إبطال العناد في أفعال العباد


إبطال العناد في أفعال العباد، کتابی است از اسحاق بن محمد بن قاسم عبدی (متوفی 1115ق)، در رد جبریه، به زبان عربی که توسط حسین مقبل قیلی مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.

إبطال العناد في أفعال العباد
إبطال العناد في أفعال العباد
پدیدآورانعبدي، اسحاق بن محمد (نویسنده) قيلي، حسين مقبل (محقق)
ناشرمکتبة التراث الإسلامي
مکان نشريمن - صعده
سال نشر1999م , 1419ق
چاپ1
زبانعربي
تعداد جلد1
کد کنگره
‏/ع2الف2 214 BP
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

نویسنده، این کتاب را در مکه و به درخواست گروهی از مردم نوشته که از او بارها درباره افعال بندگان سؤال کرده بودند[۱].

ساختار

این اثر، حاوی دو مقدمه از محقق و نویسنده و متن کتاب در بیش از سی مسئله است.

گزارش محتوا

اختلاف در مسئله افعال عباد، محقق نمی‌گردد، مگر در میان قائلین به جبر و معتقدین به اختیار، اما کسانی که با اثبات امر دروغ و بی‌واقعیتی به نام «کسب»، خواسته‌اند راه میانه را برگزینند،در واقع خود و پیروانشان را فریفته‌اند. اینان مانند شترمرغند که وقتی از او درخواست باربری می‌شود، می‌گوید: من پرنده‌ام و وقتی به او می‌گویند: پرواز کن! در جواب می‌گوید: من شترم. در واقع این اشخاص، معتقد به جبرند؛ همان ‌گونه که از عبارات روشن آنان مشخص است؛ زیرا خود می‌گویند: عبد، محل افعال خداوند است... عبد، هیچ نقش و اثری در افعال و اعمال خویش ندارد و هر حرکت و سکونی از جانب خداست...[۲].

نویسنده در ادامه، نظریه کسب را نقد کرده و می‌گوید: منظور شما از کسب چیست؟ اگر مقصود شما از کسب این است که شخص، افعالش را با قدرت حادثی که آن را داراست، از عدم به وجود می‌آورد و عبد خود در ایجاد آن عمل مؤثر است، این همان عقیده ماست و اگر مقصود شما انکار تأثیر شخص در اعمالش است، یعنی قدرت وی را در ایجاد حرکات و سکناتش، چه به‌صورت کلی و چه به‌صورت جزئی، نفی می‌کنید، این عقیده با عقیده جبریه هیچ فرقی ندارد...[۳].

نویسنده سپس این سؤال را از قائلین به کسب می‌پرسد که آیا ائمه چهارگانه اهل سنت که همگی پیش از اشعری (مبتکر نظریه کسب) بودند، نسبت به مسئله جبر و تفویض چه مذهبی داشتند؟ جبری بودند یا معتزلی؟ درحالی‌که پیش از اشعری، جز این دو فرقه در مسئله مزبور وجود نداشت و هر دو فرقه هم از نظر اشاعره، جزء فرقه‌های خارجی و زیان‌کارند...[۴].

نویسنده، معتقد است که مباحث جبر و اختیار بر دو مسئله قدرت و اراده مبتنی است؛ لذا به شرح و توضیح هرکدام پرداخته و نظرات مختلف را در این‌باره ارائه داده است[۵].

جبریه برای اثبات مدعای خویش از ادله عقلی و آیاتی از قرآن استمداد طلبیده‌اند که نویسنده درصدد بیان بخشی از آن است. ایشان در ابتدا به طرح شبهه‌ای می‌پردازد که در آن از ارتباط بین علم خدا و جبر سخن به میان آمده است. خداوند آگاه به عمل بندگان اعم از عاصی و مطیع است؛ درنتیجه بندگان به‌ناچار باید عملی انجام دهند که خداوند به آن آگاه است و نمی‌توانند با علم خداوند مخالفت نمایند[۶]. ایشان در پاسخ می‌گوید: متعلق علم خداوند، عمل اشخاص همراه با اختیار آنهاست؛ به این معنا که خداوند می‌داند که عاصی در حال اختیار دست به عصیان می‌زند و مطیع درحالی‌که اختیار دارد به اطاعت روی می‌آورد؛ بنابراین علم سابق خداوند، نافی اختیار نیست؛ همچنان‌که سبقت علم خداوند بر روزی دادن به بندگان، سبب نمی‌شود که خداوند را ملزم به این کار بدانیم؛ بنابراین ایمان، کفر، طاعت و معصیت بندگان با قید اختیار، در علم خداوند سابق است، نه مجرد از قید مزبور[۷].

نویسنده در ذیل این شبهه، به بحث حسن و قبح عقلی، به‌طور مفصل پرداخته است.

مؤلف در ادامه، به ذکر ادله سمعی بر فساد اقوال مخالفین می‌پردازد؛ از جمله آیه شریفه 112 از سوره طه را که خداوند می‌فرماید: وَ مَنْ يعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلاَ يَخَافُ ظُلْماً وَ لاَ هَضْماً (و هرکس کارهاى شايسته كند، درحالى‌که مؤمن باشد، نه از ستمى مى‏هراسد و نه از کاسته شدن [حقّش])، ذکر می‌کند و می‌گوید: آیه شریفه از دو جهت، مذهب مجبره را باطل می‌کند: اول اینکه خداوند متعال، عدم پاداش بر اعمال بندگان را ظلم خوانده و این برخلاف گمان مجبره است که نفی حکمت از خدا نموده و پاداش دادن به کافر و کیفر دادن به مؤمن را ممکن دانسته‌اند... دوم اینکه خداوند، عمل را به بنده نسبت داده و مترتب بر این نسبت، عدم پاداش به فاعل آن را ظلم خوانده است[۸].

یکی از آیاتی که مجبره برای اثبات مدعای خود، از بهره برده‌اند، آیه شریفه قل كل مِنْ عِنْدِ اللَّهِ (نساء: 78) است. آنان معتقدند که ظاهر این آیه دلالت بر جبر می‌کند. نویسنده در پاسخ می‌گوید: به نظر می‌رسد کسانی که به این آیه شریفه تمسک جسته‌اند، جاهل به کتب سیره و کتب اسباب نزول آیات هستند؛ زیرا سبب این آیه شریفه تطیر و فال بد زدن و سوء ظن نسبت به پیامبر بوده است که او را باعث خشک‌سالی می‌دانستند. خداوند در جواب فرموده‌اند: خشک‌سالی و ترسالی هردو از طرف خداوند است...[۹].

نویسنده در بخشی از کتابش چنین می‌گوید: مجبره معتقدند که شیوخ و بزرگان معتزله، عقاید خویش را از فلاسفه آموخته‌اند، ولی جبریه از اصحاب و پیروان سنت محمدی هستند و عقاید آنان مطابق با شرع است؛ درحالی‌که کسانی که آشنا به مذهب جبریه هستند، می‌دانند که اتهام مزبور، با مذهب خود آنان سازگارتر است؛ زیرا آنان معتقدند که خداوند افعالش را بر اساس غرض انجام نمی‌دهد و این همان مذهب فلاسفه است...[۱۰]. این در حالی است که ما عدلیه، معتقدیم که خداوند عادل و حکیم است و او تمام افعالش را بر اساس حکمت انجام می‌دهد و از انجام کارهای زشت و ناپسند به‌دور است و بر بندگان خویش هیچ ظلمی روا نمی‌دارد و کسی را بدون جهدت عقاب نمی‌کند. او کسی است که آسمان‌ها و زمین را عبث و بی‌دلیل نیافریده، بلکه بر اساس حکمت و غرض صحیح خلق نموده است. کارهای ناپسند و زشت از افعال ماست و اوست که به ما نعمت قدرت عطا کرده که بتوانیم کارهایمان را انجام دهیم؛ همچنان‌که سمع و بصر به ما عطا نموده است...[۱۱].

نویسنده، در مباحث پایانی کتاب، به توصیف مکتب معتزله پرداخته، سپس می‌گوید: مکتب جبریه برعکس مکتب معتزله است. ایشان دوباره آن‌ها را مذمت نموده و به ‌نقد عقایدشان پرداخته است[۱۲].

وضعیت کتاب

حسین مقبل قیلی، این اثر را با دو نسخه از کتاب که یکی از آن‌ها در سال 1273ق و دیگری در سال 1324ق، استنساخ شده، مورد تحقیق قرار داده و اختلاف این دو نسخه را در پاورقی‌ها گزارش نموده است. ایشان در ابتدای کتاب، دو صفحه از این دو نسخه را به معرض نمایش گذاشته است[۱۳].

پاورقی‌های کتاب علاوه بر ذکر مستندات مطالب کتاب، به ترجمه اعیان و اعلام[۱۴] اختصاص یافته است.

پانویس

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.


وابسته‌ها