ابن اثیر، علی بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'کتابها' به 'کتاب‌ها')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۶۵: خط ۶۵:


    == هجرت به موصل ==
    == هجرت به موصل ==
    ابن اثير در سال 579 همراه پدر و برادرانش به موصل نقل مكان كردند و چون اين شهر در آن زمان مركز علم و ادب بود عز‌ الدين شروع به استفاده از عالمان آن ديار كرد.
    ابن اثير در سال 579 همراه پدر و برادرانش به موصل نقل مكان كردند و چون این شهر در آن زمان مركز علم و ادب بود عز‌ الدين شروع به استفاده از عالمان آن ديار كرد.


    == اساتید ==
    == اساتید ==
    اولين ارتباطش با اديب و مقرئى، ابوالحرم مكى بن ريان نحوى بود كه ذيل حوادث سال 603 از او تجليل كرده است. او در موصل، شام و بغداد نزد استادانى چون عبداللّه بن سویده، ابن فضل الزمان، يعيش بن صدقه، عبدالمنعم بن كليب، ابن ريان بن شعبه، عمر بن طبرزد، عبدالمحسن بن عبداللّه و ابن غنايم حلبى دانش آموخت. وى برخى از اين استادان را در الكامل معرفى كرده است.
    اولين ارتباطش با اديب و مقرئى، ابوالحرم مكى بن ريان نحوى بود كه ذيل حوادث سال 603 از او تجليل كرده است. او در موصل، شام و بغداد نزد استادانى چون عبداللّه بن سویده، ابن فضل الزمان، يعيش بن صدقه، عبدالمنعم بن كليب، ابن ريان بن شعبه، عمر بن طبرزد، عبدالمحسن بن عبداللّه و ابن غنايم حلبى دانش آموخت. وى برخى از این استادان را در الكامل معرفى كرده است.


    ابن اثير در علوم و فنون مختلف از جمله حديث، قراءت، خطاب به، لغت، مغازى و سير پيش رفت و در زمرۀ مشاهير و فقهاى موصل قرار گرفت و كم كم به دربار سلطان راه يافت.
    ابن اثير در علوم و فنون مختلف از جمله حديث، قراءت، خطاب به، لغت، مغازى و سير پيش رفت و در زمرۀ مشاهير و فقهاى موصل قرار گرفت و كم كم به دربار سلطان راه يافت.
    خط ۷۵: خط ۷۵:
    ابن طقطقى در آداب السلطانيه علت راهيابى او به دستگاه سلطان و خليفه را اينگونه شرح مى‌دهد: «صاحب موصل كه گمان مى‌كنم نور‌ الدين بوده به مجد‌ الدين برادر ابن اثير گفت: شخصى امين و متدين برایم پيدا كن كه راز نگهدار باشد و پيام شفاهى مرا به خليفه برساند. مجد‌ الدين، برادرش عز‌ الدين را معرفى كرد. سلطان او را خواست و پيغام‌هايى را به او داد و به او گفت هم اكنون عازم شو. ابن اثير نزد برادر آمد تا با او وداع كند. مجد از او پرسيد‌ ‎سلطان دربارۀ چه با تو سخن گفت؟
    ابن طقطقى در آداب السلطانيه علت راهيابى او به دستگاه سلطان و خليفه را اينگونه شرح مى‌دهد: «صاحب موصل كه گمان مى‌كنم نور‌ الدين بوده به مجد‌ الدين برادر ابن اثير گفت: شخصى امين و متدين برایم پيدا كن كه راز نگهدار باشد و پيام شفاهى مرا به خليفه برساند. مجد‌ الدين، برادرش عز‌ الدين را معرفى كرد. سلطان او را خواست و پيغام‌هايى را به او داد و به او گفت هم اكنون عازم شو. ابن اثير نزد برادر آمد تا با او وداع كند. مجد از او پرسيد‌ ‎سلطان دربارۀ چه با تو سخن گفت؟


    عز‌ الدين گفت اى برادر؛تو لحظاتى پيش دربارۀ دين و امانت و راز دارى من پيش سلطان گواهى داده‌اى و درست نيست تو را تكذيب نمايم. پس مجد‌ الدين گريست و برادرش را دعا كرد. اين حادثه اخلاق ابن اثير را برای ما روشن مى‌سازد.
    عز‌ الدين گفت اى برادر؛تو لحظاتى پيش دربارۀ دين و امانت و راز دارى من پيش سلطان گواهى داده‌اى و درست نيست تو را تكذيب نمايم. پس مجد‌ الدين گريست و برادرش را دعا كرد. این حادثه اخلاق ابن اثير را برای ما روشن مى‌سازد.


    == سفرها ==
    == سفرها ==
    خط ۸۴: خط ۸۴:
    ابن اثير مدتى را نيز در حلب و دمشق و قدس گذرانيد و نزد بزرگان آنجا ميهمان بود.
    ابن اثير مدتى را نيز در حلب و دمشق و قدس گذرانيد و نزد بزرگان آنجا ميهمان بود.


    در حلب همراه پدر [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] مجالس علمى داشت و ياقوت به او وصيت كرد نوشته‌هايش را به بغداد ببرد و به محل وقف مخصوص بسپارد. قفطى در انباه الرواة ذيل ترجمۀ ياقوت مى‌نویسد: ابن اثير در آن نوشته‌ها تصرف كرد و آنها را به محل تعيين شده نرساند بلكه نزد گروهى پخش كرد تا از آن بهره برند! اگر اين گفتۀ قفطى درست باشد اتهام صريحى بر تدّين و امانتدارى ابن اثير خواهد بود.
    در حلب همراه پدر [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] مجالس علمى داشت و ياقوت به او وصيت كرد نوشته‌هايش را به بغداد ببرد و به محل وقف مخصوص بسپارد. قفطى در انباه الرواة ذيل ترجمۀ ياقوت مى‌نویسد: ابن اثير در آن نوشته‌ها تصرف كرد و آنها را به محل تعيين شده نرساند بلكه نزد گروهى پخش كرد تا از آن بهره برند! اگر این گفتۀ قفطى درست باشد اتهام صريحى بر تدّين و امانتدارى ابن اثير خواهد بود.


    ابن اثير در سال 628 به خانه‌اش در موصل بازگشت و تا هنگام مرگ در آنجا مشغول تدريس و تأليف بود. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] كه وى را در حلب ملاقات كرده او را ستوده و مى‌گوید:
    ابن اثير در سال 628 به خانه‌اش در موصل بازگشت و تا هنگام مرگ در آنجا مشغول تدريس و تأليف بود. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] كه وى را در حلب ملاقات كرده او را ستوده و مى‌گوید: