إصطلاحات الصوفية و يليه رشح الزلال: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
    خط ۱۸: خط ۱۸:
    عرفان - واژه نامه‌ها
    عرفان - واژه نامه‌ها
    | ناشر =  
    | ناشر =  
    دار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون
    دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علي بيضون
    | مکان نشر =بیروت - لبنان
    | مکان نشر =بیروت - لبنان
    | سال نشر = 1426 ق  
    | سال نشر = 1426 ق  
    خط ۳۲: خط ۳۲:
    '''اصطلاحات الصوفية و يليه رشح الزلال'''، شامل دو اثر از آثار [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‎‌الدین|ملا عبدالرزاق كاشانى]] (متوفاى 730ق)، همراه با رساله مختصرى از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] (متوفاى 638ق) به نام «اصطلاح الصوفية» است كه هر سه به زبان عربى به شرح واژه‌ها و اصطلاحات صوفيان همت گمارده‌اند.
    '''اصطلاحات الصوفية و يليه رشح الزلال'''، شامل دو اثر از آثار [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‎‌الدین|ملا عبدالرزاق كاشانى]] (متوفاى 730ق)، همراه با رساله مختصرى از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] (متوفاى 638ق) به نام «اصطلاح الصوفية» است كه هر سه به زبان عربى به شرح واژه‌ها و اصطلاحات صوفيان همت گمارده‌اند.


    عبدالرزاق كاشانى و ابن عربى هر دو از عارفان نامدار و ممتاز فرهنگ اسلامى هستند و كسى در آگاهى این دو در زمينه اصطلاحات تصوف و صوفيان ترديدى ندارد و بنابراین، اثر حاضر از نظر اعتبار علمى داراى جايگاهى ویژه و مهمّ در تاريخ تصوف و عرفان اسلامى است.
    عبدالرزاق كاشانى و ابن عربى هر دو از عارفان نامدار و ممتاز فرهنگ اسلامى هستند و كسى در آگاهى این دو در زمینه اصطلاحات تصوف و صوفيان ترديدى ندارد و بنابراین، اثر حاضر از نظر اعتبار علمى داراى جايگاهى ویژه و مهمّ در تاريخ تصوف و عرفان اسلامى است.


    رشح الزلال، شرحى بر کتاب «اصطلاح الصوفية» ابن عربى است.
    رشح الزلال، شرحى بر کتاب «اصطلاح الصوفية» ابن عربى است.
    خط ۵۲: خط ۵۲:
    درباره محتواى این اثر چند نكته گفتنى است:
    درباره محتواى این اثر چند نكته گفتنى است:


    #هرچند در روى جلد و صفحه اول، نام کتاب به‌صورت «اصطلاحات الصوفية و يليه رشح الزلال» نوشته شده و اسمى از کتاب ابن عربى نيامده، ولى بعد از اتمام کتاب «اصطلاحات الصوفية» و قبل از آغاز کتاب «رشح الزلال»، کتاب «اصطلاح الصوفية» نوشته ابن عربى آمده است. این مطلب به آن جهت است كه کتاب «رشح الزلال» در حقيقت شرحى بر کتاب «اصطلاح الصوفية» ابن عربى است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص4</ref>و به همين جهت در ابتدا، متن کتاب آمده تا مطالب شرح، روشن‌تر شود.
    #هرچند در روى جلد و صفحه اول، نام کتاب به‌صورت «اصطلاحات الصوفية و يليه رشح الزلال» نوشته شده و اسمى از کتاب ابن عربى نيامده، ولى بعد از اتمام کتاب «اصطلاحات الصوفية» و قبل از آغاز کتاب «رشح الزلال»، کتاب «اصطلاح الصوفية» نوشته ابن عربى آمده است. این مطلب به آن جهت است كه کتاب «رشح الزلال» در حقيقت شرحى بر کتاب «اصطلاح الصوفية» ابن عربى است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص4</ref>و به همین جهت در ابتدا، متن کتاب آمده تا مطالب شرح، روشن‌تر شود.
    #مصحح کتاب در مقدمه، يادآور شده است كه علم تصوف از مشكل‌ترين علوم است و به‌طور طبيعى تا اصطلاحات آن علم روشن نشود، مضامينش روشن نخواهد شد و همين مطلب نقش و اهميت کتاب حاضر را بيشتر روشن مى‌سازد.<ref>همان، ص3-5</ref>
    #مصحح کتاب در مقدمه، يادآور شده است كه علم تصوف از مشكل‌ترين علوم است و به‌طور طبيعى تا اصطلاحات آن علم روشن نشود، مضامینش روشن نخواهد شد و همین مطلب نقش و اهمیت کتاب حاضر را بيشتر روشن مى‌سازد.<ref>همان، ص3-5</ref>
    #عبدالرزاق كاشانى مباحث بخش اول کتاب اصطلاحات الصوفية را با واژه‌هاى «الألف»، «الاتحاد»، «الاتصال»، «الأحد»، «الأحدية» و «أحدية الجمع».<ref>متن کتاب، ص11</ref>و... شروع كرده و آنگاه با واژه‌هاى ديگرى همانند «التجلي» و «التجلي الأول».<ref>همان، ص17</ref>و... ادامه داده و با «الياقوتة الحمراء» و «اليدان» و «يوم الجمعة».<ref>همان، ص90</ref>، به پایان رسانده است. همو مباحث بخش دوم کتاب «اصطلاحات الصوفية» را با واژه‌هاى «اليقظة».<ref>همان، ص92</ref>و... آغاز كرده و با واژه‌هايى مانند «الصبر».<ref>همان، ص116</ref>و... ادامه داده و سرانجام با «التوحيد».<ref>همان، ص164</ref>به پایان رسانده است.
    #عبدالرزاق كاشانى مباحث بخش اول کتاب اصطلاحات الصوفية را با واژه‌هاى «الألف»، «الاتحاد»، «الاتصال»، «الأحد»، «الأحدية» و «أحدية الجمع».<ref>متن کتاب، ص11</ref>و... شروع كرده و آنگاه با واژه‌هاى ديگرى همانند «التجلي» و «التجلي الأول».<ref>همان، ص17</ref>و... ادامه داده و با «الياقوتة الحمراء» و «اليدان» و «يوم الجمعة».<ref>همان، ص90</ref>، به پایان رسانده است. همو مباحث بخش دوم کتاب «اصطلاحات الصوفية» را با واژه‌هاى «اليقظة».<ref>همان، ص92</ref>و... آغاز كرده و با واژه‌هايى مانند «الصبر».<ref>همان، ص116</ref>و... ادامه داده و سرانجام با «التوحيد».<ref>همان، ص164</ref>به پایان رسانده است.
    #:ابن عربى، مباحث کتاب «اصطلاح الصوفية» را و همچنين عبدالرزاق كاشانى نيز مطالب کتاب «رشح الزلال» را با واژه‌هاى «الهاجس»، «الإرادة» و «المريد».<ref>همان، ص169 و ص184-187</ref>و... شروع كرده و با «العلة»، «الرياضة» و «المجاهدة» ادامه داده.<ref>همان، ص174 و ص227-228</ref>و... و با «سرّ السرّ».<ref>همان، ص180 و ص268</ref>به پایان رسانده‌اند.
    #:ابن عربى، مباحث کتاب «اصطلاح الصوفية» را و همچنين عبدالرزاق كاشانى نيز مطالب کتاب «رشح الزلال» را با واژه‌هاى «الهاجس»، «الإرادة» و «المريد».<ref>همان، ص169 و ص184-187</ref>و... شروع كرده و با «العلة»، «الرياضة» و «المجاهدة» ادامه داده.<ref>همان، ص174 و ص227-228</ref>و... و با «سرّ السرّ».<ref>همان، ص180 و ص268</ref>به پایان رسانده‌اند.
    خط ۶۱: خط ۶۱:
    #عبدالرزاق كاشانى، نهايت سفر اول عرفانى را برداشته شدن حجاب كثرت از روى وحدت و نهايت سفر دوم را رفع حجاب وحدت از وجوه كثرت علمى باطنى و نهايت سفر سوم را زوال تقيّد به ضدين و ظاهر و باطن... بشمار آورده است.<ref>همان، ص84</ref>
    #عبدالرزاق كاشانى، نهايت سفر اول عرفانى را برداشته شدن حجاب كثرت از روى وحدت و نهايت سفر دوم را رفع حجاب وحدت از وجوه كثرت علمى باطنى و نهايت سفر سوم را زوال تقيّد به ضدين و ظاهر و باطن... بشمار آورده است.<ref>همان، ص84</ref>
    #ابن عربى در مورد مجاهده چنين نوشته است: مجاهده آن است كه نفس را بر مشقت‌هاى بدنى و مخالفت هواى نفس درهرحال وادار سازى.<ref>همان، ص174</ref>
    #ابن عربى در مورد مجاهده چنين نوشته است: مجاهده آن است كه نفس را بر مشقت‌هاى بدنى و مخالفت هواى نفس درهرحال وادار سازى.<ref>همان، ص174</ref>
    #همچنين ابن عربى در مورد تحلى، اين‌گونه نوشته است: تحلى، دارا شدن صفات و اخلاق الهى است و در نزد ما به معناى آن است كه انسان، داراى اخلاق عبوديت شود و همين صحيح است؛ چون كامل‌تر و پاكيزه‌تر است.<ref>همان، ص180</ref>
    #همچنين ابن عربى در مورد تحلى، اين‌گونه نوشته است: تحلى، دارا شدن صفات و اخلاق الهى است و در نزد ما به معناى آن است كه انسان، داراى اخلاق عبوديت شود و همین صحيح است؛ چون كامل‌تر و پاكيزه‌تر است.<ref>همان، ص180</ref>
    #عبدالرزاق كاشانى در مورد اصطلاح «نور الأنوار» چنين نوشته است: او حقّ تعالى است.<ref>همان، ص84</ref>و هيچ توضيح ديگرى اضافه نكرده است. در مورد این اصطلاح پرسيدنى است كه آيا واقعاً این تعبير (نور الأنوار) اصطلاحى عرفانى است؟! يعنى اصطلاح ویژه تصوف و عرفان است؟ پاسخ جاى تأمّل دارد؛ زيرا «نور الأنوار» از اصطلاحات شناخته‌شده شيخ اشراق سهروردى (متوفاى حدود 581-590ق) است كه ده‌ها سال قبل از كاشانى (متوفاى 730ق) مى‌زيسته است و اصطلاحات حكمت اشراق معروف است.
    #عبدالرزاق كاشانى در مورد اصطلاح «نور الأنوار» چنين نوشته است: او حقّ تعالى است.<ref>همان، ص84</ref>و هيچ توضيح ديگرى اضافه نكرده است. در مورد این اصطلاح پرسيدنى است كه آيا واقعاً این تعبير (نور الأنوار) اصطلاحى عرفانى است؟! يعنى اصطلاح ویژه تصوف و عرفان است؟ پاسخ جاى تأمّل دارد؛ زيرا «نور الأنوار» از اصطلاحات شناخته‌شده شيخ اشراق سهروردى (متوفاى حدود 581-590ق) است كه ده‌ها سال قبل از كاشانى (متوفاى 730ق) مى‌زيسته است و اصطلاحات حكمت اشراق معروف است.
    #مصحح در برخى موارد، منابع برخى از روايات و مطالب منقول را در آثار و کتاب‌هاى دانشمندان پيدا نكرده است.<ref>ر.ک: همان، ص25، پاورقى 1</ref>
    #مصحح در برخى موارد، منابع برخى از روايات و مطالب منقول را در آثار و کتاب‌هاى دانشمندان پيدا نكرده است.<ref>ر.ک: همان، ص25، پاورقى 1</ref>