أنا مدينة العلم و علي بابها: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سیوطی' به 'سیوطی '
جز (جایگزینی متن - 'امام علی(ع)' به 'امام على(ع)')
جز (جایگزینی متن - 'سیوطی' به 'سیوطی ')
خط ۴۷: خط ۴۷:
[[حسینی میلانی، علی|آیت‌الله میلانی]]  می‌نویسد این اثر رساله مختصری است که به درخواست برخی از برادران ایمانی درباره اثبات سندی و دلالی حدیث مدینة العلم نوشته‌ام..<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7</ref>فصل اول کتاب درباره راویان حدیث از صحابه و تابعین و علما و دلایل ثبوت این خبر از پیامبر خدا(ص) است. نویسنده مطالب این فصل را ضمن ده فایده بیان می‌کند.
[[حسینی میلانی، علی|آیت‌الله میلانی]]  می‌نویسد این اثر رساله مختصری است که به درخواست برخی از برادران ایمانی درباره اثبات سندی و دلالی حدیث مدینة العلم نوشته‌ام..<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7</ref>فصل اول کتاب درباره راویان حدیث از صحابه و تابعین و علما و دلایل ثبوت این خبر از پیامبر خدا(ص) است. نویسنده مطالب این فصل را ضمن ده فایده بیان می‌کند.


ایشان در فایده اول ده تن از راویان حدیث از صحابه که این روایت را نقل کرده‌اند را برشمرده است؛ عبدالله بن مسعود، [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، عبدالله بن عمر، حذیفه و عمرو بن عاص ازجمله آنان هستند. در ادامه در فایده دوم، از چهارده تن از تابعین و راویان از آن‌ها نام می‌برد که اصبغ بن نباته، جریر الضبی و سلیمان بن مهران کوفی (معروف به اعمش) هم در آن‌ها هستند. در فایده سوم نام روایان حدیث را به ترتیب قرن می‌برد. شروع این کار از قرن سوم و با ابوبکر عبدالرزاق بن همام صنعانی است و پایان آن قرن سیزدهم و با عبدالغنی الغنیمی..<ref>ر.ک: همان، ص12-23</ref>فایده چهارم در ذکر نام کسانی است که بر صحت روایت «مدینة العلم» تصریح کرده‌اند. او در این بخش نوزده تن از عالمان بزرگ اهل تسنن و کتاب‌هایشان که در آن تصریح به صحت این روایت کرده‌اند را نام می‌برد..<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>فایده پنجم به ذکر نام کسانی که بر «حسن» بودن سند این روایت تصریح کرده‌اند اختصاص دارد. [[حسینی میلانی، علی|آیت‌الله میلانی]]  می‌نویسد: برخی از این نویسندگان بر حسن به‌صورت مطلق تصریح کرده‌اند و برخی بعضی طرق آن را صحیح دانسته‌اند. در میان تحسین گران روایت کسانی هستند که قائل به صحت آن هم هستند. نویسنده جمع میان این دو نظریه (صحیح بودن سند یا حسن بودن آن) این‌گونه بیان می‌کند که شاید آن شخص در ابتدا قائل به حُسن روایت بوده و سپس صحت آن برایش آشکار شده است (همان‌گونه که سیوطی به وقوع این امر برای خودش تصریح کرده است). همچنین ممکن است آن شخص بعضی طرق روایت را صحیح بداند و برخی دیگر را حَسَن (مانند گنجی)..<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>فایده ششم در ذکر اسامی کسانی است که روایت را بدون بررسی پذیرفته‌اند. و فایده هفتم در ذکر آنان که در کتاب‌هایشان [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]]  را به «باب مدینة العلم» خوانده‌اند. در فایده هشتم از شاعرانی نام برده می‌شود که این منقبت را به نظم کشیده‌اند؛ فردوسی، سنایی، خاقانی، عطار، مولوی، سعدی، ابن فهد، صنعانی و ... ازجمله آنان‌اند. در فایده نهم شهرت و تواتر روایت بر مبنای کلمات اهل سنت بررسی شده است. نویسنده در این فایده به نه مورد از اقوال علمای اهل سنت استشهاد می‌کند. نویسنده در فایده دهم، شانزده دلیل در قطعی صدور بودن روایت می‌آورد..<ref>ر.ک: همان، ص26-38</ref>
ایشان در فایده اول ده تن از راویان حدیث از صحابه که این روایت را نقل کرده‌اند را برشمرده است؛ عبدالله بن مسعود، [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، عبدالله بن عمر، حذیفه و عمرو بن عاص ازجمله آنان هستند. در ادامه در فایده دوم، از چهارده تن از تابعین و راویان از آن‌ها نام می‌برد که اصبغ بن نباته، جریر الضبی و سلیمان بن مهران کوفی (معروف به اعمش) هم در آن‌ها هستند. در فایده سوم نام روایان حدیث را به ترتیب قرن می‌برد. شروع این کار از قرن سوم و با ابوبکر عبدالرزاق بن همام صنعانی است و پایان آن قرن سیزدهم و با عبدالغنی الغنیمی..<ref>ر.ک: همان، ص12-23</ref>فایده چهارم در ذکر نام کسانی است که بر صحت روایت «مدینة العلم» تصریح کرده‌اند. او در این بخش نوزده تن از عالمان بزرگ اهل تسنن و کتاب‌هایشان که در آن تصریح به صحت این روایت کرده‌اند را نام می‌برد..<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>فایده پنجم به ذکر نام کسانی که بر «حسن» بودن سند این روایت تصریح کرده‌اند اختصاص دارد. [[حسینی میلانی، علی|آیت‌الله میلانی]]  می‌نویسد: برخی از این نویسندگان بر حسن به‌صورت مطلق تصریح کرده‌اند و برخی بعضی طرق آن را صحیح دانسته‌اند. در میان تحسین گران روایت کسانی هستند که قائل به صحت آن هم هستند. نویسنده جمع میان این دو نظریه (صحیح بودن سند یا حسن بودن آن) این‌گونه بیان می‌کند که شاید آن شخص در ابتدا قائل به حُسن روایت بوده و سپس صحت آن برایش آشکار شده است (همان‌گونه که [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|سیوطی]]  به وقوع این امر برای خودش تصریح کرده است). همچنین ممکن است آن شخص بعضی طرق روایت را صحیح بداند و برخی دیگر را حَسَن (مانند گنجی)..<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>فایده ششم در ذکر اسامی کسانی است که روایت را بدون بررسی پذیرفته‌اند. و فایده هفتم در ذکر آنان که در کتاب‌هایشان [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]]  را به «باب مدینة العلم» خوانده‌اند. در فایده هشتم از شاعرانی نام برده می‌شود که این منقبت را به نظم کشیده‌اند؛ فردوسی، سنایی، خاقانی، عطار، مولوی، سعدی، ابن فهد، صنعانی و ... ازجمله آنان‌اند. در فایده نهم شهرت و تواتر روایت بر مبنای کلمات اهل سنت بررسی شده است. نویسنده در این فایده به نه مورد از اقوال علمای اهل سنت استشهاد می‌کند. نویسنده در فایده دهم، شانزده دلیل در قطعی صدور بودن روایت می‌آورد..<ref>ر.ک: همان، ص26-38</ref>


در فصل دوم این اثر، وجوه دلالت حدیث بر امامت بررسی می‌شود. این روایت دلالت بر اعلمیت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]]  دارد و اعلمیت دلالت بر افضلیت می‌کند؛ بنابراین افضل مستحق امامت است..<ref>ر.ک: همان، ص26-38</ref>
در فصل دوم این اثر، وجوه دلالت حدیث بر امامت بررسی می‌شود. این روایت دلالت بر اعلمیت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]]  دارد و اعلمیت دلالت بر افضلیت می‌کند؛ بنابراین افضل مستحق امامت است..<ref>ر.ک: همان، ص26-38</ref>
خط ۵۵: خط ۵۵:
سید علی میلانی در فصل سوم، نوزده مورد از روایاتی که در مضمون به حدیث مدینة العلم شباهت دارند مثل دار العلم، مدینة الحکمة، مدینة الجنة، مدینة الفقه و... را ذکر می‌کند و آن‌ها را از شواهد این حدیث می‌شمارد..<ref>ر.ک: همان، ص81-105</ref>
سید علی میلانی در فصل سوم، نوزده مورد از روایاتی که در مضمون به حدیث مدینة العلم شباهت دارند مثل دار العلم، مدینة الحکمة، مدینة الجنة، مدینة الفقه و... را ذکر می‌کند و آن‌ها را از شواهد این حدیث می‌شمارد..<ref>ر.ک: همان، ص81-105</ref>


فصول چهارم به رد مناقشات در سند حدیث مربوط اختصاص یافته است. در این بخش، قدح بخاری، [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]]  و ابن دقیق و قدح منسوب به ابن معین و ترمذی پاسخ داده می‌شود. سپس بیان می‌شود که قدح نووی در حدیث «دارالحکمة» بوده و رد آن با روایت «مدینة العلم» که از طریق (صحیح) دیگری نقل شده ملازمت ندارد. قدح ذهبی به دلیل انحراف و تعصب وی و با استشهاد به تحقیق علائی در کلام ذهبی پذیرفته نیست. [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانی]]، سیوطی در اللآلي المصنوعة و جمع الجوامع، سخاوی در مقاصد الحسنة و متقی در کنز العمال قدح ذهبی را نپذیرفته‌اند. همچنین نسبت قدح در این حدیث به جزری کذب و افتراست زیرا او در «اسنی المطالب ...» این حدیث را نقل و درباره‌اش صحبت کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص109-140</ref>
فصول چهارم به رد مناقشات در سند حدیث مربوط اختصاص یافته است. در این بخش، قدح بخاری، [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]]  و ابن دقیق و قدح منسوب به ابن معین و ترمذی پاسخ داده می‌شود. سپس بیان می‌شود که قدح نووی در حدیث «دارالحکمة» بوده و رد آن با روایت «مدینة العلم» که از طریق (صحیح) دیگری نقل شده ملازمت ندارد. قدح ذهبی به دلیل انحراف و تعصب وی و با استشهاد به تحقیق علائی در کلام ذهبی پذیرفته نیست. [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانی]]، [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|سیوطی]]  در اللآلي المصنوعة و جمع الجوامع، سخاوی در مقاصد الحسنة و متقی در کنز العمال قدح ذهبی را نپذیرفته‌اند. همچنین نسبت قدح در این حدیث به جزری کذب و افتراست زیرا او در «اسنی المطالب ...» این حدیث را نقل و درباره‌اش صحبت کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص109-140</ref>


در فصل پنجم مناقشات دلالی این حدیث از قبیل: کثرت ابواب مدینه علم پیامبر(ص) و این‌که علی(ع) یکی از آن ابواب است، عدم ملازمه باب العلم بودن و امامت، حمل روایت به اختصاص به علوم باطنی، باب العلم بودن آن حضرت نسبت به غیر صحابه و ... مطرح و پاسخ داده شده است. کتاب با رد شبهات ابن تیمیه و بیان انتشار علم از علی(ع) پایان می‌پذیرد..<ref>ر.ک: همان، ص141-212</ref>
در فصل پنجم مناقشات دلالی این حدیث از قبیل: کثرت ابواب مدینه علم پیامبر(ص) و این‌که علی(ع) یکی از آن ابواب است، عدم ملازمه باب العلم بودن و امامت، حمل روایت به اختصاص به علوم باطنی، باب العلم بودن آن حضرت نسبت به غیر صحابه و ... مطرح و پاسخ داده شده است. کتاب با رد شبهات ابن تیمیه و بیان انتشار علم از علی(ع) پایان می‌پذیرد..<ref>ر.ک: همان، ص141-212</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش