ابن انباری، محمد بن قاسم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'خطيب بغدادى' به 'خطيب بغدادى'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '== وابسته‌ها == {{وابسته‌ها}}')
جز (جایگزینی متن - 'خطيب بغدادى' به 'خطيب بغدادى')
خط ۴۰: خط ۴۰:
وى در 11 رجب 271ق، احتمالاً در بغداد زاده شد. او در كودكى نزد پدر و نيز نزد ابوجعفر احمد بن عبيد، ادب آموخت، سپس نزد مشاهير ادب و لغت و علوم قرآنى و حديث چون اسماعيل بن اسحاق قاضى، كديمى و ثعلب به تكميل معلومات خود پرداخت. او به يمن حافظه نيرومند توانست به‌سرعت در كار علم سرآمد گردد و چنان شد كه در زمان حيات پدر (يعنى پيش از 33 سالگى خود او) در همان مسجدى كه محل تدريس وى بود، او نيز گوشه‌اى برگزيد و به تدريس پرداخت. ظاهراً وى را كارى جز درس، خواه در مساجد و خواه در مجالسى كه خود تشكيل مى‌داد، نبود. تنها در اواخر عمر، زمانى كه شهرت فراگيرى كسب كرده بود، به دربار خليفه «الراضي» راه يافت و ظاهراً آموزگارى فرزندان او را به عهده گرفت. خليفه به او عنايت تمام داشت، چنان‌كه عادت بر آن جارى شده بود كه بر خوان خليفه نشيند و خادمان نيز مى‌دانستند كه خوراك خاص وى چيست و چه زمان آشاميدنى او را بايد تقديم كرد. يك بار هم وى در بازار دل به كنيزكى سپرد؛ خليفه بى‌درنگ آن كنيزك را خريده به خانه او روانه ساخت.
وى در 11 رجب 271ق، احتمالاً در بغداد زاده شد. او در كودكى نزد پدر و نيز نزد ابوجعفر احمد بن عبيد، ادب آموخت، سپس نزد مشاهير ادب و لغت و علوم قرآنى و حديث چون اسماعيل بن اسحاق قاضى، كديمى و ثعلب به تكميل معلومات خود پرداخت. او به يمن حافظه نيرومند توانست به‌سرعت در كار علم سرآمد گردد و چنان شد كه در زمان حيات پدر (يعنى پيش از 33 سالگى خود او) در همان مسجدى كه محل تدريس وى بود، او نيز گوشه‌اى برگزيد و به تدريس پرداخت. ظاهراً وى را كارى جز درس، خواه در مساجد و خواه در مجالسى كه خود تشكيل مى‌داد، نبود. تنها در اواخر عمر، زمانى كه شهرت فراگيرى كسب كرده بود، به دربار خليفه «الراضي» راه يافت و ظاهراً آموزگارى فرزندان او را به عهده گرفت. خليفه به او عنايت تمام داشت، چنان‌كه عادت بر آن جارى شده بود كه بر خوان خليفه نشيند و خادمان نيز مى‌دانستند كه خوراك خاص وى چيست و چه زمان آشاميدنى او را بايد تقديم كرد. يك بار هم وى در بازار دل به كنيزكى سپرد؛ خليفه بى‌درنگ آن كنيزك را خريده به خانه او روانه ساخت.


آنچه بيش از همه نظر خطيب بغدادى و نويسندگان بعد از او را جلب كرده، حافظه تواناى اوست. خطيب از قول ابوعلى قالى نقل مى‌كند كه ابن انبارى 300 هزار شاهد شعرى براى قرآن از حفظ داشت. كسانى كه در محضر درس او بوده‌اند، گفته‌اند كه وى در مجالس درس منحصراً بر حافظه اعتماد داشت و هرگز از دفتر و كتاب املا نمى‌كرد. روزى كه بيمار شده بود، پدرش را سخت نگران ديدند. چون سبب را پرسيدند، به كتابخانه مفصل فرزند اشاره كرد و گفت از براى كسى كه اين همه كتاب از بر دارد، چگونه نگران نباشد.
آنچه بيش از همه نظر [[خطيب بغدادى]] و نويسندگان بعد از او را جلب كرده، حافظه تواناى اوست. خطيب از قول ابوعلى قالى نقل مى‌كند كه ابن انبارى 300 هزار شاهد شعرى براى قرآن از حفظ داشت. كسانى كه در محضر درس او بوده‌اند، گفته‌اند كه وى در مجالس درس منحصراً بر حافظه اعتماد داشت و هرگز از دفتر و كتاب املا نمى‌كرد. روزى كه بيمار شده بود، پدرش را سخت نگران ديدند. چون سبب را پرسيدند، به كتابخانه مفصل فرزند اشاره كرد و گفت از براى كسى كه اين همه كتاب از بر دارد، چگونه نگران نباشد.


از ابن انبارى در باره مقدار علمى كه در خاطر داشت، پرسيدند؟ جواب داد: 13 صندوق كتاب. نيز گفته‌اند كه 120 تفسير قرآن را با سلسله سند از حفظ داشت. در خانه فرزندان خليفه «الراضي»، كنيزكى از او تعبير خواب خود را پرسيد، وى كه از تعبير رؤيا اطلاعى نداشت، پاسخى به كنيزك نداد، اما همان شب «كتاب كرمانى» را حفظ كرد و فردا پاسخ مناسب گفت. او خود بر اين استعداد خداداده آگاه بود و هيچ شيء خوشبويى را عطرآگين‌تر از علمى كه در سينه داشت، نمى‌دانست. نيز براى نيرومند نگاه داشتن حافظه خود دشوارى‌ها بر خود هموار مى‌داشت؛ بر سر خوان خليفه جز غذاى ناچيزى كه خاص خود او بود، نمى‌خورد و آب جز در وقت معين، آن هم از خمره نمى‌آشاميد. چون علت اين رياضت‌كشى را از او سؤال كردند، پاسخ داد كه از جهت نگهدارى حافظه است. روزى ديگر، چون كنيزكى كه در بازار دل از او ربوده بود، به فرمان خليفه، نزد او رفت، وى دريافت كه كنيزك خاطر او را از دانش به خويشتن مشغول داشته است. همان دم فرمان داد او را نزد برده‌فروش بازبرند.
از ابن انبارى در باره مقدار علمى كه در خاطر داشت، پرسيدند؟ جواب داد: 13 صندوق كتاب. نيز گفته‌اند كه 120 تفسير قرآن را با سلسله سند از حفظ داشت. در خانه فرزندان خليفه «الراضي»، كنيزكى از او تعبير خواب خود را پرسيد، وى كه از تعبير رؤيا اطلاعى نداشت، پاسخى به كنيزك نداد، اما همان شب «كتاب كرمانى» را حفظ كرد و فردا پاسخ مناسب گفت. او خود بر اين استعداد خداداده آگاه بود و هيچ شيء خوشبويى را عطرآگين‌تر از علمى كه در سينه داشت، نمى‌دانست. نيز براى نيرومند نگاه داشتن حافظه خود دشوارى‌ها بر خود هموار مى‌داشت؛ بر سر خوان خليفه جز غذاى ناچيزى كه خاص خود او بود، نمى‌خورد و آب جز در وقت معين، آن هم از خمره نمى‌آشاميد. چون علت اين رياضت‌كشى را از او سؤال كردند، پاسخ داد كه از جهت نگهدارى حافظه است. روزى ديگر، چون كنيزكى كه در بازار دل از او ربوده بود، به فرمان خليفه، نزد او رفت، وى دريافت كه كنيزك خاطر او را از دانش به خويشتن مشغول داشته است. همان دم فرمان داد او را نزد برده‌فروش بازبرند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش