آقاخان‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'جمع‏آورى' به 'جمع‏‌آورى'
جز (جایگزینی متن - 'مى‏رسد' به 'مى‏‌رسد')
جز (جایگزینی متن - 'جمع‏آورى' به 'جمع‏‌آورى')
خط ۴۹: خط ۴۹:
آقاخان‌ها از شاخه نزاری فرقه اسماعیلیه هستند که نسب آنها به رکن‌الدین حوز شاه، آخرین امیر اسماعیلیه الموت مى‏‌رسد. آقاخان اول پسر شاه خلیل‌الله رئیس اسماعیلیان کرمان بود که در حوالى بم و کرمان مریدانى داشت. شاه خلیل‌الله پسر ابوالحسن خان بود که در زمان زندیه حاکم کرمان بود و پس از انفصال از شغل خود، در محلات قم اقامت گزید. شاه خلیل در یزد اقامت کرد و فتحعلى شاه قاجار یکى از دختران خود را به حسنعلى شاه پسر شاه خلیل‌الله داد و او را به حکومت قم و محلات منصوب کرد که نام آقاخان محلاتى از آنجاست.<ref>ر.ک: مقدمه اول، ص8</ref>
آقاخان‌ها از شاخه نزاری فرقه اسماعیلیه هستند که نسب آنها به رکن‌الدین حوز شاه، آخرین امیر اسماعیلیه الموت مى‏‌رسد. آقاخان اول پسر شاه خلیل‌الله رئیس اسماعیلیان کرمان بود که در حوالى بم و کرمان مریدانى داشت. شاه خلیل‌الله پسر ابوالحسن خان بود که در زمان زندیه حاکم کرمان بود و پس از انفصال از شغل خود، در محلات قم اقامت گزید. شاه خلیل در یزد اقامت کرد و فتحعلى شاه قاجار یکى از دختران خود را به حسنعلى شاه پسر شاه خلیل‌الله داد و او را به حکومت قم و محلات منصوب کرد که نام آقاخان محلاتى از آنجاست.<ref>ر.ک: مقدمه اول، ص8</ref>


در اواخر سال 1253ق، مقارن حرکت محمد شاه به طرف هرات، حسنعلى شاه در بم سر به شورش برداشت، ولى با وساطت والى کرمان مورد عفو قرار گرفت و باز به حکومت قم و محلات رسید، اما مجددا در سال 1255ق، طغیان کرد و در بهار سال 1256ق، به کمک عمال انگلیس سپاه انبوهى گرد آورد و راه کرمان پیش گرفت، ولى پس از جنگ‌هایى عاقبت شکست خورد و به طرف قندهار گریخت. در این کتاب به این نکته اشاره شده است که آقاخان پس از ورود به افغانستان مشغول توطئه‏چینى براى برانداختن حکومت و یا تسخیر قسمتى از ایران به‌وسیله انگلیسی‌ها شد. انگلیسی‌ها چه در شورش افغانستان و چه در تسخیر ایالت سند در هندوستان و یا جمع‏آورى اخبار شمال غربى هند هم‏مرز با روسیه تزارى از وجود آقاخان استفاده کردند و البته نتیجه و پاداش این خوش‏خدمتى‏ها را به‌صورت پول و مقررى و مقام و اعتبار و نشان به او دادند.<ref>ر.ک: همان</ref>
در اواخر سال 1253ق، مقارن حرکت محمد شاه به طرف هرات، حسنعلى شاه در بم سر به شورش برداشت، ولى با وساطت والى کرمان مورد عفو قرار گرفت و باز به حکومت قم و محلات رسید، اما مجددا در سال 1255ق، طغیان کرد و در بهار سال 1256ق، به کمک عمال انگلیس سپاه انبوهى گرد آورد و راه کرمان پیش گرفت، ولى پس از جنگ‌هایى عاقبت شکست خورد و به طرف قندهار گریخت. در این کتاب به این نکته اشاره شده است که آقاخان پس از ورود به افغانستان مشغول توطئه‏چینى براى برانداختن حکومت و یا تسخیر قسمتى از ایران به‌وسیله انگلیسی‌ها شد. انگلیسی‌ها چه در شورش افغانستان و چه در تسخیر ایالت سند در هندوستان و یا جمع‏‌آورى اخبار شمال غربى هند هم‏مرز با روسیه تزارى از وجود آقاخان استفاده کردند و البته نتیجه و پاداش این خوش‏خدمتى‏ها را به‌صورت پول و مقررى و مقام و اعتبار و نشان به او دادند.<ref>ر.ک: همان</ref>


کتاب اول، پیرامون آقاخان اول و دوم بوده و سال‌های 1841 تا 1885ق، را گزارش کرده است. در ابتدای این کتاب، به بیان جزییات چگونگی ورود آقاخان اول به افغانستان، پرداخته شده و چنین آمده است که: در اولین ماه اوت 1841م، نجیب‌زاده‌ای ایرانی با حدود یک‌صد سوار، به گرشک، که در آن هنگام یکی از مواضع مقدم انگلیسی‌ها در قندهار، ایالت غربی افغانستان بود، وارد شد. بعدها ناظرین انگلیسی این نجیب‌زاده را مردی خشن و بدشکل توصیف کردند که برخلاف بیشتر ایرانیان و افغان‌ها که دوست داشتند لباس‌های پرزرق و برق بپوشند، گذشته از کلاه بلند ایرانی‌اش، لباس ساده‌ای به تن داشت. در آن روز گرم تابستان، وی پس از یک ماه سرگردانی در بیابان‌های خشک مرکزی ایران و کوه‌های بلوچستان، توانسته بود خود را به این پناهگاه امن انگلیسی برساند.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19</ref>
کتاب اول، پیرامون آقاخان اول و دوم بوده و سال‌های 1841 تا 1885ق، را گزارش کرده است. در ابتدای این کتاب، به بیان جزییات چگونگی ورود آقاخان اول به افغانستان، پرداخته شده و چنین آمده است که: در اولین ماه اوت 1841م، نجیب‌زاده‌ای ایرانی با حدود یک‌صد سوار، به گرشک، که در آن هنگام یکی از مواضع مقدم انگلیسی‌ها در قندهار، ایالت غربی افغانستان بود، وارد شد. بعدها ناظرین انگلیسی این نجیب‌زاده را مردی خشن و بدشکل توصیف کردند که برخلاف بیشتر ایرانیان و افغان‌ها که دوست داشتند لباس‌های پرزرق و برق بپوشند، گذشته از کلاه بلند ایرانی‌اش، لباس ساده‌ای به تن داشت. در آن روز گرم تابستان، وی پس از یک ماه سرگردانی در بیابان‌های خشک مرکزی ایران و کوه‌های بلوچستان، توانسته بود خود را به این پناهگاه امن انگلیسی برساند.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش