|
|
خط ۴۵: |
خط ۴۵: |
| '''بهاءالدین سید حیدر بن علی بن حیدر معروف به شیخ حیدر آملی''' یا '''میر حیدر آملی''' یا '''سید حیدر آملی''' (زاده:۷۲۰هجری آمل) مفسر، محدث، فقیه، متکلم و عارف بزرگ شیعه. | | '''بهاءالدین سید حیدر بن علی بن حیدر معروف به شیخ حیدر آملی''' یا '''میر حیدر آملی''' یا '''سید حیدر آملی''' (زاده:۷۲۰هجری آمل) مفسر، محدث، فقیه، متکلم و عارف بزرگ شیعه. |
|
| |
|
| ==ولادت==
| |
|
| |
|
| در سال 720ق در خانوادهاى از سادات علوى شهر آمل متولد شد، بركات این مولود چنان بود كه پرتو انوار الهى از وجودش بدرخشيد و محفل عرفا و حكماى شيعه را نورانى كرد. نام حيدر را برای او برگزيدند تا از همان كودكى با عشق مولايش پرورش يابد و بعدها نيز آستان مقدّس آن حضرت را محل خلوت و رياضت و عبادت خود قرار دهد و پيوسته از محضر آن امام همان كسب فيض نمايد. نسب سيدحيدر آملى به 24 واسطه به [[امام سجاد(ع)]] مىرسد. از این رو، وى پيوسته به خود مىبالد و لحظه لحظهى عمر شريفش را در راه آموختن معارف اجداد طاهرينش صرف مىكند. این دلدادگى چنان بود كه استاد عالىقدرش [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخرالمحققين]] او را «زينالعابدين ثانى» لقب داد. | | ==تولد== |
| | ایشان در سال 720ق، در شهر آمل ديده به جهان گشود. |
|
| |
|
| ==تحصيلات== | | ==کسب علم و دانش== |
|
| |
|
| عشق وصف ناپذير این عارف وارسته به دانش اجداد طاهرينش، او را بر آن داشت تا از كودكى در محضر پدر، به تحصيل علوم دينى مشغول شود. وى مدت بيست سال بدون وقفه با مسافرت به شهرهاى متعدد ایران به فراگيرى علوم پرداخت به طورى كه خود در این باره مىنویسد: «من از اوايل جوانى، بلكه از كودكى تا امروز كه ايّام كهولت را مىگذرانم با توجّه به عنايت الهى و توفيقات او همواره در تحصيل عقايد اجداد طاهرينم كه همان ائمه معصومین(ع) هستند، كوشا بودهام و به شناخت راه و روش آنها و عقايد و معارف آنها چه به حسب ظاهر كه مخصوص شيعه امامیه است و چه به حسب باطنى كه روش طايفه صوفيه است، پرداختهام و همواره در راه موافقت این دو روش و جمع و اتحاد آن، كوشش داشتهام تا به مقام استقامت رسيدهام». وى بعد از گذشت اولین دورهى مسافرت علمى، به زادگاهش در آمل برمىگردد و چند سالى در خدمت سلطان فخرالدوله به راهنمايى و ارشاد مشغول مىشود و نزد او به وزارت مىرسد. در این زمان سيداز مواهب زندگى مادى و معنوى برخوردار است.
| | وى پس از تحصيل دانشهاى متداول زمان در آمل، خراسان و اصفهان، به مشاغل ديوانى پرداخت و به خدمت فخرالدوله شاه غازى بن زيار از ملوك رستمدار طبرستان درآمد و از خواص مجلس او گرديد و سرانجام به وزارت رسيد. در 30 سالگى تحولى در وجودش پديد آمد و بر آن شد كه از مناصب دنيوى كناره گيرد و به تزكيه نفس پردازد. وى به قصد زيارت كعبه، مال و جاه و رياست و خويشان و ياران را رها ساخت و خرقهاى كهنه پوشيد و از آمل بيرون آمد و به اصفهان رفت و مدتى در آنجا به تصفيه باطن پرداخت. از ميان مشايخ آن شهر به نورالدين طهرانى (طهران: روستایى نزدیک دروازه اصفهان از سوى دردشت) دست ارادت داد و از انفاس او بهرهمند گرديد. سپس آهنگ بغداد كرد تا پس از زيارت عتبات به حج رود، اما به سبب آماده نشدن امكانات سفر و ابتلا به بيمارى سخت، اين مسافرت به تأخير افتاد، ولى در ارادهاش خللى راه نيافت و سرانجام در 751ق1350/م، به زيارت خانه خدا نايل شد. پس به شوق ديدار تربت پاک پيامبر(ص) به مدينه رفت و آهنگ ماندن در آن شهر كرد، اما به علت بيمارى ناچار به عراق بازگشت و در نجف اشرف به رياضت و طاعت پرداخت. در عراق با فخرالدين محمد، فرزند [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] و مولى نصيرالدين كاشانى و ديگر فقيهان و عالمان امامى معاشر گرديد و از شيخ فخرالدين و حسن بن حمزههاشمى اجازه روايت گرفت و به اشاره فخرالدين، رساله «رافعة الخلاف في وجه سكوت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] عن الاختلاف» را نوشت. |
|
| |
|
| ==آغاز تحوّل و هجرت==
| |
|
| |
|
| سيدحيدر با آن مناعت طبع، و روح بلند، هيچ گاه تن به تعلّقات پست دنيا ندارد، لذا خيلى زود به پوچى و فساد این موقعيت پى مىبرد و این بار از سر آگاهى بيشتر و با تجارب گران قدرتر دنيا را ترك مىگوید و در سايهى توجهات الهى متوجه مىشود كه برای تكمیل دانش معنوىاش بايد دل از وطن مألوف بركند و دست به هجرت الى الله بزند. او خود در این باره مىگوید: «ديدم از حق و حقيقت منحرف شدهام، پس پنهانى با خداوند به مناجات پرداختم و رهایى از آن را خواستار شدم و میل و شوق به ترك دنيا و كناريرى از آن در درونم حاصل شد. فهمیدم رهایى از دنيا با همراهى و مصاحبت با پادشاهان و ياران و دوستان و ماندن در وطن مألوف میسّر نمىگردد». این تحوّل روحى سبب گرديد تا مال و منال دنيا و زن و فرزند و اقوام را رها كند و به زيارت عتبات عاليات عراق و خانه خدا بشتابد. در سر راه از اصفهان كه در گذشته مدتى در آنجا اقامت داشته مىگذرد؛ ولى این بار جز با عارفان كامل به ديدار كسى نمىرود و گویا آن چه را كه قبلا در این شهر و شهرهاى ديگر ایران فرا گرفته كنار مىگذارد و به عرفان روى مىآورد و در همه جا، با اهل فتوّت پيمان مودّت مىبندد. در این زمان در اصفهان، شيفتهى عارف بزرگ «شيخ نورالّدين طهرانى(اصفهانی)» مىگردد و به دست او خرقه مىپوشد و این عارف سوختهى جان، ذكر را به او تلقين مىكند؛ امّا آن چه سيدحيدر را وادار به هجرت از زادگاهش كرده، تنها فراگيرى علوم نيست. لذا بيش از یک ماه نزد شيخ نور الدين نمىماند با این كه به گفته خود در این مدّت، معارف زيادى نزد این عارف عالىقدر مىآموزد و عطش او را نسبت به فيض برى و توسّل و توجه به مشاهد شريفه ائمه معصوم(ع) شدّت و فزونى مىبخشد. پس به زيارت این قبور مىشتابد و سپس حجّ انجام داده و به شوق ديدار مرقد شريف نبى اكرم(ص) و ائمه بقيع راهى مدينه منوره مىشود. وى گرچه قصد مجاورت داشته است؛ امّا وضعيت مزاجى به او این اجازه را نمىدهد و دوباره به نجف اشرف برمىگردد و در آنجا رحل اقامت مىافكند تا این بار همراه با امدادهاى اولیاى الهى در محضر عالمان بزرگى چون [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخرالمحققين]] به خوشه چينى مشغول شود. همچنين در محضر عارف كامل عبدالرحمن بن احمدالقدسى به خواندن کتابهاى «منازل السائرين» و «فصوص الحكم» و شروح آن مىپردازد. به این ترتيب سيدحيدر، جامع علوم منقول و معقول مىگردد و در سايهى توجهات و عنايات حق تعالى و آستانهى مقدس علوى، اكثر كتب عرفانى و رموز و اسرار آن برایش كشف شده و بر آنها شروح و حواشى مىنویسد. وى در این زمان به نوشتن مهمّترين آثارش؛ يعنى تفسير «المحيط الاعظم» و «نص النصوص» توفيق مىيابد. البته علوم و دانش سيدحيدر، منحصر به آنچه نوشته است، نمىباشد به طورى كه خود بعد از نقل دو اجازهاى كه از [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخر المحققين]] و عبدالرحمن قدسى گرفته است، مىگوید: «خلاصه وصول و كشف من از علوم الهى منحصر به آنچه گفتم نيست، بلكه وصول من به علوم اهلبيت(ع) مقدّم بر سلوكم مىباشد؛ زيرا من از محبوبين درگاه الهى هستم و وصول محبوب مقدّم بر سلوكش مىباشد؛ مانند انبياء و اولیاء و تابعين كه از روى صداقت راه آنها را دنبال مىكنند». وى در مقدّمهى تفسير «المحيط الاعظم» تصريح مىكند كه بعد از توجه به سوى حق و مجاورت خود در مكه و مدينه و عتبات عاليات به این معارف رسيدم و همان طورى كه مجاورت مكه موجب فتح و گشايش معارف و فتوحات مكرّر بر قلب شيخ بزرگ ([[ابنعربی، محمد بن علی|محىالدين عربى]]) شد، مشهد شريف غروى؛ يعنى مشهد شريف على بن ابيطالب(ع) موجب و سبب گشايش اسرار غيبيّه، بر قلب من شد. فهم این اسرار تأویل قرآن كريم و حقايق فصوص الحكم و معانى و معارف آن نيز محض توجّه به جانب درگاه ايزدى بودهاند و به عمل و كسب و سبب قبلى نبوده است.
| | == آثار == |
|
| |
|
| ==آثار==
| | آثار عمده او عبارت است از: |
|
| |
|
| از وى کتابهاى زيادى به يادگار مانده است، به طورى كه حدود 30 جلد کتاب به او نسبت داده شده است.
| | # # الأركان في فروع شرائع أهل الإيمان؛ |
| | # أسرار الشريعة و أطوار الطريقة و أنوار الحقيقة؛ |
| | # أمثلة التوحيد و أبنيه التجريد؛ |
| | # تلخيص اصطلاحات الصوفية (تنقيح رساله اصطلاحات الصوفية [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]] است)؛ |
| | # جامع الأسرار و منبع الأنوار؛ |
| | # جامع الحقايق؛ |
| | # الأسماء الإلهية و تعيين مظاهرها من الأشخاص الإنسانية؛ |
| | # الأمانة الإلهية في تعيين الخلافة الربانية؛ |
| | # التنبيه في التنزيه؛ |
| | # التوحيد؛ |
| | # الجداول الموسومة بمدارج السالكين في مراتب العارفين؛ |
| | # الحجب و خلاصة الكتب؛ |
| | # رافعة الخلاف عن وجه سكوت اميرالمؤمنين عن الاختلاف؛ |
| | # العقل و النفس؛ |
| | # العلم و تحقيقه؛ |
| | # الفقر و تحقيق الفخر؛ |
| | # كنز الكنوز و كشف الرموز؛ |
| | # المعاد في رجوع العباد؛ |
| | # منتخب التأويل في بيان كتاب الله و حروفه و كلماته و آياته؛ |
| | # نقد النقود في معرفة الوجود؛ |
| | # الأصول و الأركان في تهذيب الأصحاب و الإخوان؛ |
| | # تعيين الأقطاب و الأوتاد؛ |
| | # تفسير المحيط الأعظم و البحر الخضم في تأويل كتاب الله العزيز المحكم؛ |
| | # المسائل الآملية؛ |
| | # نص النّصوص (كتابى است مفصل در شرح فصوص الحكم [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]). |
|
| |
|
| از جمله آثار:
| | ==وفات== |
|
| |
|
| # جامع الاسرار و منبع الانوار
| | سال درگذشت وى بهدرستى دانسته نيست. همين اندازه معلوم است كه وى تا 782ق1380/م، كه شرحى مفصل بر «فصوص الحكم» [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] نوشته، زنده بوده است. خود مىگويد: «سپس اشارتى شد به شرح فصوص الحكم و اين در وقتى بود كه 30 سال مجاور نجف بودم. كتاب را در 781ق، آغاز كردم و در 782ق، به پايان بردم و در اين هنگام 63 سال از عمرم مىگذشت». بدينسان، او بايستى پس از اين تاريخ درگذشته باشد. آملى در نوشتههاى خود مىكوشد وحدت تصوف و تشيع را ثابت كند و عقيده دارد كه شيعى و صوفى دو اسمند براى يك معنى. |
| # انوار الحقیقة و اطوار الطریق و اسرار الشریعة
| |
| # تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم في تأویل کتاب الله العزیز المحکم
| |
| # رساله نقد النقود في معرفة الوجود
| |
| # المقدمات من کتاب نص النصوص
| |
| # نقود النقود فی معرفة الوجود
| |
| # تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم في تأویل کتاب الله العزیز المحکم
| |
|
| |
|
|
| |
|
| ==وفات== | | == منابع مقاله == |
| | |
| | برگرفته از: موحد، صمد، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامى»، زير نظر [[موسوی بجنوردی، محمدکاظم|كاظم موسوى بجنوردى]] و همكاران (چاپ دوم)، تهران، 1377، ج2، ص214-215. |
|
| |
|
| كامل مصطفى شيبى اظهار مىدارد كه او متوفّاى بعد از سال 794ق است؛ ولى تاريخ وفات وى كاملاً مشخص نيست.
| |
|
| |
|
|
| |
|