أخبار فخ و خبر يحيی بن عبدالله و أخيه إدريس بن عبدالله: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وي' به 'وی'
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان')
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
خط ۶: خط ۶:
[[جرار، ماهر]] (مصحح)
[[جرار، ماهر]] (مصحح)


[[رازی، احمد بن سهل]] (نويسنده)
[[رازی، احمد بن سهل]] (نویسنده)


[[حسنی، احمد بن ابراهیم]] (نويسنده)
[[حسنی، احمد بن ابراهیم]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏‎‏BP‎‏ ‎‏239‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏2‎‏الف‎‏3
| کد کنگره =‏‎‏BP‎‏ ‎‏239‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏2‎‏الف‎‏3
خط ۳۳: خط ۳۳:
'''أخبار فخّ و خبر يحيى بن عبدالله و أخيه إدريس بن عبدالله''' تأليف [[احمد بن سهل رازى]] (متوفى اوايل قرن چهارم)، به زبان عربى است و موضوع آن بيان اخبارى پيرامون قيام و معركه فخ و زيديه مى‌باشد.
'''أخبار فخّ و خبر يحيى بن عبدالله و أخيه إدريس بن عبدالله''' تأليف [[احمد بن سهل رازى]] (متوفى اوايل قرن چهارم)، به زبان عربى است و موضوع آن بيان اخبارى پيرامون قيام و معركه فخ و زيديه مى‌باشد.


شهرت عمده فخ به دليل واقعه‌اى است كه در روز 8 ذى‌الحجه سال 169ق در زمان هادى عباسى در آن مكان روى داد. در اين روز كه به يوم فخ معروف است، عده زيادى از علويان به جهت قيام بر خليفه عباسى كشته شدند. پيشواى قيام كنندگان، «حسين بن على بن حسن فخى»، معروف به صاحب فخ، نبيره امام حسن مجتبى(ع) بوده‌است».
شهرت عمده فخ به دليل واقعه‌اى است كه در روز 8 ذى‌الحجه سال 169ق در زمان هادى عباسى در آن مكان روى داد. در اين روز كه به يوم فخ معروف است، عده زيادى از علویان به جهت قيام بر خليفه عباسى كشته شدند. پيشواى قيام كنندگان، «حسين بن على بن حسن فخى»، معروف به صاحب فخ، نبيره امام حسن مجتبى(ع) بوده‌است».


==ساختار==
==ساختار==
کتاب مشتمل بر يك مقدمه مفصل و ارزشمند از محقق کتاب «ماهر جرّار» و متن مى‌باشد كه فاقد هرگونه تبويب يا فصل‌بندى است. مؤلف در بيان مطالب از آيات قرآنى و اشعار عربى بهره گرفته است.
کتاب مشتمل بر يك مقدمه مفصل و ارزشمند از محقق کتاب «ماهر جرّار» و متن مى‌باشد كه فاقد هرگونه تبویب يا فصل‌بندى است. مؤلف در بيان مطالب از آيات قرآنى و اشعار عربى بهره گرفته است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۴۷: خط ۴۷:
ماهر جرّار همچنين در مقدمه به اسانيد و منابع و نسخه‌هاى خطى کتاب اشاره كرده است.
ماهر جرّار همچنين در مقدمه به اسانيد و منابع و نسخه‌هاى خطى کتاب اشاره كرده است.


مؤلف پس از مقدمه‌اى بسيار مختصر، کتاب را با واقعه فخ آغاز كرده؛ چنان‌كه از گفتار خود او استفاده مى‌شود، توجه اصلىِ نويسنده به نتيجه قيام است كه بلافاصله بعد از اين مقدمه كوتاه، به بيان شرح قيام فخ پرداخته است.<ref>متن، ص131</ref>
مؤلف پس از مقدمه‌اى بسيار مختصر، کتاب را با واقعه فخ آغاز كرده؛ چنان‌كه از گفتار خود او استفاده مى‌شود، توجه اصلىِ نویسنده به نتيجه قيام است كه بلافاصله بعد از اين مقدمه كوتاه، به بيان شرح قيام فخ پرداخته است.<ref>متن، ص131</ref>


نويسنده، يك سخنرانى از «يحيى بن عبدالله» و دو سخنرانى از «حسين بن على فخى» را نقل كرده كه قبل از جنگ فخ در اردوگاه خود ايراد كرده‌اند. هدف از سخنرانى «يحيى بن عبدالله» كه سرشار از آيات الهى است، تحريض پيروان خويش به جنگ و قيام است.<ref>متن، ص152</ref>
نویسنده، يك سخنرانى از «يحيى بن عبدالله» و دو سخنرانى از «حسين بن على فخى» را نقل كرده كه قبل از جنگ فخ در اردوگاه خود ايراد كرده‌اند. هدف از سخنرانى «يحيى بن عبدالله» كه سرشار از آيات الهى است، تحريض پيروان خویش به جنگ و قيام است.<ref>متن، ص152</ref>


آن‌چه كه در سخنرانى اول كه از «اسحاق بن ابراهيم» روايت شده، به چشم مى‌خورد اسامى بزرگان زيديه است كه «حسين بن على فخى» در خلال سخنرانى از آنها به عنوان «سلف صالح» ياد كرده است كه بيانگر اعتقاد سياسى «حسين فخى» است. برخى از اسامى كه در كلام ايشان به چشم مى‌خورد عبارت است از:
آن‌چه كه در سخنرانى اول كه از «اسحاق بن ابراهيم» روايت شده، به چشم مى‌خورد اسامى بزرگان زيديه است كه «حسين بن على فخى» در خلال سخنرانى از آنها به عنوان «سلف صالح» ياد كرده است كه بيانگر اعتقاد سياسى «حسين فخى» است. برخى از اسامى كه در كلام ايشان به چشم مى‌خورد عبارت است از:
خط ۶۳: خط ۶۳:
در اخبار ديگر بيان شده كه يحيى و ادريس از معركه فخ جان به در بردند و سپس چگونكى كشته شدن آنها را ذكر كرده است.
در اخبار ديگر بيان شده كه يحيى و ادريس از معركه فخ جان به در بردند و سپس چگونكى كشته شدن آنها را ذكر كرده است.


خبرى از مردن ادريس چنين بيان شده كه وى ده سال در مغرب زندگى مى‌كرد و در آن‌جا به اقامه احكام الهى پرداخته بود، هارون سمى در سويق (غذايى با روغن) ريخت و به مردى از اهل عراق داد و ادريس از آن خورد و سه روز بعد از دنيا رفت هارون پانصد هزار درهم پاداش به آن مرد عرب داد.<ref>متن، ص327</ref>
خبرى از مردن ادريس چنين بيان شده كه وى ده سال در مغرب زندگى مى‌كرد و در آن‌جا به اقامه احكام الهى پرداخته بود، هارون سمى در سویق (غذايى با روغن) ريخت و به مردى از اهل عراق داد و ادريس از آن خورد و سه روز بعد از دنيا رفت هارون پانصد هزار درهم پاداش به آن مرد عرب داد.<ref>متن، ص327</ref>


==وضعيت کتاب==
==وضعيت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش