه از نوآورى تهى نيست، دست زده است. همچنين ملاحظه مى‌كنيم كه وى در ميان بزرگ‌ترين راويان زمان خويش جاى دارد. او خود از ابن كلبى (د 206 ق821/ م)، ابن اعرابى (د 225 ق840/ م)، قطرب (د 306 ق918/ م)، ابوعبيده (د 211 ق826/ م) و ديگران روايت كرده و مردانى چون سكّرى (د 275 ق888/ م) و محمد بن احمد بن ابى عرابه از او روايت كرده‌اند (اين نامها در همۀ منابع كهن مذكورند، جز نام محمد بن احمد كه فقط [[خطيب بغدادى]] و سمعانى آورده‌اند). وى همچنين با ثعلب (د 291 ق904/ م) روابط دوستى داشت.


حكايت اين روابط، يكى از نادر رواياتى است كه دربارۀ ابن حبيب به دست ما رسيده است و نشان مى‌دهد كه وى، با آنكه چندين سال از ثعلب بزرگ‌تر بود، از حضور او در مجلس خويش بيمناك بود و از «املاء» خوددارى مى‌كرد، به خصوص كه يك بار وى در توضيح بيتى از حسّان فرو ماند و ثعلب به جاى او پاسخ گفت (ابو الطيب، 97؛ زبيدى، 153، 154؛خطيب، 278/2). با اينهمه از اين روايات، هيچ بوى خصومت و رقابت به مشام نمى‌رسد و گويى هم حضور ثعلب در مجلس او و هم سكوت ابن حبيب، از باب احترام متقابل بوده است. اما نمى‌دانيم مجلس درس ابن حبيب چگونه بود. غالبا گفته‌اند ([[خطيب بغدادى]]، ابن نديم، همانجاها؛سيوطى، بغيه، 73) وى آموزگار بود.
حكايت اين روابط، يكى از نادر رواياتى است كه دربارۀ ابن حبيب به دست ما رسيده است و نشان مى‌دهد كه وى، با آنكه چندين سال از ثعلب بزرگ‌تر بود، از حضور او در مجلس خويش بيمناك بود و از «املاء» خوددارى مى‌كرد، به خصوص كه يك بار وى در توضيح بيتى از حسّان فرو ماند و ثعلب به جاى او پاسخ گفت (ابو الطيب، 97؛ زبيدى، 153، 154؛خطيب، 278/2). با اينهمه از اين روايات، هيچ بوى خصومت و رقابت به مشام نمى‌رسد و گويى هم حضور ثعلب در مجلس او و هم سكوت ابن حبيب، از باب احترام متقابل بوده است. اما نمى‌دانيم مجلس درس ابن حبيب چگونه بود. غالبا گفته‌اند ([[خطيب بغدادى]]، ابن نديم، همانجاها؛سيوطى، بغيه، 73) وى آموزگار بود.
خط ۴۴: خط ۴۴:
همگان (قفطى، 119/3؛خطيب، 277/2-278؛ابن نديم، سمعانى، همانجاها؛[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، 325/2؛ابن تغرى بردى، 321/2 و از همه مهم‌تر سيوطى، بغيه، همانجا)، وى را عالم به أنساب و اخبار و راوى مورد اعتمادى دانسته‌اند، امّا در اين ميان مرزبانى كه از تكريم و تمجيد او فروگذار نكرده است (ياقوت، 112/18)، روايت شگفتى آورده مبنى بر اينكه وى آثار ديگران را مى‌گرفت و به نام خود مى‌ساخت و به عنوان نمونه از کتاب اسماعيل بن ابى عبدالله نام برده كه ابن حبيب آن را سراسر نقل كرده و سپس نام شعرايى را كه به بيتى از ابيات خود شهرت يافته‌اند، به آن افزوده و آن مجموعه را متعلق به خود خوانده است (ياقوت، 113/18). اين داستان را اگر چه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] (326/2) و ابن قاضى شهبة (ص 81) و [[سيوطى]] (بغيه، همانجا) به اختصار آورده‌اند، اما گويى چندان مورد تأييد دانشمندان نيست، به خصوص كه مى‌بينيم غالب نويسندگان به روايات او استناد كرده‌اند، مثلا [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابو الفرج اصفهانى]] (276/21-403) 17 روايت از روايات مربوط به فرزدق را از قول او نقل كرده است. قابل ذكر آنكه او خود اكثر اين روايات را از اصمعى (د 215 ق830/ م) كه در شمار استادان او ياد نكرده‌اند، اخذ كرده است.
همگان (قفطى، 119/3؛خطيب، 277/2-278؛ابن نديم، سمعانى، همانجاها؛[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، 325/2؛ابن تغرى بردى، 321/2 و از همه مهم‌تر سيوطى، بغيه، همانجا)، وى را عالم به أنساب و اخبار و راوى مورد اعتمادى دانسته‌اند، امّا در اين ميان مرزبانى كه از تكريم و تمجيد او فروگذار نكرده است (ياقوت، 112/18)، روايت شگفتى آورده مبنى بر اينكه وى آثار ديگران را مى‌گرفت و به نام خود مى‌ساخت و به عنوان نمونه از کتاب اسماعيل بن ابى عبدالله نام برده كه ابن حبيب آن را سراسر نقل كرده و سپس نام شعرايى را كه به بيتى از ابيات خود شهرت يافته‌اند، به آن افزوده و آن مجموعه را متعلق به خود خوانده است (ياقوت، 113/18). اين داستان را اگر چه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] (326/2) و ابن قاضى شهبة (ص 81) و [[سيوطى]] (بغيه، همانجا) به اختصار آورده‌اند، اما گويى چندان مورد تأييد دانشمندان نيست، به خصوص كه مى‌بينيم غالب نويسندگان به روايات او استناد كرده‌اند، مثلا [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابو الفرج اصفهانى]] (276/21-403) 17 روايت از روايات مربوط به فرزدق را از قول او نقل كرده است. قابل ذكر آنكه او خود اكثر اين روايات را از اصمعى (د 215 ق830/ م) كه در شمار استادان او ياد نكرده‌اند، اخذ كرده است.


نمى‌دانيم كه ابن حبيب به چه مذهب بوده است. با اينهمه حميد الله ( «كلمة الختام»، 509) به استناد اينكه وى نام عائشه و ابو بكر و عمر را با عبارت «رحمه الله» و نام خديجه و على (ع) را با «رضى الله عنه» همراه كرده و گاه نيز خطاهايى به عمر نسبت داده، وى را شيعى مذهب پنداشته است.
نمى‌دانيم كه ابن حبيب به چه مذهب بوده است. با اينهمه حميد الله ( «كلمة الختام»، 509) به استناد اينكه وى نام عائشه و ابوبكر و عمر را با عبارت «رحمه الله» و نام خديجه و على (ع) را با «رضى الله عنه» همراه كرده و گاه نيز خطاهايى به عمر نسبت داده، وى را شيعى مذهب پنداشته است.


ابن حبيب اگر چه در اخبار و انساب صاحب دانش گسترده بود، گويا در لغت چنان دستى نداشت. [[سيوطى]] (المزهر، 413/2) مى‌گويد كه کتابهاى او را بررسى كرده و در آنها از نظر لغت، خلط و اشتباه فراوان يافته است.
ابن حبيب اگر چه در اخبار و انساب صاحب دانش گسترده بود، گويا در لغت چنان دستى نداشت. [[سيوطى]] (المزهر، 413/2) مى‌گويد كه کتابهاى او را بررسى كرده و در آنها از نظر لغت، خلط و اشتباه فراوان يافته است.
خط ۶۱: خط ۶۱:
3. المؤتلف و المختلف فى النّسب، يا مختلف القبائل و مؤتلفها در ضبط نامهاى قبائل، به كوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1850 م.
3. المؤتلف و المختلف فى النّسب، يا مختلف القبائل و مؤتلفها در ضبط نامهاى قبائل، به كوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1850 م.


4. کتاب امّهات النّبى، به روايت ابو الحسن احمد بن محمد بن جهم، به كوشش حسين على محفوظ، بر اساس نسخۀ کتابخانۀ مشكوة، بغداد، 1372 ق1952/ م.
4. کتاب امّهات النّبى، به روايت ابوالحسن احمد بن محمد بن جهم، به كوشش حسين على محفوظ، بر اساس نسخۀ کتابخانۀ مشكوة، بغداد، 1372 ق1952/ م.


5. کتاب قبائل الكبير و الايام، كه به قول ابن نديم (ص 107) براى فتح بن خاقان تأليف شده، به كوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1266 ق/ 1850 م.
5. کتاب قبائل الكبير و الايام، كه به قول ابن نديم (ص 107) براى فتح بن خاقان تأليف شده، به كوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1266 ق/ 1850 م.
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:




ابن تغرى بردى، يوسف، النّجوم؛ابن قاضى شهبه، احمد بن محمد، طبقات النّحاة و اللغويين، نجف، 1393-1394 ق1973/-1974 م؛ابن نديم، الفهرست؛همان، به كوشش گوستاو فلوگل، 1872 م؛ابو الطيب حلبى، عبدالواحد بن على، مراتب النحويين، به كوشش محمد ابو الفضل ابراهيم، قاهره، مكتبة نهضة؛[[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابو الفرج اصفهانى]]، على بن حسين، اغانى، دار الكتب، افست، بيروت؛حاجى خليفه، كشف الظنون، به كوشش فلوگل، 1837 م؛حميد الله، محمد، «رسالتان لابن حبيب»، مجلة المجمع العلمى العراقى (نك‍: مجلة المجمع...، در همين مآخذ) ؛همو، «كلمة الختام»، المحبّر (نك‍: آثار ابن حبيب، در همين مقاله) ؛[[خطيب بغدادى]]، احمد بن على، [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]]، قاهره، 1349 ق/ 1930 م؛زبيدى، محمد بن حسن، طبقات النحويين و اللغويين، به كوشش محمّد ابو الفضل ابراهيم، قاهره، 1373 ق1954/ م؛سزگين، فؤاد، تاريخ التراث العربى، ترجمۀ محمود فهمى حجازى، رياض، 1403 ق1983/ م؛سمعانى، عبدالكريم بن محمّد، الانساب، به كوشش سيد شرف الدين احمد، حيدر آباد دكن، 1401 ق1981/ م؛سيّد، فؤاد، فهرست المخطوطات، قاهره، 1382 ق1964/ م، همو، المزهر، به كوشش محمد احمد جاد المولى و ديگران، بيروت، 1406 ق1986/ م؛[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، خليل بن ايبك، الوافى بالوفيات، به كوشش هلموت ريتر، بيروت، 1381 ق1961/ م؛فانديك، ادوارد، اكتفاء القنوع، قاهره، 1896 م؛قفطى، على بن يوسف، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1374 ق1955/ م؛مجلة المجمع العلمى العراقى، جزء اول، بغداد، 1375 ق1959/ م؛منزوى، خطى؛ياقوت، ادبا، نيز:. SAG ; S , LAG , LAG  
ابن تغرى بردى، يوسف، النّجوم؛ابن قاضى شهبه، احمد بن محمد، طبقات النّحاة و اللغويين، نجف، 1393-1394 ق1973/-1974 م؛ابن نديم، الفهرست؛همان، به كوشش گوستاو فلوگل، 1872 م؛ابو الطيب حلبى، عبدالواحد بن على، مراتب النحويين، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، مكتبة نهضة؛[[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابو الفرج اصفهانى]]، على بن حسين، اغانى، دار الكتب، افست، بيروت؛حاجى خليفه، كشف الظنون، به كوشش فلوگل، 1837 م؛حميد الله، محمد، «رسالتان لابن حبيب»، مجلة المجمع العلمى العراقى (نك‍: مجلة المجمع...، در همين مآخذ) ؛همو، «كلمة الختام»، المحبّر (نك‍: آثار ابن حبيب، در همين مقاله) ؛[[خطيب بغدادى]]، احمد بن على، [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]]، قاهره، 1349 ق/ 1930 م؛زبيدى، محمد بن حسن، طبقات النحويين و اللغويين، به كوشش محمّد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1373 ق1954/ م؛سزگين، فؤاد، تاريخ التراث العربى، ترجمۀ محمود فهمى حجازى، رياض، 1403 ق1983/ م؛سمعانى، عبدالكريم بن محمّد، الانساب، به كوشش سيد شرف الدين احمد، حيدر آباد دكن، 1401 ق1981/ م؛سيّد، فؤاد، فهرست المخطوطات، قاهره، 1382 ق1964/ م، همو، المزهر، به كوشش محمد احمد جاد المولى و ديگران، بيروت، 1406 ق1986/ م؛[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، خليل بن ايبك، الوافى بالوفيات، به كوشش هلموت ريتر، بيروت، 1381 ق1961/ م؛فانديك، ادوارد، اكتفاء القنوع، قاهره، 1896 م؛قفطى، على بن يوسف، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1374 ق1955/ م؛مجلة المجمع العلمى العراقى، جزء اول، بغداد، 1375 ق1959/ م؛منزوى، خطى؛ياقوت، ادبا، نيز:. SAG ; S , LAG , LAG  


ترجمۀ ابن حبيب بغدادى از دائرة المعارف بزرگ اسلامى ج 1
ترجمۀ ابن حبيب بغدادى از دائرة المعارف بزرگ اسلامى ج 1
۶۱٬۱۸۹

ویرایش