ابن اعثم کوفی، محمد بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص'
جز (جایگزینی متن - 'نور اللّه' به 'نوراللّه')
جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص')
خط ۴۰: خط ۴۰:
'''ابومحمّد احمد بن على اعثم كوفى الكندى'''(متوفى 314 ه‍.ق.926/ م.) محدّث، شاعر، و مورّخ شيعى بزرگ قرن سوم و چهارم هجرى است.عدم اطّلاع دقيق از زادگاه و تاريخ تولّد و زندگانى وى به حدّى است كه حتّى در نام و نسب وى اختلاف كرده برخى نامش را احمد و برخى نيز محمّد آورده‌اند.همچنين لفظ«اعثم» را كه لقب پدر او بوده است گاهى دربارۀ خود«[[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]]» به كار برده‌اند.از ميان منابع قديمى تنها «معجم الادبا»[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] (231/2) است كه اشاره‌اى مختصر به شرح حال وى كرده و بعد از او [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] در «لسان الميزان»(138/1) گفته‌هاى ياقوت را نقل كرده است.
'''ابومحمّد احمد بن على اعثم كوفى الكندى'''(متوفى 314 ه‍.ق.926/ م.) محدّث، شاعر، و مورّخ شيعى بزرگ قرن سوم و چهارم هجرى است.عدم اطّلاع دقيق از زادگاه و تاريخ تولّد و زندگانى وى به حدّى است كه حتّى در نام و نسب وى اختلاف كرده برخى نامش را احمد و برخى نيز محمّد آورده‌اند.همچنين لفظ«اعثم» را كه لقب پدر او بوده است گاهى دربارۀ خود«[[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]]» به كار برده‌اند.از ميان منابع قديمى تنها «معجم الادبا»[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] (231/2) است كه اشاره‌اى مختصر به شرح حال وى كرده و بعد از او [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] در «لسان الميزان»(138/1) گفته‌هاى ياقوت را نقل كرده است.


متأسفانه در منابع متأخر نيز مطلب مفيدى كه اطّلاع تازه‌اى در اختيار محققان قرار دهد به چشم نمى‌خورد.حتّى بيشتر اين منابع-از جمله لغتنامۀ دهخدا (جلد آ-ابوسعيد، ص 291 ذيل«[[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]]»)، دايرةالمعارف فارسى مصاحب(15/1)، دانشنامۀ ايران و اسلام(424/3)، دايرةالمعارف شيعه (303/1)-در ارائۀ تاريخ فوت «[[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]]» دچار اشتباه فاحش مى‌شوند و، به جاى سال 314 ه‍.ق.، تاريخ مرگ وى را سال 214 ه‍.ق.قيد مى‌كنند.تاريخ فوت مندرج در منابع مزبور، با نظر [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] كه مى‌گويد [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] غير از «کتاب الفتوح»کتاب ديگرى به نام «کتاب التاريخ»[[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] علاوه بر دو کتاب ياد شده، کتابى به نام «کتاب المألوف» نيز داشته كه امروز اثرى از آن در دست نيست(معجم الادبا،231/2).در شرح وقايع تاريخى از زمان مأمون (218 ه‍.ق.) تا المقتدر باللّه (مقتول در 320 ه‍.ق.) به رشته تحرير در آورده، و خود ياقوت اين کتاب اخير را همراه «کتاب الفتوح» ديده است، مغايرت دارد از منابع متأخر فقط ريحانة الادب(386/7) و دايرةالمعارف بزرگ اسلامى (26/3) تاريخ فوت [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] را 314 ه‍.ق.قيد كرده‌اند..
متأسفانه در منابع متأخر نيز مطلب مفيدى كه اطّلاع تازه‌اى در اختيار محققان قرار دهد به چشم نمى‌خورد.حتّى بيشتر اين منابع-از جمله لغتنامۀ دهخدا (جلد آ-ابوسعيد، ص291 ذيل«[[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]]»)، دايرةالمعارف فارسى مصاحب(15/1)، دانشنامۀ ايران و اسلام(424/3)، دايرةالمعارف شيعه (303/1)-در ارائۀ تاريخ فوت «[[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]]» دچار اشتباه فاحش مى‌شوند و، به جاى سال 314 ه‍.ق.، تاريخ مرگ وى را سال 214 ه‍.ق.قيد مى‌كنند.تاريخ فوت مندرج در منابع مزبور، با نظر [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] كه مى‌گويد [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] غير از «کتاب الفتوح»کتاب ديگرى به نام «کتاب التاريخ»[[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] علاوه بر دو کتاب ياد شده، کتابى به نام «کتاب المألوف» نيز داشته كه امروز اثرى از آن در دست نيست(معجم الادبا،231/2).در شرح وقايع تاريخى از زمان مأمون (218 ه‍.ق.) تا المقتدر باللّه (مقتول در 320 ه‍.ق.) به رشته تحرير در آورده، و خود ياقوت اين کتاب اخير را همراه «کتاب الفتوح» ديده است، مغايرت دارد از منابع متأخر فقط ريحانة الادب(386/7) و دايرةالمعارف بزرگ اسلامى (26/3) تاريخ فوت [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] را 314 ه‍.ق.قيد كرده‌اند..


به هر حال، نام مؤلّف به صورتهاى گوناگون در منابع تاريخى و فهارس نسخ خطّى داخلى و خارجى آمده است؛ از جمله:ابومحمّد احمد بن اعثم كوفى، احمد بن على اعثم كوفى، محمّد بن على اعثم كوفى، احمد بن اعثم كوفى، احمد بن علىّ بن اعثم كوفى،[[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]]، احمد بن اعثم، و اعثم كوفى.
به هر حال، نام مؤلّف به صورتهاى گوناگون در منابع تاريخى و فهارس نسخ خطّى داخلى و خارجى آمده است؛ از جمله:ابومحمّد احمد بن اعثم كوفى، احمد بن على اعثم كوفى، محمّد بن على اعثم كوفى، احمد بن اعثم كوفى، احمد بن علىّ بن اعثم كوفى،[[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]]، احمد بن اعثم، و اعثم كوفى.


به طورى كه گفته شد، در بين محققان،[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] اوّلين شخصى است كه در خصوص شخصيّت [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] مطلبى ارائه داده است.بعد از او، حاجى خليفه در [[كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون|كشف الظنون]] (1239/2)،[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شيخ آغابزرگ تهرانى]] در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعه]] (220/3)، ميرزا محمّد على مدرّس در ريحانة الادب(368/7)،[[فؤاد افرام بستانى]] در دانشنامۀ بستانى (339/2)، علاّمه دهخدا در لغتنامه، و ديگران، مطالبى-با استفاده از معجم الادبا همراه با استنباط شخصى خود-آورده‌اند.غير از محققان ياد شده هستند ديگر كسانى كه در خصوص [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] و «کتاب الفتوح» وى تحقيقاتى انجام داده‌اند.در بين آنها، نظريات دو نفر غربى به نامهاى كارل برو كلمان و ام.آ.شابان، استاد دانشگاه اكستر (Exeter)، در خور توجه و تعمّق است.مطالب مربوط به تحقيقات اين دو از قول محمّد حسين روحانى (راهنماى کتاب، سال 19، ص 450) نقل مى‌شود.
به طورى كه گفته شد، در بين محققان،[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] اوّلين شخصى است كه در خصوص شخصيّت [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] مطلبى ارائه داده است.بعد از او، حاجى خليفه در [[كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون|كشف الظنون]] (1239/2)،[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شيخ آغابزرگ تهرانى]] در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعه]] (220/3)، ميرزا محمّد على مدرّس در ريحانة الادب(368/7)،[[فؤاد افرام بستانى]] در دانشنامۀ بستانى (339/2)، علاّمه دهخدا در لغتنامه، و ديگران، مطالبى-با استفاده از معجم الادبا همراه با استنباط شخصى خود-آورده‌اند.غير از محققان ياد شده هستند ديگر كسانى كه در خصوص [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] و «کتاب الفتوح» وى تحقيقاتى انجام داده‌اند.در بين آنها، نظريات دو نفر غربى به نامهاى كارل برو كلمان و ام.آ.شابان، استاد دانشگاه اكستر (Exeter)، در خور توجه و تعمّق است.مطالب مربوط به تحقيقات اين دو از قول محمّد حسين روحانى (راهنماى کتاب، سال 19، ص450) نقل مى‌شود.


الف) کارل بروكلمان در تاريخ ادبيات خود دربارۀ [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] چنين مى‌آورد: محمّد بن على (و گفته شده است ابومحمّد على) بن اعثم كوفى در گذشته در حدود سال 314 هجرى كه برابر است با سال 926 ميلادى.
الف) کارل بروكلمان در تاريخ ادبيات خود دربارۀ [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] چنين مى‌آورد: محمّد بن على (و گفته شده است ابومحمّد على) بن اعثم كوفى در گذشته در حدود سال 314 هجرى كه برابر است با سال 926 ميلادى.
خط ۷۴: خط ۷۴:
As.MuseumII. 161.  
As.MuseumII. 161.  


-بخش مربوط به گشودن نوبه در منبع زير آمده است تاريخ الادب العربى، كارل بروكلمان، ترجمۀ عربى دكتر عبدالحليم نجار، چاپ 1969، دار المعارف مصر، ج 3، ص 55-56.:
-بخش مربوط به گشودن نوبه در منبع زير آمده است تاريخ الادب العربى، كارل بروكلمان، ترجمۀ عربى دكتر عبدالحليم نجار، چاپ 1969، دار المعارف مصر، ج 3، ص55-56.:


.333. The Invasion Of Nubiaby W.Ouseley.orcoll.I  
.333. The Invasion Of Nubiaby W.Ouseley.orcoll.I  
خط ۹۵: خط ۹۵:
[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در «ارشاد الاريب الى معرفة الاديب»(379/1) مى‌نويسد كه [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] «مورخ است و شيعى مذهب نوراللّه شوشترى (مجالس المؤمنين،278/1)[[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] را شافعى مى‌داند.بوده و نزد اهل حديث ضعيف شمرده مى‌شود.» اينك بايد ديد چرا [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] وى را نزد اهل حديث به ضعف نسبت مى‌دهد.آيا در جملۀ «كان شيعيا و هو عند اهل الحديث ضعيف» رابطه‌اى ميان اجزاى جمله هست؟نويسنده‌اى چنين دقيق و باريك بين و محقّق، همان به گناه شيعه بودن، بايد ضعيف شمرده شود؟ اينكه تعصبات مذهبى همواره-حتّى در ميان محقّقان و نويسندگان-مايۀ تهمت زنى بوده قابل انكار نيست.آيا آنچه مرحوم محمّد پروين گنابادى در شرح حال [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] مى‌آورد، نمى‌تواند يكى از انگيزه‌هاى قضاوت منفى حموى دربارۀ [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] انگاشته شود؟
[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در «ارشاد الاريب الى معرفة الاديب»(379/1) مى‌نويسد كه [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] «مورخ است و شيعى مذهب نوراللّه شوشترى (مجالس المؤمنين،278/1)[[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] را شافعى مى‌داند.بوده و نزد اهل حديث ضعيف شمرده مى‌شود.» اينك بايد ديد چرا [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] وى را نزد اهل حديث به ضعف نسبت مى‌دهد.آيا در جملۀ «كان شيعيا و هو عند اهل الحديث ضعيف» رابطه‌اى ميان اجزاى جمله هست؟نويسنده‌اى چنين دقيق و باريك بين و محقّق، همان به گناه شيعه بودن، بايد ضعيف شمرده شود؟ اينكه تعصبات مذهبى همواره-حتّى در ميان محقّقان و نويسندگان-مايۀ تهمت زنى بوده قابل انكار نيست.آيا آنچه مرحوم محمّد پروين گنابادى در شرح حال [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] مى‌آورد، نمى‌تواند يكى از انگيزه‌هاى قضاوت منفى حموى دربارۀ [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] انگاشته شود؟


«وى در ضمن اين سفرها با دانشمندان و محدّثان و قاريان و ديگر عالمان ديدارها كرده و از محضر آنان سودها برگرفته و گاه نيز به مناظره و بحث مى‌پرداخته است.صاحب معجم المطبوعات معجم المطبوعات العربية و المعربة،يوسف اليان سركيس،1928 مصر، ج 2، ص 1941.مى‌نويسد:وى به علّت مطالعۀ برخى از کتابهاى خوارج تعصّب شديدى بر ضد على عليه‌السّلام داشت؛چه، معتقدات خوارج سخت در ذهن وى ريشه دوانيده بود.از اين رو هنگامى كه در سال 613 در دمشق بود با يكى از علويان كه به مهر على تعصّب داشت، مناظره مى‌كرد و ميان آن دو سخنانى رد و بدل شد كه نسبت دادن آنها به على(ع) ناروا بود. بدين سبب مردم آن شهر به مخالفت شديد با وى برخاستند و نزديك بود به كشتن وى دست يازند، امّا ياقوت از بيم جان از آنجا گريخت و در حال بيم و هراس سخت به حلب رفت و از آنجا هم شهر به شهر مى‌گشت تا به خراسان رسيد.» برگزيدۀ مشترك [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]، ترجمۀ محمّد پروين گنابادى، ص 9، به نقل راهنماى کتاب(سال 19، ش 4-6، ص 457)، مقالۀ محمّد حسين روحانى.
«وى در ضمن اين سفرها با دانشمندان و محدّثان و قاريان و ديگر عالمان ديدارها كرده و از محضر آنان سودها برگرفته و گاه نيز به مناظره و بحث مى‌پرداخته است.صاحب معجم المطبوعات معجم المطبوعات العربية و المعربة،يوسف اليان سركيس،1928 مصر، ج 2، ص1941.مى‌نويسد:وى به علّت مطالعۀ برخى از کتابهاى خوارج تعصّب شديدى بر ضد على عليه‌السّلام داشت؛چه، معتقدات خوارج سخت در ذهن وى ريشه دوانيده بود.از اين رو هنگامى كه در سال 613 در دمشق بود با يكى از علويان كه به مهر على تعصّب داشت، مناظره مى‌كرد و ميان آن دو سخنانى رد و بدل شد كه نسبت دادن آنها به على(ع) ناروا بود. بدين سبب مردم آن شهر به مخالفت شديد با وى برخاستند و نزديك بود به كشتن وى دست يازند، امّا ياقوت از بيم جان از آنجا گريخت و در حال بيم و هراس سخت به حلب رفت و از آنجا هم شهر به شهر مى‌گشت تا به خراسان رسيد.» برگزيدۀ مشترك [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]، ترجمۀ محمّد پروين گنابادى، ص9، به نقل راهنماى کتاب(سال 19، ش 4-6، ص457)، مقالۀ محمّد حسين روحانى.


==ابن اعثم شاعر==
==ابن اعثم شاعر==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش