إصطلاحات الصوفية و يليه رشح الزلال: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'وي' به 'وی'
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =رشح الزلال
| عنوان‌های دیگر =رشح الزلال
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‎‌الدین]] (نويسنده)
[[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‎‌الدین]] (نویسنده)


[[کیالی، عاصم ابراهیم]] (مصحح)
[[کیالی، عاصم ابراهیم]] (مصحح)
خط ۳۲: خط ۳۲:
'''اصطلاحات الصوفية و يليه رشح الزلال'''، شامل دو اثر از آثار [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‎‌الدین|ملا عبدالرزاق كاشانى]] (متوفاى 730ق)، همراه با رساله مختصرى از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] (متوفاى 638ق) به نام «اصطلاح الصوفية» است كه هر سه به زبان عربى به شرح واژه‌ها و اصطلاحات صوفيان همت گمارده‌اند.
'''اصطلاحات الصوفية و يليه رشح الزلال'''، شامل دو اثر از آثار [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‎‌الدین|ملا عبدالرزاق كاشانى]] (متوفاى 730ق)، همراه با رساله مختصرى از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] (متوفاى 638ق) به نام «اصطلاح الصوفية» است كه هر سه به زبان عربى به شرح واژه‌ها و اصطلاحات صوفيان همت گمارده‌اند.


عبدالرزاق كاشانى و ابن عربى هر دو از عارفان نامدار و ممتاز فرهنگ اسلامى هستند و كسى در آگاهى اين دو در زمينه اصطلاحات تصوف و صوفيان ترديدى ندارد و بنابراین، اثر حاضر از نظر اعتبار علمى داراى جايگاهى ويژه و مهمّ در تاريخ تصوف و عرفان اسلامى است.
عبدالرزاق كاشانى و ابن عربى هر دو از عارفان نامدار و ممتاز فرهنگ اسلامى هستند و كسى در آگاهى اين دو در زمينه اصطلاحات تصوف و صوفيان ترديدى ندارد و بنابراین، اثر حاضر از نظر اعتبار علمى داراى جايگاهى ویژه و مهمّ در تاريخ تصوف و عرفان اسلامى است.


رشح الزلال، شرحى بر کتاب «اصطلاح الصوفية» ابن عربى است.
رشح الزلال، شرحى بر کتاب «اصطلاح الصوفية» ابن عربى است.
خط ۵۶: خط ۵۶:
#عبدالرزاق كاشانى مباحث بخش اول کتاب اصطلاحات الصوفية را با واژه‌هاى «الألف»، «الاتحاد»، «الاتصال»، «الأحد»، «الأحدية» و «أحدية الجمع».<ref>متن کتاب، ص11</ref>و... شروع كرده و آنگاه با واژه‌هاى ديگرى همانند «التجلي» و «التجلي الأول».<ref>همان، ص17</ref>و... ادامه داده و با «الياقوتة الحمراء» و «اليدان» و «يوم الجمعة».<ref>همان، ص90</ref>، به پایان رسانده است. همو مباحث بخش دوم کتاب «اصطلاحات الصوفية» را با واژه‌هاى «اليقظة».<ref>همان، ص92</ref>و... آغاز كرده و با واژه‌هايى مانند «الصبر».<ref>همان، ص116</ref>و... ادامه داده و سرانجام با «التوحيد».<ref>همان، ص164</ref>به پایان رسانده است.
#عبدالرزاق كاشانى مباحث بخش اول کتاب اصطلاحات الصوفية را با واژه‌هاى «الألف»، «الاتحاد»، «الاتصال»، «الأحد»، «الأحدية» و «أحدية الجمع».<ref>متن کتاب، ص11</ref>و... شروع كرده و آنگاه با واژه‌هاى ديگرى همانند «التجلي» و «التجلي الأول».<ref>همان، ص17</ref>و... ادامه داده و با «الياقوتة الحمراء» و «اليدان» و «يوم الجمعة».<ref>همان، ص90</ref>، به پایان رسانده است. همو مباحث بخش دوم کتاب «اصطلاحات الصوفية» را با واژه‌هاى «اليقظة».<ref>همان، ص92</ref>و... آغاز كرده و با واژه‌هايى مانند «الصبر».<ref>همان، ص116</ref>و... ادامه داده و سرانجام با «التوحيد».<ref>همان، ص164</ref>به پایان رسانده است.
#:ابن عربى، مباحث کتاب «اصطلاح الصوفية» را و همچنين عبدالرزاق كاشانى نيز مطالب کتاب «رشح الزلال» را با واژه‌هاى «الهاجس»، «الإرادة» و «المريد».<ref>همان، ص169 و ص184-187</ref>و... شروع كرده و با «العلة»، «الرياضة» و «المجاهدة» ادامه داده.<ref>همان، ص174 و ص227-228</ref>و... و با «سرّ السرّ».<ref>همان، ص180 و ص268</ref>به پایان رسانده‌اند.
#:ابن عربى، مباحث کتاب «اصطلاح الصوفية» را و همچنين عبدالرزاق كاشانى نيز مطالب کتاب «رشح الزلال» را با واژه‌هاى «الهاجس»، «الإرادة» و «المريد».<ref>همان، ص169 و ص184-187</ref>و... شروع كرده و با «العلة»، «الرياضة» و «المجاهدة» ادامه داده.<ref>همان، ص174 و ص227-228</ref>و... و با «سرّ السرّ».<ref>همان، ص180 و ص268</ref>به پایان رسانده‌اند.
#ابن عربى در پایان کتاب «اصطلاح الصوفية» يادآور شده است كه مجموعه اين الفاظ، 198 لفظ است كه آن را نويسنده‌اش در ملطيه در دهم صفر سال 615ق نوشته است.<ref>همان، ص180</ref>
#ابن عربى در پایان کتاب «اصطلاح الصوفية» يادآور شده است كه مجموعه اين الفاظ، 198 لفظ است كه آن را نویسنده‌اش در ملطيه در دهم صفر سال 615ق نوشته است.<ref>همان، ص180</ref>
#عبدالرزاق كاشانى، «جمع» را اين‌گونه معنا كرده است كه انسان حقّ را بدون خلق شهود كند.<ref>همان، ص20</ref>
#عبدالرزاق كاشانى، «جمع» را اين‌گونه معنا كرده است كه انسان حقّ را بدون خلق شهود كند.<ref>همان، ص20</ref>
#كاشانى در «اصطلاحات الصوفية» واژه «عبدالمحيي» را به اين صورت معنا كرده است: كسى كه حضرت حقّ با اسم محيى براى او تجلى كرده، پس قلبش را با آن احيا كرده و او را قادر ساخته كه مردگان را زنده كند، مانند عيسى(ع).<ref>همان، ص52</ref>
#كاشانى در «اصطلاحات الصوفية» واژه «عبدالمحيي» را به اين صورت معنا كرده است: كسى كه حضرت حقّ با اسم محيى براى او تجلى كرده، پس قلبش را با آن احيا كرده و او را قادر ساخته كه مردگان را زنده كند، مانند عيسى(ع).<ref>همان، ص52</ref>
خط ۶۲: خط ۶۲:
#ابن عربى در مورد مجاهده چنين نوشته است: مجاهده آن است كه نفس را بر مشقت‌هاى بدنى و مخالفت هواى نفس درهرحال وادار سازى.<ref>همان، ص174</ref>
#ابن عربى در مورد مجاهده چنين نوشته است: مجاهده آن است كه نفس را بر مشقت‌هاى بدنى و مخالفت هواى نفس درهرحال وادار سازى.<ref>همان، ص174</ref>
#همچنين ابن عربى در مورد تحلى، اين‌گونه نوشته است: تحلى، دارا شدن صفات و اخلاق الهى است و در نزد ما به معناى آن است كه انسان، داراى اخلاق عبوديت شود و همين صحيح است؛ چون كامل‌تر و پاكيزه‌تر است.<ref>همان، ص180</ref>
#همچنين ابن عربى در مورد تحلى، اين‌گونه نوشته است: تحلى، دارا شدن صفات و اخلاق الهى است و در نزد ما به معناى آن است كه انسان، داراى اخلاق عبوديت شود و همين صحيح است؛ چون كامل‌تر و پاكيزه‌تر است.<ref>همان، ص180</ref>
#عبدالرزاق كاشانى در مورد اصطلاح «نور الأنوار» چنين نوشته است: او حقّ تعالى است.<ref>همان، ص84</ref>و هيچ توضيح ديگرى اضافه نكرده است. در مورد اين اصطلاح پرسيدنى است كه آيا واقعاً اين تعبير (نور الأنوار) اصطلاحى عرفانى است؟! يعنى اصطلاح ويژه تصوف و عرفان است؟ پاسخ جاى تأمّل دارد؛ زيرا «نور الأنوار» از اصطلاحات شناخته‌شده شيخ اشراق سهروردى (متوفاى حدود 581-590ق) است كه ده‌ها سال قبل از كاشانى (متوفاى 730ق) مى‌زيسته است و اصطلاحات حكمت اشراق معروف است.
#عبدالرزاق كاشانى در مورد اصطلاح «نور الأنوار» چنين نوشته است: او حقّ تعالى است.<ref>همان، ص84</ref>و هيچ توضيح ديگرى اضافه نكرده است. در مورد اين اصطلاح پرسيدنى است كه آيا واقعاً اين تعبير (نور الأنوار) اصطلاحى عرفانى است؟! يعنى اصطلاح ویژه تصوف و عرفان است؟ پاسخ جاى تأمّل دارد؛ زيرا «نور الأنوار» از اصطلاحات شناخته‌شده شيخ اشراق سهروردى (متوفاى حدود 581-590ق) است كه ده‌ها سال قبل از كاشانى (متوفاى 730ق) مى‌زيسته است و اصطلاحات حكمت اشراق معروف است.
#مصحح در برخى موارد، منابع برخى از روايات و مطالب منقول را در آثار و کتاب‌هاى دانشمندان پيدا نكرده است.<ref>ر.ک: همان، ص25، پاورقى 1</ref>
#مصحح در برخى موارد، منابع برخى از روايات و مطالب منقول را در آثار و کتاب‌هاى دانشمندان پيدا نكرده است.<ref>ر.ک: همان، ص25، پاورقى 1</ref>


خط ۷۰: خط ۷۰:
متأسفانه هيچ فهرستى جز فهرست تفصيلى مطالب، براى کتاب حاضر تنظيم نشده است. مصحح محترم نام و نشان سوره‌ها و آيات مورد نظر را به‌صورت درون‌متنى مشخص كرده است. او در پاورقى‌ها، گاه به استخراج منابع روايات پرداخته.<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>و گاه افزون بر آن، متن كامل روايت مورد بحث را نيز آورده است.<ref>ر.ک: همان، ص48، 54، 55، 56</ref>و گاه نام شاعرى كه ابياتى از او نقل شده را مشخص كرده و درباره وى يا شعرش توضيحى داده است.<ref>ر.ک: همان، ص72، پاورقى 1؛ ص80، پاورقى 1 و 2</ref>و گاه اختلاف نسخه‌هاى خطى را مشخص كرده است.<ref>ر.ک: همان، ص76، پاورقى 1 و ص77 پاورقى1</ref>و گاه لغت يا لغاتى را توضيح داده است.<ref>ر.ک: همان، ص183، پاورقى 1 و ص184، پاورقى 1، 2، 3 و 4</ref>و گاه توضيحاتى در مورد شخصيتى تاريخى يا عرفانى و... عرضه كرده است.<ref>ر.ک: همان، ص186، پاورقى 1 و 2؛ ص187، پاورقى 1 و 2 و ص188، پاورقى 1</ref>و گاهى اصطلاحى را با استفاده از منابع ديگر توضيح بيشتر داده است.<ref>ر.ک: همان، ص188، پاورقى 2 و 3 و ص189، پاورقى 1 و 3</ref>و...
متأسفانه هيچ فهرستى جز فهرست تفصيلى مطالب، براى کتاب حاضر تنظيم نشده است. مصحح محترم نام و نشان سوره‌ها و آيات مورد نظر را به‌صورت درون‌متنى مشخص كرده است. او در پاورقى‌ها، گاه به استخراج منابع روايات پرداخته.<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>و گاه افزون بر آن، متن كامل روايت مورد بحث را نيز آورده است.<ref>ر.ک: همان، ص48، 54، 55، 56</ref>و گاه نام شاعرى كه ابياتى از او نقل شده را مشخص كرده و درباره وى يا شعرش توضيحى داده است.<ref>ر.ک: همان، ص72، پاورقى 1؛ ص80، پاورقى 1 و 2</ref>و گاه اختلاف نسخه‌هاى خطى را مشخص كرده است.<ref>ر.ک: همان، ص76، پاورقى 1 و ص77 پاورقى1</ref>و گاه لغت يا لغاتى را توضيح داده است.<ref>ر.ک: همان، ص183، پاورقى 1 و ص184، پاورقى 1، 2، 3 و 4</ref>و گاه توضيحاتى در مورد شخصيتى تاريخى يا عرفانى و... عرضه كرده است.<ref>ر.ک: همان، ص186، پاورقى 1 و 2؛ ص187، پاورقى 1 و 2 و ص188، پاورقى 1</ref>و گاهى اصطلاحى را با استفاده از منابع ديگر توضيح بيشتر داده است.<ref>ر.ک: همان، ص188، پاورقى 2 و 3 و ص189، پاورقى 1 و 3</ref>و...


==پانويس==
==پانویس==
<references />
<references />
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش