آگاهی و گواهی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۲۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ دسامبر ۲۰۱۸
لینک درون متنی
جز (جایگزینی متن - 'حائري يزدي، مهدي' به 'حائری یزدی، مهدی')
(لینک درون متنی)
خط ۳۲: خط ۳۲:
}}
}}


'''آگاهی و گواهی'''، اثر مهدی حائری یزدی (1378-1302ش)، درباره موضوع منطقی - فلسفی «تصور و تصدیق» است. نام کامل این کتاب، عبارت است از «آگاهی و گواهی؛ ترجمه و شرح انتقادی رساله تصور و تصدیق».
'''آگاهی و گواهی'''، اثر [[حائری یزدی، مهدی|مهدی حائری یزدی]] (1378-1302ش)، درباره موضوع منطقی - فلسفی «تصور و تصدیق» است. نام کامل این کتاب، عبارت است از «آگاهی و گواهی؛ ترجمه و شرح انتقادی رساله تصور و تصدیق».


رساله تصور و تصدیق را حکیم [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] تألیف کرده است. در اثر حاضر، نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] شیرازی درباره موضوع مذکور به صورت مشروح، تبیین و نقد شده است. از آنجا که مترجم و شارح محترم خودش از صاحب نظران رشته منطق و فلسفه اسلامی و همچنین آشنا با فلسفه غرب است و از سوی دیگر مطالب مؤلف را مورد نقادی و مناقشه نیز قرار داده است، ارزش این اثر محدود به ترجمه و شرح مباحث [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] نمی‌شود و اظهار نظرهای اجتهادی نویسنده نیز در جای خود، خواندنی و قابل تأمّل است. این نوشتار، از نظر زبان و ترجمه، رسا و شیوا و استادانه است.
رساله تصور و تصدیق را حکیم [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] تألیف کرده است. در اثر حاضر، نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] شیرازی درباره موضوع مذکور به صورت مشروح، تبیین و نقد شده است. از آنجا که مترجم و شارح محترم خودش از صاحب نظران رشته منطق و فلسفه اسلامی و همچنین آشنا با فلسفه غرب است و از سوی دیگر مطالب مؤلف را مورد نقادی و مناقشه نیز قرار داده است، ارزش این اثر محدود به ترجمه و شرح مباحث [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] نمی‌شود و اظهار نظرهای اجتهادی نویسنده نیز در جای خود، خواندنی و قابل تأمّل است. این نوشتار، از نظر زبان و ترجمه، رسا و شیوا و استادانه است.
خط ۴۰: خط ۴۰:


فصل اول: تقسیم علم به تصور و تصدیق) اندر رسیدن و گرویدن)؛
فصل اول: تقسیم علم به تصور و تصدیق) اندر رسیدن و گرویدن)؛
فصل دوم: هستی تصور و تصدیق؛
فصل دوم: هستی تصور و تصدیق؛
فصل سوم: تقسیم حاصر یا حصر تقسیم علم.
فصل سوم: تقسیم حاصر یا حصر تقسیم علم.
خط ۵۰: خط ۵۱:
#مترجم بعد از یادآوری این مطلب که ابن سینا در آغاز «دانشنامه علائی» تصور و تصدیق را تعریف کرده و برای آن مثال آورده و در آغاز کتاب منطق «نجات» نیز همین تقسیم و دوگونگی علم را به تصور و تصدیق آورده و در همین بخش از کتاب نجات در سرآغاز فصل «برهان» عین همین تقسیم را تکرار کرده و با ذکر مثالی میان علم تصدیقی و قضیه معقوله، تفاوت منطقی برقرار کرده، به این صورت اظهار نظر کرده است که: «اما به نظر این نگارنده، این صرفا تکرار یک مسئله آن هم در یک بخش از کتاب نیست، بلکه منظور از طرح این تقسیم در مقدمه کتاب منطق، ترسیم خط مشی پژوهندگی و متدولوژی عمومی ‌اندیشه گرائی ابن سینا، هم در منطق و هم در فلسفه است؛ درحالی که ذکر عین این تقسیم در فصل «برهان» به منظور گفتگو پیرامون یکی از مسائل مهم منطقی است تا معلوم گردد علوم تصدیقی که در مقدمات برهان قرار می‌گیرند به چه گونه‌اند و دارای چه شرایطی می‌باشند.<ref>ر.ک: مقدمه، پاورقی ص1</ref>
#مترجم بعد از یادآوری این مطلب که ابن سینا در آغاز «دانشنامه علائی» تصور و تصدیق را تعریف کرده و برای آن مثال آورده و در آغاز کتاب منطق «نجات» نیز همین تقسیم و دوگونگی علم را به تصور و تصدیق آورده و در همین بخش از کتاب نجات در سرآغاز فصل «برهان» عین همین تقسیم را تکرار کرده و با ذکر مثالی میان علم تصدیقی و قضیه معقوله، تفاوت منطقی برقرار کرده، به این صورت اظهار نظر کرده است که: «اما به نظر این نگارنده، این صرفا تکرار یک مسئله آن هم در یک بخش از کتاب نیست، بلکه منظور از طرح این تقسیم در مقدمه کتاب منطق، ترسیم خط مشی پژوهندگی و متدولوژی عمومی ‌اندیشه گرائی ابن سینا، هم در منطق و هم در فلسفه است؛ درحالی که ذکر عین این تقسیم در فصل «برهان» به منظور گفتگو پیرامون یکی از مسائل مهم منطقی است تا معلوم گردد علوم تصدیقی که در مقدمات برهان قرار می‌گیرند به چه گونه‌اند و دارای چه شرایطی می‌باشند.<ref>ر.ک: مقدمه، پاورقی ص1</ref>
#به نظر شارح و منتقد کتاب، بسیاری از فلاسفه و متفلسفین معاصر، علم تصدیقی را مرادف با قضیه معقوله دانسته و معیارهای صدق و کذب قضیه را با معیارهای علم تصدیقی اشتباه کرده و تصور کرده‌اند آنچه که از شرایط تحقق جوهری علم تصدیقی است عینا همان‌ها از شرایط صدق و کذب قضیه است؛ درحالی که یک مقایسه ابتدائی میان تعریف منطقی قضیه و ماهیت علم تصدیقی کافی است که مدلل دارد که قضیه اصولا با علم تصدیقی مغایرت دارد و هرگز نباید یکی را به جای دیگری تفسیر نمود.
#به نظر شارح و منتقد کتاب، بسیاری از فلاسفه و متفلسفین معاصر، علم تصدیقی را مرادف با قضیه معقوله دانسته و معیارهای صدق و کذب قضیه را با معیارهای علم تصدیقی اشتباه کرده و تصور کرده‌اند آنچه که از شرایط تحقق جوهری علم تصدیقی است عینا همان‌ها از شرایط صدق و کذب قضیه است؛ درحالی که یک مقایسه ابتدائی میان تعریف منطقی قضیه و ماهیت علم تصدیقی کافی است که مدلل دارد که قضیه اصولا با علم تصدیقی مغایرت دارد و هرگز نباید یکی را به جای دیگری تفسیر نمود.
#:ابن سینا به طور وضوح و با ذهن تحلیلگر و موشکافنده خود میان قضیه و علم تصدیقی جدایی افکنده و به این حقیقت تصریح کرده که تصدیق و اذعان تنها یک افزایشی بر قضیه معقوله است و هیچ گاه عین قضیه معقوله نیست. تازه این تحلیل ابن سینا تفاوت میان قضیه معقوله و تصدیق را تبیین می‌کند، اما تفاوت میان تصدیق و علم تصدیقی که مطابقت با نفس الامر است، مرحله دیگری است که سخن ابن سینا در اینجا درصدد توجیه و پاسخگویی آن نیست.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص67-68</ref>
#:ابن سینا به طور وضوح و با ذهن تحلیلگر و موشکافنده خود میان قضیه و علم تصدیقی جدایی افکنده و به این حقیقت تصریح کرده که تصدیق و اذعان تنها یک افزایشی بر قضیه معقوله است و هیچ گاه عین قضیه معقوله نیست. تازه این تحلیل [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] تفاوت میان قضیه معقوله و تصدیق را تبیین می‌کند، اما تفاوت میان تصدیق و علم تصدیقی که مطابقت با نفس الامر است، مرحله دیگری است که سخن ابن سینا در اینجا درصدد توجیه و پاسخگویی آن نیست.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص67-68</ref>
#:البته باید توجه داشت که در مبحث تفاوت میان «قضیه» و «علوم تصدیقی» بین دکتر حائری یزدی و [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائی]] اختلافی هست که به صورت چند مقاله انتقادی از سوی آن دو استاد منتشر شده و آقای حائری نظر خود را درباره چگونگی پایان دادن به مغالطه میان علم و قضیه شرح داده است.
#:البته باید توجه داشت که در مبحث تفاوت میان «قضیه» و «علوم تصدیقی» بین [[حائری یزدی، مهدی|دکتر حائری یزدی]] و [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائی]] اختلافی هست که به صورت چند مقاله انتقادی از سوی آن دو استاد منتشر شده و آقای [[حائری یزدی، مهدی|حائری]] نظر خود را درباره چگونگی پایان دادن به مغالطه میان علم و قضیه شرح داده است.
#شارح با بیان این نکته که: «میان «شی ء مطلق» و «مطلق الشی ء» تفاوت آشکار منطقی است و احکام هریک از این دو متعاکسین را نباید به دیگری سرایت بدهیم و اگر احیاناً در دام تشابه انعکاسی آن قرار گرفته و شی ء مطلق را با مطلق شی ء اشتباه کنیم به مغالطه «ایهام انعکاس» که یکی از اقسام مغالطات است محکوم خواهیم شد«، در تحلیلی کلان افزوده است: «در موضوع فلسفه چنین به نظر می‌رسد که ایهام انعکاس میان وجود مطلق و مطلق وجود، منشأ اشتباهات بزرگی برای بسیاری از پیشروان تحقیق شده و به جای مطلق وجود، «وجود مطلق» را موضوع دانش برتر دانسته‌اند و فلسفه را بر اساس این اشتباه، یک سلسله بحث‌های مجرد می‌دانند که بر حقایق عینی قابل تطبیق نمی‌باشد. در تقسیم «مفاعیل» نیز اشتباه میان مطلق مفعول و مفعول مطلق از موارد ایهام انعکاس است که باید هشدار داد تا ذهن ادیب را در دام مغالطه گرفتار نسازد».<ref>ر.ک: همان، پاورقی ص77</ref>
#شارح با بیان این نکته که: «میان «شی ء مطلق» و «مطلق الشی ء» تفاوت آشکار منطقی است و احکام هریک از این دو متعاکسین را نباید به دیگری سرایت بدهیم و اگر احیاناً در دام تشابه انعکاسی آن قرار گرفته و شی ء مطلق را با مطلق شی ء اشتباه کنیم به مغالطه «ایهام انعکاس» که یکی از اقسام مغالطات است محکوم خواهیم شد«، در تحلیلی کلان افزوده است: «در موضوع فلسفه چنین به نظر می‌رسد که ایهام انعکاس میان وجود مطلق و مطلق وجود، منشأ اشتباهات بزرگی برای بسیاری از پیشروان تحقیق شده و به جای مطلق وجود، «وجود مطلق» را موضوع دانش برتر دانسته‌اند و فلسفه را بر اساس این اشتباه، یک سلسله بحث‌های مجرد می‌دانند که بر حقایق عینی قابل تطبیق نمی‌باشد. در تقسیم «مفاعیل» نیز اشتباه میان مطلق مفعول و مفعول مطلق از موارد ایهام انعکاس است که باید هشدار داد تا ذهن ادیب را در دام مغالطه گرفتار نسازد».<ref>ر.ک: همان، پاورقی ص77</ref>
#خلاصه نظریه تحقیقی [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] این است که اثر و صورتی که از حقایق عینی در ذهن حاصل می‌گردد، یا صرفا تصور ماهیات و مفاهیم آن صورت‌های عینی است و یا صورت و درک این است که این آثار و صورت‌های ذهنی مطابق با حقیقت و واقعیت عینی است؛ حال خواه حقیقتا هم این صورت و درک مطابقت با واقع و نفس الامر داشته باشد یا نه. فرض اول که صرفا تصور ماهیات و مفاهیم اشیاء است، تصور می‌باشد و فرض دوم تصدیق و اذعان است و به عبارت دیگر تصدیق که خود اثر و صورتی از صورت‌های عینی در ذهن است، از لحاظ اینکه بالاخره صورتی است که در ذهن حاصل گردیده، تصور می‌باشد و از لحاظ اینکه همین صورت، امتیاز اذعان به نسبت حکمیه را به خود پذیرفته است، تصدیق است.<ref>ر.ک: همان، ص106</ref>
#خلاصه نظریه تحقیقی [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] این است که اثر و صورتی که از حقایق عینی در ذهن حاصل می‌گردد، یا صرفا تصور ماهیات و مفاهیم آن صورت‌های عینی است و یا صورت و درک این است که این آثار و صورت‌های ذهنی مطابق با حقیقت و واقعیت عینی است؛ حال خواه حقیقتا هم این صورت و درک مطابقت با واقع و نفس الامر داشته باشد یا نه. فرض اول که صرفا تصور ماهیات و مفاهیم اشیاء است، تصور می‌باشد و فرض دوم تصدیق و اذعان است و به عبارت دیگر تصدیق که خود اثر و صورتی از صورت‌های عینی در ذهن است، از لحاظ اینکه بالاخره صورتی است که در ذهن حاصل گردیده، تصور می‌باشد و از لحاظ اینکه همین صورت، امتیاز اذعان به نسبت حکمیه را به خود پذیرفته است، تصدیق است.<ref>ر.ک: همان، ص106</ref>
#آقای حائری یادآور شده است که: [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] در این کتاب و کتاب‌های دیگرش، تفاوت آشکار میان «تصور مطلق» و «مطلق تصور» را به ما تعلیم داده است، مع الوصف خود از رهگذر سهوالقلم یا افسونگری نیروی واهمه در دام مغالطه «ایهام انعکاس» واقع شده و در اینجا و بسیاری از مقامات دیگر مطلق تصور را به تصور مطلق اشتباه کرده است.<ref>ر.ک: همان، پاورقی ص107</ref>
#آقای [[حائری یزدی، مهدی|حائری]] یادآور شده است که: [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] در این کتاب و کتاب‌های دیگرش، تفاوت آشکار میان «تصور مطلق» و «مطلق تصور» را به ما تعلیم داده است، مع الوصف خود از رهگذر سهوالقلم یا افسونگری نیروی واهمه در دام مغالطه «ایهام انعکاس» واقع شده و در اینجا و بسیاری از مقامات دیگر مطلق تصور را به تصور مطلق اشتباه کرده است.<ref>ر.ک: همان، پاورقی ص107</ref>
#دکتر حائری نخست یادآور شده که: «[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] در مبحث علم، ثابت کرده که علم به طور کلی، چه حضوری و چه حصولی، داخل در هیچ مقوله ای از مقولات نیست، بلکه از سنخ وجود، آن هم وجود بالفعل است»؛ بعد افزوده که: «او در مبحث» وجود ذهنی«کتاب» اسفار «علم را بر اساس روش مشهور فلاسفه از «مقوله کیف» و از نوع «کیف نفسانی» توجیه می‌کند«و سپس نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] را تأیید کرده و افزوده است که:» برخلاف عقیده حاج ملا‌هادی سبزواری، این دو روش... اصولی و منطقی است... زیرا هر وجودی، چه علم باشد و چه غیر علم، از آن جهت که ارتباط و استناد فاعلی با مبدأ قیوم خود دارد، اضافه اشراقیه است و از هیچ ماهیتی از ماهیات نمی‌باشد و همان وجود تنها از جهت ارتباط و استناد قابلی به ماهیت خود اتحاد به حمل شایع بالذات با ماهیت خود دارد و فرد بالذات ماهیت خود محسوب می‌گردد».<ref>ر.ک: همان، پاورقی ص49</ref>البته ایشان در کتاب «کاوش‌های عقل نظری» و کتاب «هرم هستی» این مطلب را به تفصیل بیان داشته است.
#دکتر [[حائری یزدی، مهدی|حائری]] نخست یادآور شده که: «[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] در مبحث علم، ثابت کرده که علم به طور کلی، چه حضوری و چه حصولی، داخل در هیچ مقوله ای از مقولات نیست، بلکه از سنخ وجود، آن هم وجود بالفعل است»؛ بعد افزوده که: «او در مبحث» وجود ذهنی«کتاب» اسفار «علم را بر اساس روش مشهور فلاسفه از «مقوله کیف» و از نوع «کیف نفسانی» توجیه می‌کند«و سپس نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] را تأیید کرده و افزوده است که:» برخلاف عقیده حاج ملا‌هادی سبزواری، این دو روش... اصولی و منطقی است... زیرا هر وجودی، چه علم باشد و چه غیر علم، از آن جهت که ارتباط و استناد فاعلی با مبدأ قیوم خود دارد، اضافه اشراقیه است و از هیچ ماهیتی از ماهیات نمی‌باشد و همان وجود تنها از جهت ارتباط و استناد قابلی به ماهیت خود اتحاد به حمل شایع بالذات با ماهیت خود دارد و فرد بالذات ماهیت خود محسوب می‌گردد».<ref>ر.ک: همان، پاورقی ص49</ref>البته ایشان در کتاب «کاوش‌های عقل نظری» و کتاب «هرم هستی» این مطلب را به تفصیل بیان داشته است.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۶۱: خط ۶۲:


==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
خط ۶۸: خط ۶۹:


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش