أصول معتبرة: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ص' به 'ه‌ص'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ج' به 'ه‌ج')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ص' به 'ه‌ص')
خط ۳۳: خط ۳۳:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
محمد بن ابراهیم موسوی، مقدمه‌ای را در یکشنبه هفدهم شوال 1333 برای این اثر نوشته و در آن عبارات موزون و فخیمی را به‎کار برده. وی این‎چنین شروع می‌کند: «بسم‎الله الرحمن الرحیم. بعد – حمد الله الذی فر کرمه کفایة و لیس لنعمه نهایة و الصلاة علی کاشفی غطاء الغوایة و کاشطی غماء العمایة محمد و عترته الذین هم خزائن العوائد و مصابیح الهدایة و معادن الفوائد و مفاتیح العنایة...» نویسنده مقدمه حمد و ثنای الهی گفته و از شرافت علم فقه و افضلیت آن صحبت می‌کند. چراکه علم فقه اساس شریعت سید خلایق و مایه تشخیص حلال و حرام الهی است و از علم اصول به‌عنوان مقدمه علم فقه و مرتبط‎ترین علم با آن، نام می‎برد و کتاب‌های زیادی که عالمان مسلمان دراین‎باره نوشته‌اند را متذکر می‌گردد. او این عبارات را به‎صورت مسجع بیان می‌نماید. سپس می‌افزاید: باوجود کتاب‌های زیادی که علمای اسلام در ارتباط با فقه و اصول نوشته‌اند، کتابی در کمال مطالب و خصوصیات این کتاب تاکنون نوشته نشده است. به قول ضرب‎المثل معروف عربی (ما کل ماء کصداء لوارده نعم و لا کل نبت فهو سعدان) و این کتاب، بسیار عالی است بلکه فوق تصور شماست؛ این اثری است که بی‌نیاز از تعریف است و فراتر از این است که با این تقریظ ستوده شود... کتابی است که در عین ایجاز مطالبش، بسیار کامل و دقیق است و خواندن آن انسان را از مراجعه به سایر کتاب‌ها، بی‌نیاز می‌کند و از نویسنده‌ای والامقام به‌جا مانده است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص2</ref>
محمد بن ابراهیم موسوی، مقدمه‌ای را در یکشنبه هفدهم شوال 1333 برای این اثر نوشته و در آن عبارات موزون و فخیمی را به‎کار برده. وی این‎چنین شروع می‌کند: «بسم‎الله الرحمن الرحیم. بعد – حمد الله الذی فر کرمه کفایة و لیس لنعمه نهایة و الصلاة علی کاشفی غطاء الغوایة و کاشطی غماء العمایة محمد و عترته الذین هم خزائن العوائد و مصابیح الهدایة و معادن الفوائد و مفاتیح العنایة...» نویسنده مقدمه حمد و ثنای الهی گفته و از شرافت علم فقه و افضلیت آن صحبت می‌کند. چراکه علم فقه اساس شریعت سید خلایق و مایه تشخیص حلال و حرام الهی است و از علم اصول به‌عنوان مقدمه علم فقه و مرتبط‎ترین علم با آن، نام می‎برد و کتاب‌های زیادی که عالمان مسلمان دراین‎باره نوشته‌اند را متذکر می‌گردد. او این عبارات را به‌صورت مسجع بیان می‌نماید. سپس می‌افزاید: باوجود کتاب‌های زیادی که علمای اسلام در ارتباط با فقه و اصول نوشته‌اند، کتابی در کمال مطالب و خصوصیات این کتاب تاکنون نوشته نشده است. به قول ضرب‎المثل معروف عربی (ما کل ماء کصداء لوارده نعم و لا کل نبت فهو سعدان) و این کتاب، بسیار عالی است بلکه فوق تصور شماست؛ این اثری است که بی‌نیاز از تعریف است و فراتر از این است که با این تقریظ ستوده شود... کتابی است که در عین ایجاز مطالبش، بسیار کامل و دقیق است و خواندن آن انسان را از مراجعه به سایر کتاب‌ها، بی‌نیاز می‌کند و از نویسنده‌ای والامقام به‌جا مانده است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص2</ref>
خود نویسنده نیز در مقدمه‌ای مختصر، از اهمیت علم فقه و اصول و معطل ماندن برخی در علم اصول و نپرداختن به فقه سخن می‌گوید. سپس از اساتیدی که از آنان در شهرهای مختلف علم آموخته نام می‎برد و می‌نویسد من از برخی از این اساتید، اجازه گرفتم که کتابی در اصول که مقدمیت صرف دارد، بنویسم که خالی از کل و خالص از مباحث زاید باشد به صورتی که مطالب این علم را به‎صورت موجز بیان کند و بتوان از آن بهره برد. بر این اساس آنان به من اجازه نوشتن چنین اثری را دادند و به یاری خدا اثری را مرتب کردم که رفع نیاز در این باب کند و آن را اصول معتبره نامیدم....<ref>ر.ک: متن کتاب، ص1-2</ref>
خود نویسنده نیز در مقدمه‌ای مختصر، از اهمیت علم فقه و اصول و معطل ماندن برخی در علم اصول و نپرداختن به فقه سخن می‌گوید. سپس از اساتیدی که از آنان در شهرهای مختلف علم آموخته نام می‎برد و می‌نویسد من از برخی از این اساتید، اجازه گرفتم که کتابی در اصول که مقدمیت صرف دارد، بنویسم که خالی از کل و خالص از مباحث زاید باشد به صورتی که مطالب این علم را به‌صورت موجز بیان کند و بتوان از آن بهره برد. بر این اساس آنان به من اجازه نوشتن چنین اثری را دادند و به یاری خدا اثری را مرتب کردم که رفع نیاز در این باب کند و آن را اصول معتبره نامیدم....<ref>ر.ک: متن کتاب، ص1-2</ref>


محتوای مطالب کتاب مانند سایر کتاب‌های اصولی، از مباحث الفاظ (بحث تبادر) شروع شده و با مباحث استصحاب (عدم جریان استصحاب در احکام) پایان می‌پذیرد.
محتوای مطالب کتاب مانند سایر کتاب‌های اصولی، از مباحث الفاظ (بحث تبادر) شروع شده و با مباحث استصحاب (عدم جریان استصحاب در احکام) پایان می‌پذیرد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش