أصول الفوائد الغروية في مسائل علم الأصول وفقاَ للنظريات الحديثة الدقيقة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وي' به 'وی'
جز (جایگزینی متن - '==ساختار== ' به '==ساختار== ')
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
خط ۶: خط ۶:
أصول الفوائد الغرویة في مسائل علم أصول الفقه الاسلامي
أصول الفوائد الغرویة في مسائل علم أصول الفقه الاسلامي
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[کمره‎‌ای، محمدباقر]] (نويسنده)
[[کمره‎‌ای، محمدباقر]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏159‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏8‎‏الف‎‏6
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏159‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏8‎‏الف‎‏6
خط ۲۴: خط ۲۴:
}}
}}


'''اصول الفوائد الغروية في مسائل علم اصول الفقه الاسلامى'''، اثر عربى علامه حاج شيخ [[محمدباقركمره‌اى]]، است كه به بررسى برخى از مسائل مربوط به علم اصول پرداخته است.
'''اصول الفوائد الغرویة في مسائل علم اصول الفقه الاسلامى'''، اثر عربى علامه حاج شيخ [[محمدباقركمره‌اى]]، است كه به بررسى برخى از مسائل مربوط به علم اصول پرداخته است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۲: خط ۳۲:
مقدمه، به تعريف موضوع علم و وجه تمايز علوم از يك‌ديگر اختصاص يافته و ساير مباحث، به ترتيب زير ارائه شده است:
مقدمه، به تعريف موضوع علم و وجه تمايز علوم از يك‌ديگر اختصاص يافته و ساير مباحث، به ترتيب زير ارائه شده است:


«تعريف وضع و اقسام آن»: نويسنده، به تعاريف مختلفى، از جمله: تخصيص لفظ براى دلالت بر معنا، نحوه‌اى از اختصاص بين لفظ و معنا و ارتباط خاص ميان آن دو كه ناشى از تخصيص يا كثرت استعمال مى‌باشد، اشاره كرده و در آخر، اين تعريف را پذيرفته است: «تعهد واضع به اراده معنايى از لفظ هنگام تكلم به آن».
«تعريف وضع و اقسام آن»: نویسنده، به تعاريف مختلفى، از جمله: تخصيص لفظ براى دلالت بر معنا، نحوه‌اى از اختصاص بين لفظ و معنا و ارتباط خاص ميان آن دو كه ناشى از تخصيص يا كثرت استعمال مى‌باشد، اشاره كرده و در آخر، اين تعريف را پذيرفته است: «تعهد واضع به اراده معنايى از لفظ هنگام تكلم به آن».


«معانى حرفيه»: در مورد حقيقت آن، سه قول زير، بررسى شده است:
«معانى حرفيه»: در مورد حقيقت آن، سه قول زير، بررسى شده است:
خط ۵۲: خط ۵۲:
3. چنان‌كه از آيات و روايات نيز فهميده مى‌شود، ماهيات عبادات، در شرايع سابق، اختراع شده و اعراب، براى آنها الفاظى را وضع كرده‌اند؛
3. چنان‌كه از آيات و روايات نيز فهميده مى‌شود، ماهيات عبادات، در شرايع سابق، اختراع شده و اعراب، براى آنها الفاظى را وضع كرده‌اند؛


4. اين الفاظ در معانى لغوى خويش استعمال شده و شارع فقط شروطى را در مورد استعمال آنها نهاده است.
4. اين الفاظ در معانى لغوى خویش استعمال شده و شارع فقط شروطى را در مورد استعمال آنها نهاده است.


«صحيح و اعم»: بحث از اين است كه آيا الفاظ عبادات و معاملات، براى صحيح آنها وضع شده است يا براى اعم از صحيح و فاسد. نويسنده، معتقد است كه ظاهر عنوان بحث، اختصاص نزاع بنا بر قول به ثبوت حقيقت شرعيه مى‌باشد.
«صحيح و اعم»: بحث از اين است كه آيا الفاظ عبادات و معاملات، براى صحيح آنها وضع شده است يا براى اعم از صحيح و فاسد. نویسنده، معتقد است كه ظاهر عنوان بحث، اختصاص نزاع بنا بر قول به ثبوت حقيقت شرعيه مى‌باشد.


«مشتق»: مباحث مطرح شده در آن عبارتند از:
«مشتق»: مباحث مطرح شده در آن عبارتند از:
خط ۸۲: خط ۸۲:
2. ظهور چيزى كه دلالت بر طلب وجوبى مى‌كند.
2. ظهور چيزى كه دلالت بر طلب وجوبى مى‌كند.


«اقسام واجب»: مقتضاى طبيعت بعثى كه از امر دال بر نسبت ايقاعيه استفاده مى‌شود، طلب حتمى مى‌باشد كه به عينى، كفايى، تعيينى، تخييرى، نفسى و غيرى تقسيم مى‌شود و بحث نويسنده، از اين است كه آيا امر، ظاهر در خصوص طلب عينى، تعيينى و نفسى است، مانند وجوب نمازهاى يوميه يا نسبت به هر يك از اين موارد، مجمل بوده و نيازمند به قرينه مى‌باشد.
«اقسام واجب»: مقتضاى طبيعت بعثى كه از امر دال بر نسبت ايقاعيه استفاده مى‌شود، طلب حتمى مى‌باشد كه به عينى، كفايى، تعيينى، تخييرى، نفسى و غيرى تقسيم مى‌شود و بحث نویسنده، از اين است كه آيا امر، ظاهر در خصوص طلب عينى، تعيينى و نفسى است، مانند وجوب نمازهاى يوميه يا نسبت به هر يك از اين موارد، مجمل بوده و نيازمند به قرينه مى‌باشد.


«دلالت امر بر فور، تراخى، مره و تكرار»: ضمن بحث در اين مورد، چنين نتيجه‌گيرى شده است كه مقتضاى ظاهر، عدم دلالت ماده و صيغه امر بر هر يك از اين موارد مى‌باشد؛ چه اين امور را از قيود نفس ماده بدانيم چه از قيود هيئت.
«دلالت امر بر فور، تراخى، مره و تكرار»: ضمن بحث در اين مورد، چنين نتيجه‌گيرى شده است كه مقتضاى ظاهر، عدم دلالت ماده و صيغه امر بر هر يك از اين موارد مى‌باشد؛ چه اين امور را از قيود نفس ماده بدانيم چه از قيود هيئت.
خط ۸۸: خط ۸۸:
«اجزاء»: بحث از اين است كه اتيان مأموربه با تمام اجزاء و شرايط آن، مقتضى اجزاء مى‌باشد يا نه.
«اجزاء»: بحث از اين است كه اتيان مأموربه با تمام اجزاء و شرايط آن، مقتضى اجزاء مى‌باشد يا نه.


«تقسيمات واجب»: از جمله آنها، تقسيم به مطلق و مشروط بوده كه براى آنها، تعاريف مختلفى ارائه شده است، ولى نويسنده، همه آنها را صرف شرح الاسم دانسته است. تقسيمات ديگر، عبارتند از: منجز و معلق، نفسى و غيرى و تبعى و اصلى به اعتبار اراده يا انشاء امر يا به اعتبار دلالت لفظ.
«تقسيمات واجب»: از جمله آنها، تقسيم به مطلق و مشروط بوده كه براى آنها، تعاريف مختلفى ارائه شده است، ولى نویسنده، همه آنها را صرف شرح الاسم دانسته است. تقسيمات ديگر، عبارتند از: منجز و معلق، نفسى و غيرى و تبعى و اصلى به اعتبار اراده يا انشاء امر يا به اعتبار دلالت لفظ.


«امر به شىء و اقتضاى نهى از ضد آن»: بحث از اين است كه آيا امر به چيزى، مقتضى نهى از ضد آن مى‌باشد يا نه؟. در اين رابطه، به نكات زير اشاره شده است:
«امر به شىء و اقتضاى نهى از ضد آن»: بحث از اين است كه آيا امر به چيزى، مقتضى نهى از ضد آن مى‌باشد يا نه؟. در اين رابطه، به نكات زير اشاره شده است:
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
4. برخى، ضد مورد بحث در اين مسئله را، به ضد عام تفسير كرده‌اند؛
4. برخى، ضد مورد بحث در اين مسئله را، به ضد عام تفسير كرده‌اند؛


5. ضد خاص بر دو قسم است: تكوينى، مانند نجات غريق و اطفاء حريق و تشريعى، مانند اكل و صلات.
5. ضد خاص بر دو قسم است: تكوینى، مانند نجات غريق و اطفاء حريق و تشريعى، مانند اكل و صلات.


در ادامه، اين مسئله مورد بحث قرار گرفته است كه آيا ترك ضد، مقدمه فعل ضد ديگر مى‌باشد يا نه؟.
در ادامه، اين مسئله مورد بحث قرار گرفته است كه آيا ترك ضد، مقدمه فعل ضد ديگر مى‌باشد يا نه؟.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش