۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
وى در شعر و شاعرى، بهخصوص در سرودن قطعات، قصائد، وصف و مدح، مهارت بسيار داشت و فراوان شعر مىگفت، ولى بعضى از معاصرانش او را به علّت ندانستن عروض -شايد بىاعتنايى به آن- نكوهش كردهاند. نثر آراسته و پيراستهاى نيز داشت و در فن ترسّل استاد بود. | وى در شعر و شاعرى، بهخصوص در سرودن قطعات، قصائد، وصف و مدح، مهارت بسيار داشت و فراوان شعر مىگفت، ولى بعضى از معاصرانش او را به علّت ندانستن عروض -شايد بىاعتنايى به آن- نكوهش كردهاند. نثر آراسته و پيراستهاى نيز داشت و در فن ترسّل استاد بود. | ||
در نوشتن مقامات هم ذوق خویش را آزمود و به خلق آثار زيبايى دست يافت. اما از آنجا كه مدّعى همپايى با مقامات حريرى بود، مورد سرزنش واقع شد. از ديگر علوم مرسوم زمان خود نيز بىبهره نبود، چنانكه ابن احمر، تذكرهنویس معاصرش، ضمن تجليل از مقام علمى وى، او را «فقيه» | در نوشتن مقامات هم ذوق خویش را آزمود و به خلق آثار زيبايى دست يافت. اما از آنجا كه مدّعى همپايى با مقامات حريرى بود، مورد سرزنش واقع شد. از ديگر علوم مرسوم زمان خود نيز بىبهره نبود، چنانكه ابن احمر، تذكرهنویس معاصرش، ضمن تجليل از مقام علمى وى، او را «فقيه» نامیده است. | ||
==مذهب== | ==مذهب== | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
وى بنا به شيوه معهود اهل شعر و ادب، نسبت به فرقه و مذهب خاصى تعصب نداشت و در معاشرت با پيروان هر مذهب و فرقهاى، خود را هم عقده آنان وانمود مىكرد، چنانكه او را «حنفى مذهب و حنبلى اعتقاد» توصيف كردهاند. | وى بنا به شيوه معهود اهل شعر و ادب، نسبت به فرقه و مذهب خاصى تعصب نداشت و در معاشرت با پيروان هر مذهب و فرقهاى، خود را هم عقده آنان وانمود مىكرد، چنانكه او را «حنفى مذهب و حنبلى اعتقاد» توصيف كردهاند. | ||
وى درویش مسلك و اهل عرفان بود و رفتار و كردار صوفيانهاش به مذاق اهل شرع خوش نمىآمد و باعث طعن او مىگرديد. از اينرو ابن قطّان، فقيه شافعى معاصرش، نشست و برخاست با ستمگران و | وى درویش مسلك و اهل عرفان بود و رفتار و كردار صوفيانهاش به مذاق اهل شرع خوش نمىآمد و باعث طعن او مىگرديد. از اينرو ابن قطّان، فقيه شافعى معاصرش، نشست و برخاست با ستمگران و میگساران را بر او عيب گرفته است. در عين حال، با انديشه وحدت وجود هم سخت مخالف بود و طرفداران آن، به خصوص ابن فارض را بسيار نكوهش مىكرد و خوددارى از مديحهسرايى برای حضرت محمد(ص) را بر او عيب مىگرفت و قصايد عارفانه او را یکبهیک، با قصايدى در مدح آن حضرت(ص) جواب مىگفت و از آنها کتابى فراهم آورد و وصيت كرد كه آن کتاب را همراه پیکرش به خاک بسپارند. | ||
==ویژگی تألیفات== | ==ویژگی تألیفات== | ||
مجموع تأليفات وى را بالغ بر شصت مورد ذكر كردهاند كه عمدتاًً جُنگهاى كوچك و بزرگ ادبى هستند و نوعاً از ساختهها و سرودههاى نظم و نثر خود او فراهم آمدهاند. مهمترين آنها عبارتند از «سكردان السلطان» كه او را به عنوان «صاحب سكرادن» معروف گردانيده است. نام كامل کتاب، «سكردان السلطان الملك الناصر» است كه آن را در 757ق1356/م تأليف كرد و به ملك ناصر ابوالمحاسن حسن بن محمّد بن قلاوون، | مجموع تأليفات وى را بالغ بر شصت مورد ذكر كردهاند كه عمدتاًً جُنگهاى كوچك و بزرگ ادبى هستند و نوعاً از ساختهها و سرودههاى نظم و نثر خود او فراهم آمدهاند. مهمترين آنها عبارتند از «سكردان السلطان» كه او را به عنوان «صاحب سكرادن» معروف گردانيده است. نام كامل کتاب، «سكردان السلطان الملك الناصر» است كه آن را در 757ق1356/م تأليف كرد و به ملك ناصر ابوالمحاسن حسن بن محمّد بن قلاوون، ششمین فرمانرواى ترك در مصر تقديم نمود. کتاب مذكور تاكنون چندين بار، از جمله در 1317ق1899/م در مطبعه میمنيه مصر در حاشيه کتاب «المخلاه» منسوب به [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]] به چاپ رسيده است. | ||
اثر مشهور ديگر وى «ديوان الصبابه» است كه به نظم و نثر و در بيان عشق و عاشقى و شرح حال عاشقان فراهم آمده است. این کتاب، طرفداران وحدت وجود را برآشفت و لسان الدين ابن الخطيب، اديب و عارف معاصر وى را بر آن داشت تا کتاب «روضه التعريف بالحب الشريف» را در ردّ آن بنویسد و جان خود را نيز بر سر این تأليف بگذارد. این کتاب نيز تاكنون چندين بار در مصر، همچنين در 1972م در بيروت به چاپ رسيده است. | اثر مشهور ديگر وى «ديوان الصبابه» است كه به نظم و نثر و در بيان عشق و عاشقى و شرح حال عاشقان فراهم آمده است. این کتاب، طرفداران وحدت وجود را برآشفت و لسان الدين ابن الخطيب، اديب و عارف معاصر وى را بر آن داشت تا کتاب «روضه التعريف بالحب الشريف» را در ردّ آن بنویسد و جان خود را نيز بر سر این تأليف بگذارد. این کتاب نيز تاكنون چندين بار در مصر، همچنين در 1972م در بيروت به چاپ رسيده است. |
ویرایش