أصول‌الدين (بزدوی): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'کلام ماتريدي' به 'کلام ماتریدی')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۰: خط ۶۰:
ساختمان هندسی اندیشه‎های کلامی [[بزدوي، محمد بن محمد|بزدوی]] بر دو‎گانه‎انگاری جهان ذهن و جهان عین و مسلم داشتن جهان خارج، همچون یک واقعیت و حقیقت نفس‎الامری است. بدین قرار نخست با سوفسطاییان درگیر می‎شود؛ پس ‎از آن به معرفی منابع معرفت کلامی می‎پردازد و آراء دیگران را در این زمینه نقد می‎کند و تعقل و استدلال را حجت می‎شمارد. وی سپس بحث جواهر و اعراض را پیش می‎کشد تا از رهگذر آن ـ برخلاف اندیشه فیلسوفان ـ به اثبات حدوث کل عالم بپردازد و آن را مقدمه‎ای برای اثبات پدیدآورنده عالم قرار دهد؛ آنگاه در بحث توحید اثبات می‎کند که این پدیدآورنده، واحد است و اندیشه‎های دوگانه و سه‎گانه‎باوران را به ‎نقد می‎کشد<ref>ر.ک: همان</ref>.
ساختمان هندسی اندیشه‎های کلامی [[بزدوي، محمد بن محمد|بزدوی]] بر دو‎گانه‎انگاری جهان ذهن و جهان عین و مسلم داشتن جهان خارج، همچون یک واقعیت و حقیقت نفس‎الامری است. بدین قرار نخست با سوفسطاییان درگیر می‎شود؛ پس ‎از آن به معرفی منابع معرفت کلامی می‎پردازد و آراء دیگران را در این زمینه نقد می‎کند و تعقل و استدلال را حجت می‎شمارد. وی سپس بحث جواهر و اعراض را پیش می‎کشد تا از رهگذر آن ـ برخلاف اندیشه فیلسوفان ـ به اثبات حدوث کل عالم بپردازد و آن را مقدمه‎ای برای اثبات پدیدآورنده عالم قرار دهد؛ آنگاه در بحث توحید اثبات می‎کند که این پدیدآورنده، واحد است و اندیشه‎های دوگانه و سه‎گانه‎باوران را به ‎نقد می‎کشد<ref>ر.ک: همان</ref>.


در مبحث ذات الهی، عقیده او این است که خدا شبیه چیزی نیست و از این رهگذر با همه فرقه‎هایی که به تجسیم یا تشبیه معتقدند، درگیر می‎شود و آیه‎های مورد استناد مشبهه را به نفع الهیات تنزیهی تأویل می‎کند. در مورد صفات خدا، تبیین وی از صفات به اندیشه‎های اشاعره در این باب نزدیک می‎شود. او برخلاف معتزله، برای صفات، به حقیقتی ورای ذات معتقد است و این صفات را قائم به ذات می‎داند<ref>ر.ک: همان</ref>.
در مبحث ذات الهی، عقیده او این است که خدا شبیه چیزی نیست و از این رهگذر با همه فرقه‎هایی که به تجسیم یا تشبیه معتقدند، درگیر می‎شود و آیه‎های مورد استناد مشبهه را به نفع الهیات تنزیهی تأویل می‎کند. در مورد صفات خدا، تبیین وی از صفات به اندیشه‎های اشاعره در این باب نزدیک می‎شود. او برخلاف معتزله، برای صفات، به حقیقتی ورای ذات معتقد است و این صفات را قائم به ذات می‎داند<ref>ر.ک: همان</ref>.


در باب اراده و مشیت الهی، با یکی دانستن این دو، از باور ابوحنیفه فاصله می‎گیرد. او همسو با اهل سنت و جماعت، کلام الهی را قدیم و غیر مخلوق می‎داند و دلایل مخالفان این باور را نقد می‎کند. او بر آن است که خدا قابل دیده‎شدن است و معتقد است که شماری از مؤمنان در بهشت او را می‎بینند. در مبحث نبوت پس از اثبات نبوت عامه، به اثبات نبوت پیامبر(ص) از رهگذر معجزه‎ای چون قرآن می‎پردازد<ref>ر.ک: همان</ref>.
در باب اراده و مشیت الهی، با یکی دانستن این دو، از باور ابوحنیفه فاصله می‎گیرد. او همسو با اهل سنت و جماعت، کلام الهی را قدیم و غیر مخلوق می‎داند و دلایل مخالفان این باور را نقد می‎کند. او بر آن است که خدا قابل دیده‎شدن است و معتقد است که شماری از مؤمنان در بهشت او را می‎بینند. در مبحث نبوت پس از اثبات نبوت عامه، به اثبات نبوت پیامبر(ص) از رهگذر معجزه‎ای چون قرآن می‎پردازد<ref>ر.ک: همان</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش