أدب المجالسة و حمد اللسان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '= ' به '='
جز (جایگزینی متن - 'ل‎ا' به 'ل‌ا')
جز (جایگزینی متن - '= ' به '=')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
| عنوان =‏أدب المجالسة و حمد اللسان
| عنوان =‏أدب المجالسة و حمد اللسان
| عنوان‌های دیگر =أدب المجالسة و حمد اللسان و فضل البيان و ذم العي و تعليم الإعراب و غير ذلک  
| عنوان‌های دیگر =أدب المجالسة و حمد اللسان و فضل البيان و ذم العي و تعليم الإعراب و غير ذلک  
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =
[[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله]] (نويسنده)
[[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله]] (نويسنده)
[[حلبي، سمير]] (محقق)
[[حلبي، سمير]] (محقق)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏
| کد کنگره =‏
| موضوع =
| موضوع =
| ناشر =دار الصحابة للتراث  
| ناشر =دار الصحابة للتراث  
| مکان نشر =مصر - طنطا  
| مکان نشر =مصر - طنطا  
| سال نشر =مجلد1: 1989م , 1409ق,  
| سال نشر =مجلد1: 1989م , 1409ق,  
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE58397AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE58397AUTOMATIONCODE
| چاپ =
| چاپ =
| شابک =
| شابک =
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =39751
| کتابخانۀ دیجیتال نور =58397
| کتابخوان همراه نور =58397
| کد پدیدآور =01466
| کد پدیدآور =01466
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}  
}}
 
{{کاربردهای دیگر| آداب (ابهام زدایی)}}
'''أدب المجالسة و حمد اللسان'''، با نام کامل «أدب المجالسة و حمد اللسان و فضل البيان و ذم العي و تعليم الإعراب و غیر ذلك»، تألیف [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|حافظ ابی عمر یوسف بن عبدالله اندلسی]] معروف به [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] (متوفی 463ق)، مشتمل بر مجموعه احادیث و سخنان حکیمانه در موضوع ادب و چگونگی معاشرت با مردم است. تحقیق و تعلیقات کتاب به قلم [[حلبي، سمير|سمیر حلبی]] است.
'''أدب المجالسة و حمد اللسان'''، با نام کامل «أدب المجالسة و حمد اللسان و فضل البيان و ذم العي و تعليم الإعراب و غیر ذلك»، تألیف [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|حافظ ابی عمر یوسف بن عبدالله اندلسی]] معروف به [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] (متوفی 463ق)، مشتمل بر مجموعه احادیث و سخنان حکیمانه در موضوع ادب و چگونگی معاشرت با مردم است. تحقیق و تعلیقات کتاب به قلم [[حلبي، سمير|سمیر حلبی]] است.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب مشتمل بر دو بخش تحقیق و تألیف است: در بخش اول، مقدمه محقق اثر، شرح‎حال و معرفی کتاب و در بخش دوم، متن اثر بعد از مقدمه، در پانزده باب در موضوعات پراکنده اخلاقی ارائه شده است.
کتاب مشتمل بر دو بخش تحقیق و تألیف است: در بخش اول، مقدمه محقق اثر، شرح‌حال و معرفی کتاب و در بخش دوم، متن اثر بعد از مقدمه، در پانزده باب در موضوعات پراکنده اخلاقی ارائه شده است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
اسلام بیشترین توجه را به تحکیم عقیده دارد چراکه که توازن نفسی و روحی را برای شخص مسلمان حفظ می‌کند. سعادت را برای او تأمین می‌کند. همچنین به معاملات که ارتباط مسلمان را از یک‎سو با خالق و از سوی دیگر با برادرانش مشخص می‌کند اهتمام دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/3 ر.ک: مقدمه محقق، ص3]</ref>‎. پیش از اسلام مجالس عمومی در مکان‎هایی همچون دارالندوه و یا برخی از بازارها و راه‌ها، مثل سوق (بازار) عکاظ برگزار می‌شد. با آمدن اسلام، پیامبر(ص) مسلمین را به مساجد توجه داد تا مجالشان را در آن برگزار کنند و از نشستن در بازارها و راه‌ها نهی کرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/4 ر.ک: همان، ص5-4]</ref>‎.
اسلام بیشترین توجه را به تحکیم عقیده دارد چراکه که توازن نفسی و روحی را برای شخص مسلمان حفظ می‌کند. سعادت را برای او تأمین می‌کند. همچنین به معاملات که ارتباط مسلمان را از یک‎سو با خالق و از سوی دیگر با برادرانش مشخص می‌کند اهتمام دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/3 ر.ک: مقدمه محقق، ص3]</ref>‎. پیش از اسلام مجالس عمومی در مکان‌هایی همچون دارالندوه و یا برخی از بازارها و راه‌ها، مثل سوق (بازار) عکاظ برگزار می‌شد. با آمدن اسلام، پیامبر(ص) مسلمین را به مساجد توجه داد تا مجالشان را در آن برگزار کنند و از نشستن در بازارها و راه‌ها نهی کرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/4 ر.ک: همان، ص5-4]</ref>‎.
 
محقق کتاب در مقدمه‌اش به تألیفات [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] اشاره کرده است. وی در شماره 15 از کتابی مفصل با نام «بهجة المجالس و انس المجالس» یاد کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/18 ر.ک: همان، ص18]</ref>‎.
محقق کتاب در مقدمه‌اش به تألیفات [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] اشاره کرده است. وی در شماره 15 از کتابی مفصل با نام «بهجة المجالس و انس المجالس» یاد کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/18 ر.ک: همان، ص18]</ref>‎.
 
او معتقد است که کتاب حاضر گزیده فصولی از آن کتاب بزرگ است که با دقت فراوان با حذف و اضافاتی نوشته شده است. سپس ادعا می‌کند که اثر حاضر نوشته خود [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] نیست: من معتقدم که [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] کتاب مستقلی برای این ابواب ننوشته است بلکه به‌احتمال‎قوی این ابواب را برخی از شاگردانش یا بعضی از نویسندگان برگزیده‌اند. شاهد بر این ادعا نیز این است که احدی از منابعی که شرح‌حال [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] را ذکر کرده‌اند به رساله‌ای با این نام اشاره نکرده‌اند و تنها کسی که نام آن را برده مستشرق آلمانی «کارل بروکلمان» است که به وجود نسخه‌ای خطی از آن در دارالکتب المصریة اشاره کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/21 ر.ک: همان، ص 22-21]</ref>‎.
او معتقد است که کتاب حاضر گزیده فصولی از آن کتاب بزرگ است که با دقت فراوان با حذف و اضافاتی نوشته شده است. سپس ادعا می‌کند که اثر حاضر نوشته خود [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] نیست: من معتقدم که [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] کتاب مستقلی برای این ابواب ننوشته است بلکه به‌احتمال‎قوی این ابواب را برخی از شاگردانش یا بعضی از نویسندگان برگزیده‌اند. شاهد بر این ادعا نیز این است که احدی از منابعی که شرح‎حال [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] را ذکر کرده‌اند به رساله‌ای با این نام اشاره نکرده‌اند و تنها کسی که نام آن را برده مستشرق آلمانی «کارل بروکلمان» است که به وجود نسخه‌ای خطی از آن در دارالکتب المصریة اشاره کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/21 ر.ک: همان، ص 22-21]</ref>‎.
رساله با این‌که کوچک است اما نویسنده آن را مملو از شواهد شعری، احادیث نبوی و آیات قرآنی کرده است. 49 شاهد شعری، 32 حدیث، 133 علم از شعراء و ادبا و فقها، محدثین و لغویان در این رساله ذکر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/23 ر.ک: همان، ص23]</ref>‎.
 
این کتاب مشتمل بر آداب مجلس، حق هم‌نشین، فضیلت بلاغت، ستایش سکوت، ذم لکنت زبان، اضافات سخن، ذم غضب و مدح عفو و چشم‌پوشی است. این‌ها موضوعات محوری است که مدار موضوع اساسی که عبارت از «جلسه و آداب آن» است می‎چرخد و از آن نشئت گرفته یا مرتبط با آن است؛ لکن نویسنده از آن محوری برای سخن پیرامون بلاغت، نحو، اعراب و ادب و عفو و غضب و صمت برگزیده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/23 ر.ک: همان، ص 23]</ref>‎.
رساله با این‎که کوچک است اما نویسنده آن را مملو از شواهد شعری، احادیث نبوی و آیات قرآنی کرده است. 49 شاهد شعری، 32 حدیث، 133 علم از شعراء و ادبا و فقها، محدثین و لغویان در این رساله ذکر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/23 ر.ک: همان، ص23]</ref>‎.
در منابع روایی شیعی و سنی، و بیشتر در بخش اخلاق و آداب آن‌ها، حدیثی دو کلمه‌ای با عبارت «المجالس بالأمانة» نقل‎ شده‎ است. این حدیث را کلینی (م329ق) در کتاب العشرة الکافی، فیض کاشانی (م1091ق) در ذیل آداب المجالسة الوافی، مجلسی (م1111ق) در آداب مجلس بحارالانوار، بیهقی (م458ق) در الآداب و ابن‎ عبد‎ البر (م467ق) در أدب المجالسة و حق الجلیس و... آورده‌اند. بیشتر رویکرد به این خبر -همان‌گونه که علمای پیشین فهمیده‌اند- اخلاقی است و فقیهان، تا جایی که بررسی شده، در‎ کتاب‌های‎ فقهی‎ و یا باب‌های خاص فقهی از آن بحث نکرده‌اند؛ هرچند‎ ممکن است فقیهانی به مناسبت، در بحث‎هایی به آن استناد کرده باشند. بااین‌حال، کسانی از آن‎ به‌عنوان‎ یک اصل و قاعدۀ فقهی یاد کرده‌اند. [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] در ابتدای باب مذکور که اولین باب کتاب نیز هست، در روایتی از رسول‌الله(ص) چنین می‌نویسد: «مجلس‎ها امانت‌اند، و دو کس که با هم در یک مجلس می‌نشینند، در امان خدای‎ عزیز‎ و جلیل هستند، و هرگاه از هم جدا شدند، هر یک از آن‎ دو‎ باید حرف هم‌مجلسش را پنهان نگه دارد»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/55133/7 ر.ک: مرادی، محمد، ص7]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/30 متن کتاب ص 30]</ref>‎.
 
در باب دوم کتاب با عنوان «ستایش زبان و فضیلت بیان» روایات متعددی در آداب سخن گفتن ذکر شده است. در روایتی از رسول‌الله(ص) نقل شده است: «هرگاه خداوند خیر بنده‌ای را بخواهد او به نیکی سخن می‌گوید و در آسایش قرار می‌گیرد یا سکوت می‌کند و سلامت می‌ماند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/42 ر.ک: همان، ص 42]</ref>‎. در فقره 45 از این باب شعری از حسان بن ثابت بدین مضمون نقل شده است: زبان و شمشیر من هر دو قاطع و برنده هستند ولی زبان من به حدی می‌رسد که شمشیر نمی‌رسد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/44 ر.ک: همان، ص 44]</ref>‎.
این کتاب مشتمل بر آداب مجلس، حق هم‎نشین، فضیلت بلاغت، ستایش سکوت، ذم لکنت زبان، اضافات سخن، ذم غضب و مدح عفو و چشم‎پوشی است. این‎ها موضوعات محوری است که مدار موضوع اساسی که عبارت از «جلسه و آداب آن» است می‎چرخد و از آن نشئت گرفته یا مرتبط با آن است؛ لکن نویسنده از آن محوری برای سخن پیرامون بلاغت، نحو، اعراب و ادب و عفو و غضب و صمت برگزیده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/23 ر.ک: همان، ص 23]</ref>‎.
 
در منابع روایی شیعی و سنی، و بیشتر در بخش اخلاق و آداب آن‎ها، حدیثی دو کلمه‌ای با عبارت «المجالس بالأمانة» نقل‎ شده‎ است. این حدیث را کلینی (م329ق) در کتاب العشرة الکافی، فیض کاشانی (م1091ق) در ذیل آداب المجالسة الوافی، مجلسی (م1111ق) در آداب مجلس بحارالانوار، بیهقی (م458ق) در الآداب و ابن‎ عبد‎ البر (م467ق) در أدب المجالسة و حق الجلیس و... آورده‌اند. بیشتر رویکرد به این خبر -همان‎گونه که علمای پیشین فهمیده‌اند- اخلاقی است و فقیهان، تا جایی که بررسی شده، در‎ کتاب‌های‎ فقهی‎ و یا باب‌های خاص فقهی از آن بحث نکرده‌اند؛ هرچند‎ ممکن است فقیهانی به مناسبت، در بحث‎هایی به آن استناد کرده باشند. بااین‎حال، کسانی از آن‎ به‎عنوان‎ یک اصل و قاعدۀ فقهی یاد کرده‌اند. [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] در ابتدای باب مذکور که اولین باب کتاب نیز هست، در روایتی از رسول‌الله(ص) چنین می‌نویسد: «مجلس‎ها امانت‎اند، و دو کس که با هم در یک مجلس می‌نشینند، در امان خدای‎ عزیز‎ و جلیل هستند، و هرگاه از هم جدا شدند، هر یک از آن‎ دو‎ باید حرف هم‎مجلسش را پنهان نگه دارد»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/55133/7 ر.ک: مرادی، محمد، ص7]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/30 متن کتاب ص 30]</ref>‎.
 
در باب دوم کتاب با عنوان «ستایش زبان و فضیلت بیان» روایات متعددی در آداب سخن گفتن ذکر شده است. در روایتی از رسول‌الله(ص) نقل شده است: «هرگاه خداوند خیر بنده‌ای را بخواهد او به نیکی سخن می‌گوید و در آسایش قرار می‌گیرد یا سکوت می‌کند و سلامت می‎ماند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/42 ر.ک: همان، ص 42]</ref>‎. در فقره 45 از این باب شعری از حسان بن ثابت بدین مضمون نقل شده است: زبان و شمشیر من هر دو قاطع و برنده هستند ولی زبان من به حدی می‌رسد که شمشیر نمی‌رسد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/44 ر.ک: همان، ص 44]</ref>‎.
 
باب سوم نیز با سخنی از ابوهریره آغاز شده است: خیری در پرگویی نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/51 ر.ک: همان، ص 51]</ref>‎. یا در کلام دیگری از امام حسن(ع) چنین آمده است: بهترین سخن سخنی است که الفاظ آن کم و معنای آن زیاد باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/53 ر.ک: همان، ص 53]</ref>‎.
باب سوم نیز با سخنی از ابوهریره آغاز شده است: خیری در پرگویی نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/51 ر.ک: همان، ص 51]</ref>‎. یا در کلام دیگری از امام حسن(ع) چنین آمده است: بهترین سخن سخنی است که الفاظ آن کم و معنای آن زیاد باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/53 ر.ک: همان، ص 53]</ref>‎.
 
عنوان یکی دیگر از ابواب کتاب «ادب» است که با کلامی از محمد بن سیرین آغاز شده است: «فرزندت را گرامی بدار و نیکو ادب کن». یا در کلام دیگری آمده است: «کسی که فرزند کوچکش را ادب کند، بینی دشمنش را به خاک مالیده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/103 ر.ک: همان، ص 103]</ref>‎. یا در تفسیر آیه شریفه «قوا انفسکم و اهلیکم نارا» از علی بن ابی‎طالب(ع) نقل شده است: یعنی آن‌ها را ادب کن و تعلیم بده<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/106 ر.ک: همان، ص 106]</ref>‎. در دومین کلام از باب بعد نیز از آنحضرت چنین روایت شده است: این دل‎ها همانند تن‌ها، خسته و افسرده می‌شوند. براى رفع ملالت و افسردگى آن‌ها سخنان حکمت‌آمیز و زیبا و ظریف انتخاب کنید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/107 ر.ک: همان، ص 107]</ref>‎.
عنوان یکی دیگر از ابواب کتاب «ادب» است که با کلامی از محمد بن سیرین آغاز شده است: «فرزندت را گرامی بدار و نیکو ادب کن». یا در کلام دیگری آمده است: «کسی که فرزند کوچکش را ادب کند، بینی دشمنش را به خاک مالیده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/103 ر.ک: همان، ص 103]</ref>‎. یا در تفسیر آیه شریفه «قوا انفسکم و اهلیکم نارا» از علی بن ابی‎طالب(ع) نقل شده است: یعنی آن‎ها را ادب کن و تعلیم بده<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/106 ر.ک: همان، ص 106]</ref>‎. در دومین کلام از باب بعد نیز از آنحضرت چنین روایت شده است: این دل‎ها همانند تن‎ها، خسته و افسرده می‌شوند. براى رفع ملالت و افسردگى آن‎ها سخنان حکمت‎آمیز و زیبا و ظریف انتخاب کنید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/107 ر.ک: همان، ص 107]</ref>‎.
 
غضب آخرین باب کتاب است که در ابتدای آن چنین آمده است: مردی از رسول خدا(ص) پرسید: یا رسول‌الله، مرا بر کاری دلالت کن که هرگاه آن را انجام دهم داخل بهشت شوم. آنحضرت فرمود: خشم نگیر<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/119 ر.ک: همان، ص 119]</ref>‎.
غضب آخرین باب کتاب است که در ابتدای آن چنین آمده است: مردی از رسول خدا(ص) پرسید: یا رسول‌الله، مرا بر کاری دلالت کن که هرگاه آن را انجام دهم داخل بهشت شوم. آنحضرت فرمود: خشم نگیر<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/119 ر.ک: همان، ص 119]</ref>‎.
کتاب با کلامی از سلیمان نبی(ع) به پایان آمده است. در این سخن حکیمانه می‌خوانیم: آنچه به مردم عطا شد و آنچه عطا نشد به ما عطا شد؛ آنچه به مردم تعلیم شد و آنچه تعلیم نشد به ما تعلیم شد؛ پس چیزی بهتر از عفو و عدل به هنگام رضایت و غضب ندیدیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/120 ر.ک: متن کتاب، 120]</ref>‎.
کتاب با کلامی از سلیمان نبی(ع) به پایان آمده است. در این سخن حکیمانه می‌خوانیم: آنچه به مردم عطا شد و آنچه عطا نشد به ما عطا شد؛ آنچه به مردم تعلیم شد و آنچه تعلیم نشد به ما تعلیم شد؛ پس چیزی بهتر از عفو و عدل به هنگام رضایت و غضب ندیدیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/120 ر.ک: متن کتاب، 120]</ref>‎.
==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
این کتاب در دائرة‎المعارف بزرگ اسلامی با نام «رسالة فی آداب المجالسة و خوض اللسان» در ضمن آثار خطی [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] ذکر شده است<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2279 ر.ک: گذشته، ناصر، ج4، ص183]</ref>‎.
این کتاب در دائرة‎المعارف بزرگ اسلامی با نام «رسالة فی آداب المجالسة و خوض اللسان» در ضمن آثار خطی [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] ذکر شده است<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2279 ر.ک: گذشته، ناصر، ج4، ص183]</ref>‎.
محقق اثر کتاب را به 282 فقره تقسیم کرده است تا در فهارس فنی به راحتی به آن ارجاع دهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/24 ر.ک: مقدمه محقق، ص24]</ref>‎. فهارس آیات، احادیث، اشعار، اعلام، اماکن و بقاع، مصادر و مراجع و موضوعات در انتهای کتاب ذکر شده است.
محقق اثر کتاب را به 282 فقره تقسیم کرده است تا در فهارس فنی به راحتی به آن ارجاع دهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/24 ر.ک: مقدمه محقق، ص24]</ref>‎. فهارس آیات، احادیث، اشعار، اعلام، اماکن و بقاع، مصادر و مراجع و موضوعات در انتهای کتاب ذکر شده است.
 
در پاورقی‌های کتاب نیز اختلاف نسخ، ارجاعات و برخی توضیحات ذکر شده است.
در پاورقی‎های کتاب نیز اختلاف نسخ، ارجاعات و برخی توضیحات ذکر شده است.
 
==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references/>
خط ۶۸: خط ۵۱:
# [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2279 گذشته، ناصر، دائرة‎المعارف بزرگ اسلامی، ج4، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة‎المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377].
# [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2279 گذشته، ناصر، دائرة‎المعارف بزرگ اسلامی، ج4، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة‎المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377].
#[[:noormags:1018511|مرادی، محمد، «نگاهی به حدیث المجالس بالامانة»، پایگاه مجلات تخصصی نور: علوم حدیث، بهار 1392، شماره 67، ص 3 تا 27]].
#[[:noormags:1018511|مرادی، محمد، «نگاهی به حدیث المجالس بالامانة»، پایگاه مجلات تخصصی نور: علوم حدیث، بهار 1392، شماره 67، ص 3 تا 27]].
 
==وابسته‌ها==
== وابسته‌ها ==
{{وابسته‌ها}}
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:25 بهمن الی 24 اسفند(97)]]
[[رده:سال97-25بهمن الی24اسفند]]