إظهار الحق: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'براى' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - 'خاصي' به 'خاصی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای')
خط ۷۲: خط ۷۲:
باب دوم: وقوع تحريف در عهدين  
باب دوم: وقوع تحريف در عهدين  


مؤلف مى‌نویسد: ما با مسيحيان در تحريف معنوى اختلافى نداريم، زيرا آنان نيز معتقدند كه يهوديان در تفسير عهد عتيق، مرتكب تحريف معنوى شدند. آنچه پروتستان‌ها منكر آن هستند، تحريف لفظى در سه بخش است: تحريف لفظى به تبديل، تحريف لفظى به زياده و تحريف لفظى به نقصان. در بخش تحريف لفظى به تبديل، به مواردى از اين تحريفات اشاره كرده است، براى مثال فاصله زمانى ميان خلق آدم تا طوفان نوح، در نسخه عبرى، 1656 سال، در نسخه يونانى، 2262 سال و در نسخه سامرى، 1307 سال است، فاصله زمانى ميان طوفان نوح تا ولادت حضرت ابراهيم(ع) در عبرى، 292 سال، در يونانى، 1072 سال و در سامرى، 942 سال است. در تحريف لفظى به زياده نيز به چهل و پنج شاهد اشاره و آنها را دليل افزودن برخى مطالب به عهدين مى‌داند. و در تحريف لفظى به نقصان به بيست شاهد اشاره كرده، مى‌نویسد: در نسخه عبرى كتاب مقدس، عباراتى هست كه در نسخه يونانى و سامرى نيست و بالعكس، كه نشان از نقصان يا زياده است.  
مؤلف مى‌نویسد: ما با مسيحيان در تحريف معنوى اختلافى نداريم، زيرا آنان نيز معتقدند كه يهوديان در تفسير عهد عتيق، مرتكب تحريف معنوى شدند. آنچه پروتستان‌ها منكر آن هستند، تحريف لفظى در سه بخش است: تحريف لفظى به تبديل، تحريف لفظى به زياده و تحريف لفظى به نقصان. در بخش تحريف لفظى به تبديل، به مواردى از اين تحريفات اشاره كرده است، برای مثال فاصله زمانى ميان خلق آدم تا طوفان نوح، در نسخه عبرى، 1656 سال، در نسخه يونانى، 2262 سال و در نسخه سامرى، 1307 سال است، فاصله زمانى ميان طوفان نوح تا ولادت حضرت ابراهيم(ع) در عبرى، 292 سال، در يونانى، 1072 سال و در سامرى، 942 سال است. در تحريف لفظى به زياده نيز به چهل و پنج شاهد اشاره و آنها را دليل افزودن برخى مطالب به عهدين مى‌داند. و در تحريف لفظى به نقصان به بيست شاهد اشاره كرده، مى‌نویسد: در نسخه عبرى كتاب مقدس، عباراتى هست كه در نسخه يونانى و سامرى نيست و بالعكس، كه نشان از نقصان يا زياده است.  


بنابراین، كتب عهدين قبل از اسلام بدون سند متصل و قطعى، به دوران اسلام رسيد و قبل از آن، تحريفاتى در آن صورت گرفته و برخى تحريفات بعد از اسلام انجام گرفته است. لذا اختلاف شديد نسخه‌ها، نشانه بى‌اعتبارى و عدم الهام و بالتبع عدم حجيّت آنها است و اعتراف مسيحيان به تحريف از نوع نقصان و زيادت، نشانه تحريف در دين موسى و عيسى است.
بنابراین، كتب عهدين قبل از اسلام بدون سند متصل و قطعى، به دوران اسلام رسيد و قبل از آن، تحريفاتى در آن صورت گرفته و برخى تحريفات بعد از اسلام انجام گرفته است. لذا اختلاف شديد نسخه‌ها، نشانه بى‌اعتبارى و عدم الهام و بالتبع عدم حجيّت آنها است و اعتراف مسيحيان به تحريف از نوع نقصان و زيادت، نشانه تحريف در دين موسى و عيسى است.
خط ۸۴: خط ۸۴:
باب چهارم: در ابطال تثليث  
باب چهارم: در ابطال تثليث  


در فصل اول به ابطال تثليت با هفت برهان عقلى مى‌پردازد، براى نمونه مى‌گوید: اگر تثليت و توحيد هر دو امر حقيقى است، اجتماع دو ضد حقيقى پيش مى‌آيد، لذاواجب‌الوجود متعدد مى‌شود، بنابراین بايد پذيرفت كه مسيحى، موحد واقعى نيست.
در فصل اول به ابطال تثليت با هفت برهان عقلى مى‌پردازد، برای نمونه مى‌گوید: اگر تثليت و توحيد هر دو امر حقيقى است، اجتماع دو ضد حقيقى پيش مى‌آيد، لذاواجب‌الوجود متعدد مى‌شود، بنابراین بايد پذيرفت كه مسيحى، موحد واقعى نيست.


در فصل دوم به ابطال تثليت با تمسك به اقوال مسيح و با تأكيد بر برخى آيات عهد جديد پرداخته، نشان مى‌دهد كه برخى از اعمال و اقوال حضرت عيسى(ع) دلالت دارد كه وى خدا نيست، بلكه بشر و فرستاده خدا است.  
در فصل دوم به ابطال تثليت با تمسك به اقوال مسيح و با تأكيد بر برخى آيات عهد جديد پرداخته، نشان مى‌دهد كه برخى از اعمال و اقوال حضرت عيسى(ع) دلالت دارد كه وى خدا نيست، بلكه بشر و فرستاده خدا است.  
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
مؤلف در فصل اول پنج دليل عمده‌ى اثبات نبوت پيامبر اسلام را آورده كه عبارت است از: 1- ظهور معجزات زياد ازقبيل اخبار به مغيبات، معراج، دو نيم‌كردن ماه (شقّ‌القمر) 2- اخلاق پيامبر كه مهم‌ترين عامل در جذب عرب‌ها به وى بود. 3- شريعت كامل كه باعث كمال جسمى و روحى انسان مى‌شود، برخلاف مسيحيت كه رهبانيت را ترویج مى‌كند، ولى اسلام دنيا و آخرت را جمع كرده است. 4- گسترش دين‌اسلام در زمانى اندك با اين‌كه در ميان‌اقوامى‌بود كه فرهنگى‌نداشتند. 5- بشارت انبياى پيشين به آمدن وى كه در كتب عهدين به آن اشاره شده، ولى مسيحيان نمى‌خواهند بپذيرند و آنها را به‌سود خود تأویل كرده‌اند.  
مؤلف در فصل اول پنج دليل عمده‌ى اثبات نبوت پيامبر اسلام را آورده كه عبارت است از: 1- ظهور معجزات زياد ازقبيل اخبار به مغيبات، معراج، دو نيم‌كردن ماه (شقّ‌القمر) 2- اخلاق پيامبر كه مهم‌ترين عامل در جذب عرب‌ها به وى بود. 3- شريعت كامل كه باعث كمال جسمى و روحى انسان مى‌شود، برخلاف مسيحيت كه رهبانيت را ترویج مى‌كند، ولى اسلام دنيا و آخرت را جمع كرده است. 4- گسترش دين‌اسلام در زمانى اندك با اين‌كه در ميان‌اقوامى‌بود كه فرهنگى‌نداشتند. 5- بشارت انبياى پيشين به آمدن وى كه در كتب عهدين به آن اشاره شده، ولى مسيحيان نمى‌خواهند بپذيرند و آنها را به‌سود خود تأویل كرده‌اند.  


نویسنده بعد از مطلب فوق، هيجده بشارت را بيان مى‌كند، براى نمونه، در باب 18 سفر تثنيه آمده است: «به زودى پيامبرى مثل تو در ميان برادرانت مى‌فرستيم».  
نویسنده بعد از مطلب فوق، هيجده بشارت را بيان مى‌كند، برای نمونه، در باب 18 سفر تثنيه آمده است: «به زودى پيامبرى مثل تو در ميان برادرانت مى‌فرستيم».  


در فصل دوم به دفع مطاعن پرداخته است، ابتدا به ديدگاه پروتستانها در باب عصمت انبيا پرداخته و اثبات مى‌كند كه مسيحيان معتقدند كه انبيا گناه كبيره انجام مى‌دهند، بنا بر اين برخى مطاعنى كه درباره حضرت محمد(ص) نقل كرده‌اند و نشان از عدم عصمت وى دارد، بنابر اصول آنها هيچ قدحى نسبت به ايشان محسوب نمى‌شود، اما وى به جواب آنها پرداخته، و ردّ مى‌نمايد.
در فصل دوم به دفع مطاعن پرداخته است، ابتدا به ديدگاه پروتستانها در باب عصمت انبيا پرداخته و اثبات مى‌كند كه مسيحيان معتقدند كه انبيا گناه كبيره انجام مى‌دهند، بنا بر اين برخى مطاعنى كه درباره حضرت محمد(ص) نقل كرده‌اند و نشان از عدم عصمت وى دارد، بنابر اصول آنها هيچ قدحى نسبت به ايشان محسوب نمى‌شود، اما وى به جواب آنها پرداخته، و ردّ مى‌نمايد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش