۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '' به '') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
در فصل سوم براهین گردآوری قرآن در زمان پیامبر مورد بررسی قرار گرفته است. اهل سنت، روایاتى را نقل کردهاند مبنى بر اینکه بعضى از صحابه، قرآن را در زمان پیامبر گرامى اسلام(ص) جمعآورى نمودهاند. برهان دیگر بر اینکه قرآن در زمان رسولالله(ص) گردآورى شده، گفتار عدهاى از علماست که از آن جملهاند: حارث محاسبی، ابوشامه و محمد غزالی و صبحی صالح. پس وقتیکه روشن شد جمعآورى اولیه در زمان خود پیامبر(ص) بوده و ابوبکر هم از روى همان استنساخ و کپى کرده است، تواتر آن در زمان پیامبر اکرم(ص) نیز ثابت مىگردد و معقول نیست کسى خیال کند که بعدازاین قرآن تحریف شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8356/1/27 ر.ک: همان، ص35-27]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12866/1/24 همان، ص32-24]</ref>. | در فصل سوم براهین گردآوری قرآن در زمان پیامبر مورد بررسی قرار گرفته است. اهل سنت، روایاتى را نقل کردهاند مبنى بر اینکه بعضى از صحابه، قرآن را در زمان پیامبر گرامى اسلام(ص) جمعآورى نمودهاند. برهان دیگر بر اینکه قرآن در زمان رسولالله(ص) گردآورى شده، گفتار عدهاى از علماست که از آن جملهاند: حارث محاسبی، ابوشامه و محمد غزالی و صبحی صالح. پس وقتیکه روشن شد جمعآورى اولیه در زمان خود پیامبر(ص) بوده و ابوبکر هم از روى همان استنساخ و کپى کرده است، تواتر آن در زمان پیامبر اکرم(ص) نیز ثابت مىگردد و معقول نیست کسى خیال کند که بعدازاین قرآن تحریف شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8356/1/27 ر.ک: همان، ص35-27]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12866/1/24 همان، ص32-24]</ref>. | ||
در چهارمین فصل کتاب به این نکته مهم اشاره شده که هدف از نگارش این اثر پیرامون موضوع تحریف، پاسخدادن به شبهه برخی علمای اخباری است که اخباری را در ظاهر دلالت بر تحریف قرآن میکنند ذکر کردهاند. در واقع پاسخی است به کسانی که قول به تحریف را به شیعه نسبت میدهند. حال آنکه روایات موجود در منابع اهل سنت بیشتر از شیعه است.<ref>ر.ک: همان، ص37؛ همان، ص35-34</ref>. نویسنده پس از نقل روایات منابع اهل سنت و از جمله صحاح چنین پاسخ میدهد: باید این روایاتى را که از کتب اهل سنت نقل شد و روایات دیگرى که دلالت بر تحریف قرآن دارند طرد کرده و کنار بگذاریم اگرچه در صحیح بخارى، یا مسلم، یا در صحاح و سنن دیگر باشند. چون قرآن به تواتر پیش همه مسلمانان به اثبات رسیده است و نقل اینگونه روایات یا ناشى از | در چهارمین فصل کتاب به این نکته مهم اشاره شده که هدف از نگارش این اثر پیرامون موضوع تحریف، پاسخدادن به شبهه برخی علمای اخباری است که اخباری را در ظاهر دلالت بر تحریف قرآن میکنند ذکر کردهاند. در واقع پاسخی است به کسانی که قول به تحریف را به شیعه نسبت میدهند. حال آنکه روایات موجود در منابع اهل سنت بیشتر از شیعه است.<ref>ر.ک: همان، ص37؛ همان، ص35-34</ref>. نویسنده پس از نقل روایات منابع اهل سنت و از جمله صحاح چنین پاسخ میدهد: باید این روایاتى را که از کتب اهل سنت نقل شد و روایات دیگرى که دلالت بر تحریف قرآن دارند طرد کرده و کنار بگذاریم اگرچه در صحیح بخارى، یا مسلم، یا در صحاح و سنن دیگر باشند. چون قرآن به تواتر پیش همه مسلمانان به اثبات رسیده است و نقل اینگونه روایات یا ناشى از خلط اصحاب است یا ناشى از اشتباه و استنباط غلط آنها یا اینکه نسبت دروغ و افتراء به اصحاب دادهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8356/1/59 ر.ک: همان، ص59]-58؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12866/1/64 همان، ص64]</ref>. | ||
در فصل پنجم کتاب به موضوع تحریف در روایات شیعه پرداخته شده است. برخی راویان شیعه روایاتی نقل کردهاند که برخی افراد غیرمحقق با استناد به این روایات شیعه را متهم به اعتقاد به تحریف کردهاند. نویسنده به این روایات پاسخ گفته از جمله اینکه معنای ذکر روایت، بهویژه نزد شیعه امامیه، اعتراف به صحت آن نیست؛ همانگونه که در رابطه به اهل سنت نیز اینچنین است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8356/1/73 ر.ک: متن کتاب، ص73]</ref>. | در فصل پنجم کتاب به موضوع تحریف در روایات شیعه پرداخته شده است. برخی راویان شیعه روایاتی نقل کردهاند که برخی افراد غیرمحقق با استناد به این روایات شیعه را متهم به اعتقاد به تحریف کردهاند. نویسنده به این روایات پاسخ گفته از جمله اینکه معنای ذکر روایت، بهویژه نزد شیعه امامیه، اعتراف به صحت آن نیست؛ همانگونه که در رابطه به اهل سنت نیز اینچنین است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8356/1/73 ر.ک: متن کتاب، ص73]</ref>. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در کتابهاى بزرگان شیعه، عباراتى وجود دارد که بهطور صریح نشان مىدهند که به عقیده شیعه قرآن از تغییر و کم و کاستى سالم مانده است. این عبارات، بهترین برهان است بر اینکه قرآنى که در دست مسلمانان است، همان است که خداوند متعال نازل فرموده است و بهترین دلیل است بر اینکه شیعه، معتقد نیست که چیزى از قرآن کم شده یا به آن افزوده است. | در کتابهاى بزرگان شیعه، عباراتى وجود دارد که بهطور صریح نشان مىدهند که به عقیده شیعه قرآن از تغییر و کم و کاستى سالم مانده است. این عبارات، بهترین برهان است بر اینکه قرآنى که در دست مسلمانان است، همان است که خداوند متعال نازل فرموده است و بهترین دلیل است بر اینکه شیعه، معتقد نیست که چیزى از قرآن کم شده یا به آن افزوده است. | ||
در ششمین فصل کتاب دیدگاه سی تن از علمای شیعه در این رابطه ذکر شده است. از جمله این افراد [[علمالهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] (متوفاى سال ۴۳۶ق) است که در جواب مسائل طرابلسیات مىگوید: «علم و یقین در مورد صحت قرآن، مانند علم و یقین به وجود کشورها، شهرها، حوادث بزرگ، کتب مشهور و اشعار مدون عرب است؛ زیرا عنایت و انگیزه شدیدى نسبت به نقل قرآن و نگهدارى آن وجود داشته است و برای مسلمانان اهمیت آن، بهمراتب بیش از دقت و عنایت درباره مسائل فوق بوده است. همانا قرآن در زمان رسولالله(ص) مجموعه مدونى، به همین صورت فعلى بوده و پیامبر(ص) گروهى از صحابه را مأمور | در ششمین فصل کتاب دیدگاه سی تن از علمای شیعه در این رابطه ذکر شده است. از جمله این افراد [[علمالهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] (متوفاى سال ۴۳۶ق) است که در جواب مسائل طرابلسیات مىگوید: «علم و یقین در مورد صحت قرآن، مانند علم و یقین به وجود کشورها، شهرها، حوادث بزرگ، کتب مشهور و اشعار مدون عرب است؛ زیرا عنایت و انگیزه شدیدى نسبت به نقل قرآن و نگهدارى آن وجود داشته است و برای مسلمانان اهمیت آن، بهمراتب بیش از دقت و عنایت درباره مسائل فوق بوده است. همانا قرآن در زمان رسولالله(ص) مجموعه مدونى، به همین صورت فعلى بوده و پیامبر(ص) گروهى از صحابه را مأمور حفظ و نگهدارى آن، کرده بود آنها، قرآن را برای اطمینان بیشتر نزد پیامبر، مىخواندند و عدهاى از اصحاب مانند عبدالله بن مسعود، ابى بن کعب و غیره چندین دوره خدمت پیامبر قرآن را ختم کردند»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8356/1/94 ر.ک: متن کتاب، ص95-94]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12866/1/102 جعفریان، رسول، ص103-102]</ref>. | ||
در هفتمین فصل کتاب، دیدگاه شیعه درباره مصاحف علی(ع) و فاطمه(س) مطرح شده است. در کتابهاى تاریخى و حدیثى آمده است که على(ع) قرآن را جمعآورى و نگهدارى نمود و ثابت شده که آن حضرت جزء نویسندگان وحى بلکه بزرگترین آنها بوده است. ابن ابىالحدید مىگوید: همه اتفاقنظر دارند که على قرآن را در زمان رسولالله(ص) | در هفتمین فصل کتاب، دیدگاه شیعه درباره مصاحف علی(ع) و فاطمه(س) مطرح شده است. در کتابهاى تاریخى و حدیثى آمده است که على(ع) قرآن را جمعآورى و نگهدارى نمود و ثابت شده که آن حضرت جزء نویسندگان وحى بلکه بزرگترین آنها بوده است. ابن ابىالحدید مىگوید: همه اتفاقنظر دارند که على قرآن را در زمان رسولالله(ص) حفظ مىکرد و غیر از او کسى این کار را انجام نمىداد و نخستین کسى بود که قرآن را جمعآورى نمود. | ||
نویسنده پس از بررسی منابع شیعه و سنی در رابطه با مصحف امام علی(ع) چنین نتیجه میگیرد: بنابراین، روشن گردید که در عباراتى که راجع به قرآن على(ع) آمده، هیچگونه اشارهاى نبوده، مبنى بر اینکه آیاتى در قرآن ایشان وجود داشته که در قرآنهاى دیگر نیست. بله در آن قرآن، اضافه بر آیات قرآنى، شأن نزول آیات و تفسیر و تأویل آنها هم ذکر شده بوده است. در رابطه با مصحف فاطمه(س) نیز تأکید میکند که مصحف ایشان، مصحف قرآنى نبوده و لذا توهم بعضىها در مورد مصحف ایشان بىمورد است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8356/1/109 ر.ک: همان، ص116-109]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12866/1/112 همان، ص119-112]</ref>. | نویسنده پس از بررسی منابع شیعه و سنی در رابطه با مصحف امام علی(ع) چنین نتیجه میگیرد: بنابراین، روشن گردید که در عباراتى که راجع به قرآن على(ع) آمده، هیچگونه اشارهاى نبوده، مبنى بر اینکه آیاتى در قرآن ایشان وجود داشته که در قرآنهاى دیگر نیست. بله در آن قرآن، اضافه بر آیات قرآنى، شأن نزول آیات و تفسیر و تأویل آنها هم ذکر شده بوده است. در رابطه با مصحف فاطمه(س) نیز تأکید میکند که مصحف ایشان، مصحف قرآنى نبوده و لذا توهم بعضىها در مورد مصحف ایشان بىمورد است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8356/1/109 ر.ک: همان، ص116-109]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12866/1/112 همان، ص119-112]</ref>. | ||
یکى از مغلطههایی که اهل سنت (بهطور عمدى یا از روى سهو) دستاویز خود قرار دادهاند، | یکى از مغلطههایی که اهل سنت (بهطور عمدى یا از روى سهو) دستاویز خود قرار دادهاند، خلط میان فرقههاى مختلف شیعه و عدم تفکیک و تمایز بین عقاید آنان است؛ بهعنوانمثال مىتوان گفت: میان شیعیان غلوکننده و دیگران فرقى قائل نشده، عقایدى که مخصوص فرقهاى بوده، به دیگران نسبت دادهاند. | ||
جعفریان سپس نسبت دادن غلو به شیعه را مسئلهای عمدی دانسته و مینویسد: البته نمىتوان پذیرفت که این | جعفریان سپس نسبت دادن غلو به شیعه را مسئلهای عمدی دانسته و مینویسد: البته نمىتوان پذیرفت که این خلط از جهل آنها به عقاید شیعه امامیه، نشأت گرفته باشد. بلکه به اعتقاد ما آنها این فرقهها را از هم جدا نکردهاند تا اینکه بتوانند در حملات خود علیه امامیه از آن استفاده نمایند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8356/1/117 ر.ک: همان، ص118-117]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12866/1/119 همان، ص120-119]</ref>. | ||
وی در آخرین فصل کتاب به ادله تحریف قرآن در کتاب فصل الخطاب [[نوری، حسین بن محمدتقی|میرزای نوری]] پرداخته و مینویسد: «بعضى از افرادى که دوست دارند مردم را گول بزنند اظهار داشتهاند که کتاب فصل الخطاب که | وی در آخرین فصل کتاب به ادله تحریف قرآن در کتاب فصل الخطاب [[نوری، حسین بن محمدتقی|میرزای نوری]] پرداخته و مینویسد: «بعضى از افرادى که دوست دارند مردم را گول بزنند اظهار داشتهاند که کتاب فصل الخطاب که توسط [[نوری، حسین بن محمدتقی|میرزا حسین نورى طبرسى]] درباره تحریف قرآن تألیف گردیده همه روایات آن از طریق شیعه وارد شده است؛ و برای اثبات مدعاى خود دو دلیل از دلیلهایی را که مرحوم نورى در مورد تحریف نقل کرده و مربوط بهظاهر احادیث شیعه مىشود آوردهاند؛ و از پرداختن به ده دلیل دیگرى که مربوط به احادیث اهل سنت مىشود خوددارى ورزیدهاند». سپس دوازده برهان را که مرحوم نورى آورده است یکى پس از دیگرى نقل مىکند تا روشن شود که بیشتر آن دلیلها مربوط به اهل سنت است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8356/1/123 ر.ک: همان، ص123]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12866/1/124 همان، ص124]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش