آموزش فلسفه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ن‎گ' به 'ن‌گ'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ی' به 'ی‌ی')
جز (جایگزینی متن - 'ن‎گ' به 'ن‌گ')
خط ۳۷: خط ۳۷:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده در مقدمه کتاب سبب نگارش این اثر را این‎گونه توضیح می‌دهد: «سالیان درازی بود که از وضع برنامه‌های درسی در حوزه‌های علمیه و کمبود مواد و کتب درسی و نارسایی کیفیت تدریس، به‌ویژه در زمینه فلسفه، رنج می‌بردم و آرزو می‌کردم که شرایطی فراهم شود که بتوان طرحی نو درانداخت و به این اوضاع، سر و سامانی بخشید، ولی در شرایط خفقان‌بار رژیم طاغوتی و فشارهایی که مخصوصاًً بر روحانیت وارد می‌کرد و محدودیت‎ها و تنگناهایی که برای حوزه‌های علمیه به وجود می‌آورد، امکان تحقق این آرزو دشوار می‌نمود و کاری که موفق شدیم در آن دوران انجام دهیم این بود که در مؤسسه در راه حق، بخش آموزش را تأسیس کردیم و با امکانات بسیار محدود، برنامه میان‎مدتی برای تکمیل دروس گروهی از فضلای جوان حوزه به اجرا گذاشتیم که شامل موادی مانند تفسیر موضوعی قرآن کریم، فلسفه تطبیقی، اقتصاد اسلامی، زبان خارجه و... بود؛ تااینکه خدای متعال بر ملت مسلمان ایران منت نهاد و مبارزات و فداکاری‌های چند‎ساله ایشان را تحت رهبری [[خمینی، سید روح‌الله|حضـرت امـام خمینی(ره)]] به پیروزی رسانید و رژیم ضد‎ اسلامی پهلوی را سرنگون ساخت و شرایط مناسبی برای فعالیت‎های سازنده و رشدیابنده، فراهم آمد.
نویسنده در مقدمه کتاب سبب نگارش این اثر را این‌گونه توضیح می‌دهد: «سالیان درازی بود که از وضع برنامه‌های درسی در حوزه‌های علمیه و کمبود مواد و کتب درسی و نارسایی کیفیت تدریس، به‌ویژه در زمینه فلسفه، رنج می‌بردم و آرزو می‌کردم که شرایطی فراهم شود که بتوان طرحی نو درانداخت و به این اوضاع، سر و سامانی بخشید، ولی در شرایط خفقان‌بار رژیم طاغوتی و فشارهایی که مخصوصاًً بر روحانیت وارد می‌کرد و محدودیت‎ها و تنگناهایی که برای حوزه‌های علمیه به وجود می‌آورد، امکان تحقق این آرزو دشوار می‌نمود و کاری که موفق شدیم در آن دوران انجام دهیم این بود که در مؤسسه در راه حق، بخش آموزش را تأسیس کردیم و با امکانات بسیار محدود، برنامه میان‎مدتی برای تکمیل دروس گروهی از فضلای جوان حوزه به اجرا گذاشتیم که شامل موادی مانند تفسیر موضوعی قرآن کریم، فلسفه تطبیقی، اقتصاد اسلامی، زبان خارجه و... بود؛ تااینکه خدای متعال بر ملت مسلمان ایران منت نهاد و مبارزات و فداکاری‌های چند‎ساله ایشان را تحت رهبری [[خمینی، سید روح‌الله|حضـرت امـام خمینی(ره)]] به پیروزی رسانید و رژیم ضد‎ اسلامی پهلوی را سرنگون ساخت و شرایط مناسبی برای فعالیت‎های سازنده و رشدیابنده، فراهم آمد.


بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نیروهای رهایی‌یافته از بندهای استعمار و استبداد، به تکاپو افتادند و به بازشناسی کمبودها و نارسایی‌ها و رفع و جبران آنها پرداختند و از‎ جمله، جامعه روحانیت، که بزرگ‎ترین سهم را در این انقلاب فرهنگی و سیاسی داشت،  
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نیروهای رهایی‌یافته از بندهای استعمار و استبداد، به تکاپو افتادند و به بازشناسی کمبودها و نارسایی‌ها و رفع و جبران آنها پرداختند و از‎ جمله، جامعه روحانیت، که بزرگ‎ترین سهم را در این انقلاب فرهنگی و سیاسی داشت،  
خط ۵۳: خط ۵۳:
# در این کتاب‌ها طبعاً توجهی به مسائل مورد بحث در محافل غربی نشده، چه رسد به اینکه پاسخ‎گوی شبهات جدیدی باشد که در عصر حاضر از طرف مکتب‌های الحادی مطرح شده و می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص22-21</ref>.  
# در این کتاب‌ها طبعاً توجهی به مسائل مورد بحث در محافل غربی نشده، چه رسد به اینکه پاسخ‎گوی شبهات جدیدی باشد که در عصر حاضر از طرف مکتب‌های الحادی مطرح شده و می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص22-21</ref>.  


‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎سپس با توجه به کمبودهای یاد‎شده، ویژگی‌های کتاب را این‎گونه برمی‌شمارد:  
‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎سپس با توجه به کمبودهای یاد‎شده، ویژگی‌های کتاب را این‌گونه برمی‌شمارد:  
# نخست، اشاره‌ای گذرا به سیر تفکر فلسفی و مکتب‌های مختلف آن شده، تااینکه دانشجو تا حدودی به وضع فلسفه در جهان، از آغاز پیدایش آن تاکنون، آگاه شود و ضمناً علاقه او به مطالعه تاریخ فلسفه، جلب گردد.
# نخست، اشاره‌ای گذرا به سیر تفکر فلسفی و مکتب‌های مختلف آن شده، تااینکه دانشجو تا حدودی به وضع فلسفه در جهان، از آغاز پیدایش آن تاکنون، آگاه شود و ضمناً علاقه او به مطالعه تاریخ فلسفه، جلب گردد.
# موقعیت کاذبی که در مغرب‎زمین برای علوم تجربی پیش آمده و کمابیش روشنفکران شرقی را هم تحت تأثیر قرار داده، مورد ارزیابی قرار گرفته و موقعیت واقعی فلسفه در برابر آنها تثبیت شده است.
# موقعیت کاذبی که در مغرب‎زمین برای علوم تجربی پیش آمده و کمابیش روشنفکران شرقی را هم تحت تأثیر قرار داده، مورد ارزیابی قرار گرفته و موقعیت واقعی فلسفه در برابر آنها تثبیت شده است.
خط ۶۷: خط ۶۷:
نویسنده در جلد اول در درس بیست‌ودوم کتاب پس از طرح و بررسی دیدگاه‌های مختلف درباره مفهوم وجود، چنین نتیجه می‌گیرد: «مفهوم فلسفی وجود، مساوی است با مطلق واقعیت و در نقطه مقابل عدم قرار دارد و به‌اصطلاح نقیض آن است و از ذات مقدس الهی گرفته تا واقعیت‎های مجرد و مادی و همچنین از جواهر تا اعراض و از ذوات تا حالات، همه را در بر ‎می‌گیرد. همین واقعیت‎های عینی هنگامی که در ذهن به‌صورت قضیه منعکس می‌گردند، دست‎کم دو مفهوم اسمی از آنها گرفته می‌شود که یکی در طرف موضوع قرار می‌گیرد و معمولاً از مفاهیم ماهوی است و دیگری که مفهوم «موجود» باشد در طرف محمول قرار می‌گیرد که از مفاهیم فلسفی است و مشتق بودن آن مقتضای محمول بودن آن است»<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص276</ref>.  
نویسنده در جلد اول در درس بیست‌ودوم کتاب پس از طرح و بررسی دیدگاه‌های مختلف درباره مفهوم وجود، چنین نتیجه می‌گیرد: «مفهوم فلسفی وجود، مساوی است با مطلق واقعیت و در نقطه مقابل عدم قرار دارد و به‌اصطلاح نقیض آن است و از ذات مقدس الهی گرفته تا واقعیت‎های مجرد و مادی و همچنین از جواهر تا اعراض و از ذوات تا حالات، همه را در بر ‎می‌گیرد. همین واقعیت‎های عینی هنگامی که در ذهن به‌صورت قضیه منعکس می‌گردند، دست‎کم دو مفهوم اسمی از آنها گرفته می‌شود که یکی در طرف موضوع قرار می‌گیرد و معمولاً از مفاهیم ماهوی است و دیگری که مفهوم «موجود» باشد در طرف محمول قرار می‌گیرد که از مفاهیم فلسفی است و مشتق بودن آن مقتضای محمول بودن آن است»<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص276</ref>.  


در درس سی‎وهفتم از جلد دوم کتاب نیز پیرامون علت و معلول چنین می‌خوانیم: «تصور صحیح معنای علت و معلول، کافی است که دریابیم «هیچ موجودی نمی‌تواند علت وجود خودش باشد»؛ زیرا قوام معنای علیت به این است که موجودی متوقف بر موجود دیگری باشد تا با توجه به توقف یکی از آنها بر دیگری، مفهوم علت و معلول از آنها انتزاع گردد؛ یعنی این قضیه از بدیهیات اولیه است و نیازی به استدلال ندارد، ولی گاهی در سخنان فلاسفه به تعبیراتی برمی‌خوریم که ممکن است چنین توهمی را به‎ وجود بیاورد که موجودی می‌تواند علت برای وجود خودش باشد؛ مثلاً در مورد خدای متعالی گفته می‌شود: «وجود واجب ‎الوجود مقتضای ذات اوست» و حتی درباره تعبیر «واجب ‎الوجود بالذات» که در برابر «واجب‎ الوجود بالغير» به‌کار می‌رود، ممکن است توهم شود که همان‎ گونه که در واجب ‎الوجود بالغير، «غیر» علت است، در واجب ‎الوجود بالذات هم، «ذات» علت است و «باء سببیت» دلالت بر این علیت دارد. حقیقت این است که این‎گونه سخنان از باب ضیق تعبیر است و هرگز مقصود ایشان اثبات رابطه علیت بین ذات مقدس الهی و وجود خودش نیست، بلکه منظور نفی هرگونه معلولیت از آن مقام متعالی است»<ref>ر.ک: همان، ج2، ص76</ref>.  
در درس سی‎وهفتم از جلد دوم کتاب نیز پیرامون علت و معلول چنین می‌خوانیم: «تصور صحیح معنای علت و معلول، کافی است که دریابیم «هیچ موجودی نمی‌تواند علت وجود خودش باشد»؛ زیرا قوام معنای علیت به این است که موجودی متوقف بر موجود دیگری باشد تا با توجه به توقف یکی از آنها بر دیگری، مفهوم علت و معلول از آنها انتزاع گردد؛ یعنی این قضیه از بدیهیات اولیه است و نیازی به استدلال ندارد، ولی گاهی در سخنان فلاسفه به تعبیراتی برمی‌خوریم که ممکن است چنین توهمی را به‎ وجود بیاورد که موجودی می‌تواند علت برای وجود خودش باشد؛ مثلاً در مورد خدای متعالی گفته می‌شود: «وجود واجب ‎الوجود مقتضای ذات اوست» و حتی درباره تعبیر «واجب ‎الوجود بالذات» که در برابر «واجب‎ الوجود بالغير» به‌کار می‌رود، ممکن است توهم شود که همان‎ گونه که در واجب ‎الوجود بالغير، «غیر» علت است، در واجب ‎الوجود بالذات هم، «ذات» علت است و «باء سببیت» دلالت بر این علیت دارد. حقیقت این است که این‌گونه سخنان از باب ضیق تعبیر است و هرگز مقصود ایشان اثبات رابطه علیت بین ذات مقدس الهی و وجود خودش نیست، بلکه منظور نفی هرگونه معلولیت از آن مقام متعالی است»<ref>ر.ک: همان، ج2، ص76</ref>.  


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش