آموزگار جاوید: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
===تحفة الحكيم=== | ===تحفة الحكيم=== | ||
اثر [[جوادی آملی، عبدالله|آیتالله جوادی آملی]]، شرح و رد برهانی است که [[اصفهانی، محمدحسین|محقق اصفهانی]] (متوفی 1361ق)، معروف به کمپانی، درباره خداوند اقامه نموده است. برهان ایشان چنین است که واجبالوجود موجود است؛ زیرا اگر واجبالوجود معدوم باشد در این صورت، عدم چنین معدومی یا به این دلیل است که او حقیقتی ممتنعالوجود است و یا به این دلیل است که او یک حقیقت ممکنالوجود است که علت وجودش موجود نیست؛ زیرا هر ذات معدومی بهخاطر یکی از این دو صورت معدوم است و بههرتقدیر خلف لازم میآید؛ چراکه فرض این است که موضوع این گزاره، حقیقتی واجبالوجود بالذات دارد؛ بنابراین واجبالوجود نمیتواند معدوم باشد، پس او موجود است<ref>ر.ک: همان، ص82؛ [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17238/170 عشاقی اصفهانی، حسین، ص170]</ref>. [[جوادی آملی، عبدالله|آیتالله جوادی]] بر این استدلال، اشکالاتی وارد کرده که یکی از آنها اشکال استادش [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] است؛ [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] که خود از شـاگردان مـحقق اصـفهانی بوده، برهان استاد خویش را تام و تمام | اثر [[جوادی آملی، عبدالله|آیتالله جوادی آملی]]، شرح و رد برهانی است که [[اصفهانی، محمدحسین|محقق اصفهانی]] (متوفی 1361ق)، معروف به کمپانی، درباره خداوند اقامه نموده است. برهان ایشان چنین است که واجبالوجود موجود است؛ زیرا اگر واجبالوجود معدوم باشد در این صورت، عدم چنین معدومی یا به این دلیل است که او حقیقتی ممتنعالوجود است و یا به این دلیل است که او یک حقیقت ممکنالوجود است که علت وجودش موجود نیست؛ زیرا هر ذات معدومی بهخاطر یکی از این دو صورت معدوم است و بههرتقدیر خلف لازم میآید؛ چراکه فرض این است که موضوع این گزاره، حقیقتی واجبالوجود بالذات دارد؛ بنابراین واجبالوجود نمیتواند معدوم باشد، پس او موجود است<ref>ر.ک: همان، ص82؛ [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17238/170 عشاقی اصفهانی، حسین، ص170]</ref>. [[جوادی آملی، عبدالله|آیتالله جوادی]] بر این استدلال، اشکالاتی وارد کرده که یکی از آنها اشکال استادش [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] است؛ [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] که خود از شـاگردان مـحقق اصـفهانی بوده، برهان استاد خویش را تام و تمام ندانسته و این برهان را چنین نـقد کردهاند: در این برهان بین حمل اولی و شایع خلط شده است؛ زیرا واجبالوجود، واجبالوجود اسـت بـه حمل اولی، نه به حمل شایع؛ چون او مفهومی ذهنی است که نفس، آن را انـشا و ایـجاد کرده است و چون مفاهیم زیادی وجود دارنـد کـه بـر خودشان به حمل شایع حمل نمیشوند، مـثل مفاهیم جزئی و شخصی و فرد و نظایر آن؛ ازاینرو، محتمل است عنوان واجبالوجود (کـه بـه حمل اولی واجبالوجود است)، بـه حـمل شایع، واجبالوجود نـباشد و روشن است که صرف حمل واجبالوجود بر یک عنوان و صدقش بر آن، در یقین به تحقق خارجی داشتن او کافی نـیست<ref>ر.ک: همان، ص84؛ [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17238/171 همان، ص171-172]</ref>. | ||
===في علم القاضي=== | ===في علم القاضي=== | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
ایشان قاضی را به امام معصوم و غیر امام تقسیم نموده و معتقد است که بحث درباره امام نیز مفید است؛ هرچند چنین تصور میشود که بحث درباره امام لغو و بدون ثمر است<ref>ر.ک: همان، ص167</ref>. | ایشان قاضی را به امام معصوم و غیر امام تقسیم نموده و معتقد است که بحث درباره امام نیز مفید است؛ هرچند چنین تصور میشود که بحث درباره امام لغو و بدون ثمر است<ref>ر.ک: همان، ص167</ref>. | ||
[[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله سبحانی]] ابتدا نظرات متفاوت عالمان و فقیهان شیعه چون ابن جنید، [[علمالهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]]، [[ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم|ابوصلاح حلبی]]، [[ابن براج، عبدالعزیز بن نحریر|ابن براج]]، [[ابن ادریس، محمد بن احمد|ابن ادریس حلی]] و... و عالمانی از اهل سنت، چون شافعی، ابن قدامه، مالک، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و [[دینوری، احمد بن داود|ابوحنیفه]] و... را در این موضوع بازگو نموده<ref>ر.ک: همان، ص168-175</ref>، سپس نتیجه آن نظرات را که عدم جواز عمل کردن قاضی به علم خویش در | [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله سبحانی]] ابتدا نظرات متفاوت عالمان و فقیهان شیعه چون ابن جنید، [[علمالهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]]، [[ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم|ابوصلاح حلبی]]، [[ابن براج، عبدالعزیز بن نحریر|ابن براج]]، [[ابن ادریس، محمد بن احمد|ابن ادریس حلی]] و... و عالمانی از اهل سنت، چون شافعی، ابن قدامه، مالک، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و [[دینوری، احمد بن داود|ابوحنیفه]] و... را در این موضوع بازگو نموده<ref>ر.ک: همان، ص168-175</ref>، سپس نتیجه آن نظرات را که عدم جواز عمل کردن قاضی به علم خویش در حق الناس و اختلاف در حق الله است، یادآوری کرده است<ref>ر.ک: همان، ص175</ref>. ایشان، ادله نظرات سهگانه (عدم جواز در حق الناس و دو نظریه اختلافی در حق الله) را بیان کرده و برخی از آنها را رد نموده است. | ||
===حجية البينة في الموضوعات=== | ===حجية البينة في الموضوعات=== | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
===حد همسایگی در اسلام=== | ===حد همسایگی در اسلام=== | ||
مقالهای است از محمدعلی اسماعیلپور که نویسنده در | مقالهای است از محمدعلی اسماعیلپور که نویسنده در آن، پیرامون حد شرعی همسایگی، نظرات سهگانه رجوع به عرف، چهل زراع و چهل خانه را با استفاده از منابع ذکر و مورد بررسی قرار داده است<ref>ر.ک: همان، ص316-322</ref>. ایشان نظر سوم را چون مشهور فقها از روایات دال بر آن اعراض کردهاند، رد نموده<ref>ر.ک: همان، ص326</ref>، سپس میگوید: همسایه در عرف، بر همسایه دور و نزدیک اطلاق میشود و روایات هم در هر دو مورد بیان تحدید شرعی میکند و تعارضی در آنها نیست. چهل ذراع در موارد امور مالی مثل وصیت بر همسایگان، حد شرعی است و روایات چهل خانه در مسائل اخلاقی<ref>ر.ک: همان، ص328</ref>. | ||
===راز ماندگاری قرآن=== | ===راز ماندگاری قرآن=== | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
نویسنده در آغاز از ویژگیهای [[آملی، هاشم|میرزا هاشم آملی]] سخن گفته<ref>ر.ک: همان، ص358-361</ref> و سپس به معرفی همام بن عبادة بن خیثم (یا همام بن شریح بن یزید)، پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص361-368</ref>. | نویسنده در آغاز از ویژگیهای [[آملی، هاشم|میرزا هاشم آملی]] سخن گفته<ref>ر.ک: همان، ص358-361</ref> و سپس به معرفی همام بن عبادة بن خیثم (یا همام بن شریح بن یزید)، پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص361-368</ref>. | ||
وی، با | وی، با تکیه بر خطبه مزبور، هفت خصلت از متقین (اعتدال در گفتار، اعتدال در پوشاک، مشی متواضعانه، چشمپوشی از محرمات، بهکارگیری نیروی شنوایی در اهداف سودمند، تسلیم و رضا در برابر مشیت الهی و غلبه شوق به ثواب و خوف از عقاب الهی) را تشریح کرده است<ref>ر.ک: همان، ص368-402</ref>. | ||
===بنای مسجد مدینه به دستور پیامبر(ص)=== | ===بنای مسجد مدینه به دستور پیامبر(ص)=== | ||
این مقاله، اثر [[حسنزاده آملی، حسن|حسن حسنزاده آملی]] و شامل چهار فصل (محراب مسجد و تعیین سمت قبله آن، تعیین ظهر حقیقی مدینه از بنای دیوار غربی مسجد مدینه به دستور حضرت رسول(ص)، ارتفاع دیوار مسجد مدینه و بنای دیوار مسجد مدینه) است. | این مقاله، اثر [[حسنزاده آملی، حسن|حسن حسنزاده آملی]] و شامل چهار فصل (محراب مسجد و تعیین سمت قبله آن، تعیین ظهر حقیقی مدینه از بنای دیوار غربی مسجد مدینه به دستور حضرت رسول(ص)، ارتفاع دیوار مسجد مدینه و بنای دیوار مسجد مدینه) است. | ||
نویسنده در فصل دوم میگوید: به فرمان حضرت رسول(ص) دیوار طرف غرب مسجد مدینه درست بر خط نصفالنهار بنا نهاده شده است و هر دیواری که بر خط نصفالنهار بنا شود، هنگام ظهر سایه ندارد و چون زوال شود سایه از طرف شرقی دیوار در پایه آن ظاهر میگردد. جناب رسولالله پدید آمدن سایه جانب شرقی دیوار را علامت وقت نماز ظهر قرار داد و چون مردم سایه دیوار را در پایه آن از طرف شرقی میدیدند، نماز ظهر بهجای میآوردند. بدیهی است که بعد از زوال، سایه دیوار بهتدریج بیشتر میشود. پیغمبر اکرم(ص) دستور فرمود که هرگاه سایه | نویسنده در فصل دوم میگوید: به فرمان حضرت رسول(ص) دیوار طرف غرب مسجد مدینه درست بر خط نصفالنهار بنا نهاده شده است و هر دیواری که بر خط نصفالنهار بنا شود، هنگام ظهر سایه ندارد و چون زوال شود سایه از طرف شرقی دیوار در پایه آن ظاهر میگردد. جناب رسولالله پدید آمدن سایه جانب شرقی دیوار را علامت وقت نماز ظهر قرار داد و چون مردم سایه دیوار را در پایه آن از طرف شرقی میدیدند، نماز ظهر بهجای میآوردند. بدیهی است که بعد از زوال، سایه دیوار بهتدریج بیشتر میشود. پیغمبر اکرم(ص) دستور فرمود که هرگاه سایه به اندازه ارتفاع قامت دیوار شود، نماز عصر کنند. مسلمانان از پایه دیوار تا هفت پا اندازه میکردند، چون سایه به آن اندازه میرسید، میدانستند هنگام نماز عصر فرارسید و نماز عصر میخواندند. آن حضرت آخر وقت عصر را وقتی معین فرمود که سایه دو برابر شاخص شود<ref>ر.ک: همان، ص411-412</ref>. | ||
===بحث در چند موضوع مهم قرآنی=== | ===بحث در چند موضوع مهم قرآنی=== | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
نویسنده، معتقد است: رمز حروف مقطعه قرآنی بهطور قطعی تاکنون گشوده نشده است<ref>ر.ک: همان، ص433</ref>. | نویسنده، معتقد است: رمز حروف مقطعه قرآنی بهطور قطعی تاکنون گشوده نشده است<ref>ر.ک: همان، ص433</ref>. | ||
وی با اشاره به اقسام سوگند، درباره سوگندهای خداوند به طبیعت میگوید: تقوا هم به اعمال ظاهری مربوط میشود و هم به نهفتههای دل؛ پس قرآن واقعگرای است؛ طبیعت را میبیند و قبول دارد و به آن در حد خودش ارج مینهد و حتی آن را مقدس میداند و | وی با اشاره به اقسام سوگند، درباره سوگندهای خداوند به طبیعت میگوید: تقوا هم به اعمال ظاهری مربوط میشود و هم به نهفتههای دل؛ پس قرآن واقعگرای است؛ طبیعت را میبیند و قبول دارد و به آن در حد خودش ارج مینهد و حتی آن را مقدس میداند و به نظام طبیعت که از آیات الهی است، سوگند میخورد، الا اینکه با طبیعتپرستی هم در اعتقاد و هم در اخلاق مخالف است و بشر را به توحید الهی سوق میدهد<ref>ر.ک: همان، ص436</ref>. | ||
===بیست سال از تاریخ حوزه علمیه نجف اشرف=== | ===بیست سال از تاریخ حوزه علمیه نجف اشرف=== |