أعيان الشيعة (12 جلدی)

    از ویکی‌نور
    أعیان الشیعة
    أعيان الشيعة (12 جلدی)
    پدیدآورانامین، محسن (نویسنده) امین، حسن (محقق)
    ناشردار التعارف للمطبوعات
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1403 ق
    چاپ1
    موضوعاسلام - سرگذشت‌نامه

    شیعه - سرگذشت‌نامه

    شیعه - سرگذشت‌نامه و کتاب‌شناسی
    زبانعربی
    تعداد جلد12
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏55‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏8‎‏الف‎‏6
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    أعيان الشيعة، اثر عربى سيد‌‎محسن امین (از علماى قرن سيزدهم)، کتابى است در شرح حال بزرگان و علماى شيعه، از صدر اسلام، تا عصر مؤلف كه جامع‌ترين تذكره يا دانشنامه در احوالات بزرگان شيعه، در دولت‌هاى اسلامى و شرح عقايد تشيع در اصول و فروع دين مى‌باشد.

    فرزند مؤلف، حسن امین، مسئولیت تحقيق و عرضه کتاب را به عهده داشته است.

    مؤلف در ساليان متمادى به فكر تدوین کتابى جامع درباره سرگذشت بزرگان شيعه دوازده‌امامى (به‌طور عام) بوده، تا اينكه تصمیم به تأليف کتابى گرفته است كه شرح حال همه بزرگان شيعه، اعم از صحابه، تابعين، تابعين تابعين و اهالى هر علم و فن را شامل گردد؛ بونه‌اى كه از راویان، محدثان، قاريان، مفسران، فقيهان، حكيمان، متكلمان، واعظان و شاعران گرفته تا دانشمندان علوم لغت، صرف، نحو، بيان، منطق، رياضيات، طب و نجوم و حتى پادشاهان و وزيران، همگى در این کتاب جايى داشته باشند.[۱]

    آنچه باعث اهمیت کتاب مى‌شود، آن است كه نویسنده در راستاى تدوین آن، تحقيقات خود را با ابعادى وسيع در سوريه، عراق و ایران انجام داده و كتب غير شيعه را به‌منظور برطرف نمودن نقائص برخى منابع شيعى، از نظر گذرانده است تا پژوهنده را از جستجوى ملال‌آور در لابه‌لاى كتب گوناگون تاريخ و تراجم، بى‌نياز گرداند.[۲]

    ساختار

    کتاب با یک مقدمه از محقق و دو مقدمه از نویسنده آغاز و مطالب در دوازده جلد، تنظيم شده است.

    کتاب به ترتيب حروف الفبايى نام اشخاص و نام پدران و القاب و كنيه‌هاى ايشان مرتب شده و در مواضعى كه صاحب ترجمه القاب و اسامى متعدد داشته، نام يا لقب اشهر، مدخل اصلى واقع شده و بقيه بدان ارجاع داده شده است. در هر مدخل نيز، ترتيب كار چنان است كه نخست تاريخ ولادت و وفات در صورت اطلاع از آن و پس از آن، احوال و سيرت و دلايل تشيع صاحب ترجمه و آثار او، اعم از منظوم و منثور، ذكر شده است.[۳]

    مؤلف درباره روش كار خود در این اثر چنين مى‌نویسد: «در این کتاب به شرح حال هيچ‌یک از معاصران زنده پرداخته نشده است. اسم‌ها به ترتيب الفبايى قرار گرفته و در مورد هر فرد، به ترتيب: نام، تاريخ ولادت و وفات، نسب، اقوال علما درباره او، سيره و احوالات وى و نمونه‌هایى از شعر و نثراو ذكر گرديده است و گاهى به اقتضاى مقام، برخى امور و قضايا به‌طور مفصل بيان گشته و استنباطهایى از حوادث ارائه شده است. هرچند بهتر بود كه اسامى و مطالب فراموش‌شده، به‌طور مستقل در جلد يا جلدهایى در انتهاى کتاب و در قالب مستدرك ارائه مى‌گرديد، اما از آنجا كه ممكن بود اجل مهلت ندهد، موارد فراموش‌شده در هر جلد در انتهاى همان جلد آمده است».[۴]

    گزارش محتوا

    در ابتداى کتاب «خطبة الکتاب» آمده است كه سيد‌‎در آن به كلياتى در مورد شرح‌حال‌نگارى و کتاب‌هایى كه در این باب نوشته شده، پرداخته است. مقدمه اول كه بعد از خطبه آمده، به روش كار مؤلف در اعيان پرداخته و شيوه تحقيق را در 14 بند متذكر شده است. مقدمه دوم در دوازه بحث، به مطالبى كلامى و تاريخى راجع به تشيع و شيعه اختصاص يافته است. مؤلف در مقدمه سوم، 393 عنوان از منابع و مصادر تحقيق اعيان را شناسانده است. سپس به شرح حال و ذكر سيره حضرات چهارده معصوم(ع) پرداخته و به‌تفكیک و تفصيل، زندگى‌نامه هریک از آنان را بيان نموده است. در ادامه به شرح حال اعيان و بزرگان شيعه مبادرت ورزيده و شرح حال 11739 نفر از نامداران شيعه را ذكر نموده است. در انتها نيز شرح حال خود را آورده است.[۵]

    جلد یکم، مقدمه‌اى درباره شيعه و جلد دوم تا چهارم آن شامل شرح زندگانى و تاريخ چهارده معصوم(ع) است. شرح احوال شخصيت‌هاى ديگر شيعه از جلد پنجم آغاز شده، به ترتيب الفبايى ادامه مى‌يابد.[۶]

    برخى ویژگى‌ها کتاب را مى‌توان در امور زير، خلاصه نمود:

    1. نویسنده به شرح احوال شیعیان دوازده‌امامى اكتفا نموده و از ذكر غير آنها، خوددارى كرده است، مگر به‌ندرت و يا در مواردى كه احوالشان برای وى معلوم نبوده است. اما از ياران پيامبر(ص)، تمام كسانى را كه شيخ طوسى از آنها در کتاب رجال خود نام برده است، اگرچه از شرط کتاب حاضر نيز خارج باشند، با بيان و اشاره به مطلب، ذكر نموده است و این بدان جهت است كه هيچ‌كسى را كه علماى شيعه از او نام برده‌اند، از قلم نيندازد.
    2. نویسنده هرگاه در ضمن گفته‌هایش، یکى از بزرگان را به جهت نقل از او يا از کتاب او، يا به‌خاطر پاره‌اى از مناسبات نام برده (مانند اينكه گفته شده: فلان شخص، شاگرد او بوده يا او شاگرد فلانى بوده يا او از كسى روايت كرده يا كسى از او روايت نموده است و يا غير اين‌ها)، او را بدون القاب و اوصاف ذكر كرده و بيان القاب و اوصاف او را به محل شرح حال خود او موكول نموده است و این به‌خاطر پرهيز از طولانى شدن بى‌سبب مى‌باشد.
    3. نام‌ها به ترتيب حروف الفبا مطابق حرف اول و دوم و حروف بعد از آن و بر طبق اسامى پدران و نياكان و القاب و اوصاف ذكر شده است؛ بنابراین، آدم بن اسحاق قبل از آدم بن الحسين و ابان بن ارقم طايى قبل از ابان بن ارقم عنزى و... آورده شده است.
    4. نویسنده، كسى را كه داراى نام مركب باشد، به اعتبار جزء اول نامش بيان كرده و جزء دوم نامش را به‌منزله نام پدر قرار داده است؛ مثلاًمحمدباقر و محمد بن باقر در یک رديف قرار مى‌گيرند و همچنين محمدمهدى با محمد بن مهدى و محمدحسن با محمد بن حسن، مساوى مى‌باشند.
    5. كسى كه به دو نام شناخته شده است، مانند باقر و محمدباقر، جواد و محمدجواد و...، در شرح حال او به هریک از این دو اسم نام برده شده و همچنين كسى كه با كنيه يا لقب و يا صفتى، شهرت يافته است، شرح حال او با نامش آغاز شده و در ديگر موارد، بدان اشاره شده است.
    6. در شرح حال كسى كه به واسطه نسبت به یکى از نياكانش شهرت يافته است، نام محذوف وى آورده شده و همان گونه كه مشهور است، به او اشاره شده است.
    7. در صورت آگاهى، نویسنده ابتدا تاريخ ولادت، سپس تاريخ وفات، آنگاه رابطه خویشاوندى اشخاص را بيان نموده است. پس از آن، به بيان اقوال دانشمندان، درباره شخص مورد نظر پرداخته است. سپس آنچه را نگارندگان شرح احوال، درباره سيره و حالات او بيان داشته‌اند و يا نویسنده خود ما درباره ايشان مى‌دانسته، ذكر نموده و به همین ترتيب، اگر به تشيع معروف نباشد، دلايلى را كه بر تشيع وى دلالت دارد آورده و سپس، به ترتيب از تأليفات و نظم و نشر آن ياد كرده است. البته تفاصيل مذكور، در شرح احوال كسانى رعايت شده است كه شرح احوال آنان طولانى و دربرگيرنده موارد فوق يا بعضى از آنها باشد، نه در شرح احوال كوتاه.
    8. همواره عادت نویسندگان كتب رجال بر این بوده كه به‌خاطر اختصار، نام کتاب‌ها و ابواب آن و پاره‌اى از اسامى مؤلفين را به رمز و اشاره بيان دارند، ولى نویسنده به جهت روشن ساختن و آسان نمودن بر خوانندگان، اسامى آنچه كه آنان با رمز آورده‌اند را با صراحت ذكر نموده است.
    9. عادت ديگر نویسندگان كتب شرح احوال این بوده كه كنيه‌ها، القاب و آنچه را كه با كلمه ابن يا بنت و يا امثال آن شروع مى‌شود و همچنين نام‌هاى زنان را در باب‌هاى جداگانه بياورند، ولى نویسنده این روش را در پيش نگرفته، بلكه همه آنها را به ترتيب حروف الفبا، در باب‌هاى جداگانه بيان كرده است؛ مثلا: «احمرى» را در حرف الف، «بلالى» را در حرف باء، «تقى» را در حرف تا و «ثمالى» را در حرف ثاء، «جامورانى» را در حرف جيم، «صيمرى» را در حرف صاد و «مسعودى» را در حرف میم، به همین ترتيب ذكر نموده است. همچنين «احمرى» را پيش از «اسدى»، «بقباق» را قبل از «بلالى»، «صولى» را قبل از «صيمرى»، «ماجيلویه» را پيش از «مسعودى» و «نخعى» را قبل از «نوفلى» و مابقى موارد را نيز به این ترتيب بيان داشته است. به همین روش، كنيه‌ها و آنچه را كه با كلمه ابن يا اخ يا اخت يا ام آغاز مى‌شود، در حرف الف ذكر كرده و در ترتيب آن، حروف اول اسمى را كه بعد از آن قرار دارد، رعايت نموده است.[۷]

    وضعيت کتاب

    کتاب، فاقد فهرست بوده و در پاورقى‌ها كه بسيار اندك مى‌باشد، به توضيح مختصر برخى از مطالب متن پرداخته شده است.[۸]

    پاورقى‌هاى مؤلف با ذكر نام وى در انتهاى مطلب، از پاورقى‌هاى محقق، تمیيز داده شده است.[۹]

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. عباسى، مهرداد، «كوشش‌هاى حسن الامین در به ثمر رساندن أعيان الشيعة) و تأليف مستدركات آن»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: کتاب ماه دين، شماره 65، اسفند 1381، (6 صفحه، از 46 تا 51)،
    3. «أعيان الشيعة، اثرى ماندگار از سيد‌‎محسن امین»، برگرفته از سايت جام نيوز، پنج‌شنبه، 15 بهمن 1394، به آدرس:http://www.jamnews.ir/detail/News/591810.
    4. علوى، سيد‌‎رسول، «پژوهش‌هاى در دست اجرا: تصحيح أعيان الشيعة»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: کتاب شيعه، پاييز و زمستان 1389، شماره 2 (26 صفحه، از 353 تا 378)،

    وابسته‌ها