آشتیانی، سید جلال‌الدین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '= ' به '='
جز (جایگزینی متن - '↵↵' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '= ' به '=')
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR04930.jpg|بندانگشتی|آشتیانی، جلال‎‌الدین]]
[[پرونده:NUR04930.jpg|بندانگشتی|آشتیانی، سید جلال‌الدین]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
|-
! نام!! data-type="authorName" |آشتیانی، جلال‎‌الدین
! نام!! data-type="authorName" |آشتیانی، سید جلال‌الدین
|-
|-
|نام‌های دیگر  
|نام‌های دیگر  
خط ۳۸: خط ۳۸:
{{کاربردهای دیگر|آشتیانی (ابهام زدایی)}}
{{کاربردهای دیگر|آشتیانی (ابهام زدایی)}}
'''سيد‌ ‎جلال‌الدين موسوى آشتيانى''' (1304-1384ش)، استاد فلسفه و عرفان اسلامی، فیلسوف اصالت وجودی، در سال ۱۳۷۶ش، دانشمند برجسته کشور انتخاب شد و در سال ۱۳۸۱ نشان درجه یک دانش جمهوری اسلامی را دریافت کرد.  
'''سيد‌ ‎جلال‌الدين موسوى آشتيانى''' (1304-1384ش)، استاد فلسفه و عرفان اسلامی، فیلسوف اصالت وجودی، در سال ۱۳۷۶ش، دانشمند برجسته کشور انتخاب شد و در سال ۱۳۸۱ نشان درجه یک دانش جمهوری اسلامی را دریافت کرد.  
== ولادت ==
==ولادت ==
سال 1304 شمسى در آشتيان به دنيا آمد. او در دوازده سالگى دوره ابتدايى را در دبستان خاقانى آشتيان به پایان رساند و چند سالى هم نزد دو تن از روحانیان آن ديار، گلستان سعدى، بوستان، منشآت قائم مقام، ديوان حافظ، منشآت امیرنظام گرّوسى، نصاب الصبيان و جامع المقدمات و قسمتى از شرح [[البهجة المرضية علی ألفية ابن مالك|سيوطى]] و دره نادرى و خط و مقدارى رياضيات را فراگرفت. پس از این دوران، جهت ادامه تحصيل در دبيرستان عازم تهران می‌شود، ولى [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد آشتيانى]] او را از این كار بازمى دارد و میفرمايد: (عمر خود را ضايع نكن، شايسته است كه به قم بروید و به تحصيل علوم قديمه بپردازيد).
سال 1304 شمسى در آشتيان به دنيا آمد. او در دوازده سالگى دوره ابتدايى را در دبستان خاقانى آشتيان به پایان رساند و چند سالى هم نزد دو تن از روحانیان آن ديار، گلستان سعدى، بوستان، منشآت قائم مقام، ديوان حافظ، منشآت امیرنظام گرّوسى، نصاب الصبيان و جامع المقدمات و قسمتى از شرح [[البهجة المرضية علی ألفية ابن مالك|سيوطى]] و دره نادرى و خط و مقدارى رياضيات را فراگرفت. پس از این دوران، جهت ادامه تحصيل در دبيرستان عازم تهران می‌شود، ولى [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد آشتيانى]] او را از این كار بازمى دارد و میفرمايد: (عمر خود را ضايع نكن، شايسته است كه به قم بروید و به تحصيل علوم قديمه بپردازيد).
==تحصيلات ==
==تحصيلات ==
استاد بنا به سفارش میرزا احمد سال 1323 (در سن نوزده سالگى) عازم حوزه علمیه قم شد و پس از پایان دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول حضرت [[بروجردی، حسین|آیت‌الله بروجردى]] حاضر شد. او همزمان مدت هشت سال تمام از حكيم الهى حضرت [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] الهيات شفا و اسفار الأربعه و قريب یک دوره اصول فقه و قسمتى از تفسير قرآن را فراگرفت. پس از این دوره به سفر انفس و آفاق پرداخت. در قزوین از محضر پر فيض آیت‌الله سيد‌ ‎ابوالحسن رفيعى قزوینى سفر اسفار را آموخت و سپس در سال 1336 جهت تكمیل علوم نقلى راهى نجف شد. مدت دو سال از محضر آيات عظام حكيم، عبدالهادى شيرازى و به ویژه آیت‌الله میرزا [[بجنوردی، سید حسن|سيد‌ ‎حسن بجنوردى]] بهره مند شد. در همین زمان سخت بيمار شد و به ناچار به ایران بازگشت. پس از مداوا در تهران مدتى به حوزه درس اسفار حكيم محقق [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد آشتيانى]] و مدتى نيز به طور متفرقه به درس میرزا مهدى آشتيانى راه يافت.
استاد بنا به سفارش میرزا احمد سال 1323 (در سن نوزده سالگى) عازم حوزه علمیه قم شد و پس از پایان دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول حضرت [[بروجردی، حسین|آیت‌الله بروجردى]] حاضر شد. او همزمان مدت هشت سال تمام از حكيم الهى حضرت [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] الهيات شفا و اسفار الأربعه و قريب یک دوره اصول فقه و قسمتى از تفسير قرآن را فراگرفت. پس از این دوره به سفر انفس و آفاق پرداخت. در قزوین از محضر پر فيض آیت‌الله سيد‌ ‎ابوالحسن رفيعى قزوینى سفر اسفار را آموخت و سپس در سال 1336 جهت تكمیل علوم نقلى راهى نجف شد. مدت دو سال از محضر آيات عظام حكيم، عبدالهادى شيرازى و به ویژه آیت‌الله میرزا [[بجنوردی، سید حسن|سيد‌ ‎حسن بجنوردى]] بهره‌مند شد. در همین زمان سخت بيمار شد و به ناچار به ایران بازگشت. پس از مداوا در تهران مدتى به حوزه درس اسفار حكيم محقق [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد آشتيانى]] و مدتى نيز به طور متفرقه به درس میرزا مهدى آشتيانى راه يافت.
 
==حيات علمى==
==حيات علمى==
زندگى علمى علامه سيد‌ ‎جلال‌الدين آشتيانى را مى توان به دوره تحصيل، تدريس و تصنيف تقسيم كرد. دوره تحصيل از آشتيان شروع می‌شود و به تهران، نجف و قم ختم می‌شود. این دوره، دوره درس آموزى استاد است كه نگارش این دوره از گنجايش این مقاله بيرون است، ولى دوره مهمى كه بيشتر آثار او هم مربوط به همین دوره است دوره اقامت استاد در ارض اقدس رضوى است. در واقع این دوره كه در حدود پنجاه سال از عمر با بركت استاد را شامل می‌شود دوره تدريس و تصنيف است و به نظر مى رسد به این دوره بايد بيشتر توجه شود، گرچه سراسر زندگى آن بزرگمرد درس و الگوى كامل برای جویندگان علم و معرفت است. مشهد آن ارض ملكوتى میزبان هشتمین قطب عالم امكان است. جارالرضا بودن بزرگ ترين سعادت و افتخار هر كسى است. علامه آشتيانى به آن ديار پا مى گذارد تا چراغ حكمت علوى و فلسفه الهى را كه در آن ارض اقدس به خاموشى گراييده بود با تدريس منظومه، اسفار، شواهد الربوبيه و شرح فصوص قيصرى جانى دوباره بخشد. آشتيانى و مكتب مشهد علامه آشتيانى در تبيين سير تاريخى ماجراى ضد فلسفه در مشهد چنين مى نویسد: «الآن در حوزه قم زمینه مناسب برای تدريس و كار در فلسفه هست، در مشهد این طور نيست. مرحوم آقاى میلانى را به جهت این كه شاگرد مرحوم آقا [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] فيلسوف بوده، با این كه [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] از زهاد درجه اول زمان خودش بوده است مورد توهين و اذّيت قرار دادند. این مخالفت با فلسفه در مشهد تاريخچه‌اى دارد و آن بر مى گردد به زمان آقا میرزا مهدى اصفهانى كه شاگرد [[نایینی، محمدحسین|میرزا حسین نائينى]] بوده است. او ابتدا همان طريقه آخوند ملا حسینقلى همدانى و بهارى و كشمیرى را انتخاب مى‌كند. او پيش [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد آشتيانى]] شواهد الربوبيه مى خواند، امّا فهم مطالب فلسفى برای او از اصعب امور بود، پس از همه این مراحل به دليل فاقد توانايى فهم این متون از عرفان و فلسفه سرخورده می‌شود و به جان فلسفه مى افتد.» در جايى ديگر می‌فرمايد «الآن مشهد شش هزار نفر طلبه دارد، ولى عده‌اى هم منع می‌کنند و مى گویند فلسفه نروید كفر است و یک مكتب خاصى برای خودشان دارند و هر چيز جز آن را طرد و تخطئه می‌کنند. حقير در ضمنِ نقد و ردّ تهافت الفلاسفه، آثار رب النوع آنها را مورد نقد قرار مى دهم تا معلوم شود این جماعت با چيزى كه آشنا نيستند معارف ائمه است.» به هر حال، علامه آشتيانى نزدیک به پنجاه سال در چنين حوزه‌اى به تدريس فلسفه و عرفان اشتغال داشت و آن هم، تدريس آن حكيم الهى كه به حق عنوانِ مدرس عرفان و فلسفه تنها بر او شايسته و بايسته است. او تنها و یک تنه در مقابل این افراد ايستاد و اگر نبود عظمت و جامعيت و اخلاص علمى آن درخت تناورِ فلسفه و عرفان، كه به راستى جلال حكمت و عرفان است، مقاومت و ادامه راه ممكن نمى شد. او كه به ظاهر یک فرد بود، ولى در واقع هزاران تن، فلسفه را در آن حوزه مبارک از غربت نجات داد، همان گونه كه سقراط در يونان چنين كرد. با توجه به آن وضعيت حتى پس از انقلاب قسم مى خورند كه: ما نمى گذاریم كسى كه (آشتيانى) تحت عنوان فلسفه به [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مرحوم مجلسى]] اهانت مى‌كند آب خوش از گلویش پايين برود و راحت زندگى كند؛ يا رياست دانشكده الهيات كه به پاس خوش خدمتى به پست‌هاى مادى دنيوى رسيده بود، زمینه بازنشستگى اجبارى استاد را فراهم مى‌كند؛ در گزارش كار خود این كار را از افتخارات دوران تصدى رياستش قلمداد مى‌كند و به خيال خود محيط دانشكده را از وجود ايشان منزه كرده است. حال استاد با آن وضع اسفناك و دردآور، حدود دویست عنوان کتاب، رساله يا مقاله تصنيف و تأليف يا احيا مى‌كندو در دو مركز علم و دانش، دانشكده الهيات دانشگاه فردوسى و مدرسه علمیه امام جعفر صادق به تدريس می‌پردازد. این نيست جز توفيق و همراهى حضرت حق و درستى راه و اخلاص در عمل و صلابت ايمان و از همه مهمتر سفارش استادش حضرت [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] مبنى بر این كه «چراغ فلسفه سنتى را روشن نگه دارد.» ولو لا اللطف والإحسان منه لما طابَ الحديث ولا الكلامُ وكل لطيفةٍ وظريف معني أستاذي فيه والله الأمامُ.
زندگى علمى علامه سيد‌ ‎جلال‌الدين آشتيانى را مى توان به دوره تحصيل، تدريس و تصنيف تقسيم كرد. دوره تحصيل از آشتيان شروع می‌شود و به تهران، نجف و قم ختم می‌شود. این دوره، دوره درس آموزى استاد است كه نگارش این دوره از گنجايش این مقاله بيرون است، ولى دوره مهمى كه بيشتر آثار او هم مربوط به همین دوره است دوره اقامت استاد در ارض اقدس رضوى است. در واقع این دوره كه در حدود پنجاه سال از عمر با بركت استاد را شامل می‌شود دوره تدريس و تصنيف است و به نظر مى رسد به این دوره بايد بيشتر توجه شود، گرچه سراسر زندگى آن بزرگمرد درس و الگوى كامل برای جویندگان علم و معرفت است. مشهد آن ارض ملكوتى میزبان هشتمین قطب عالم امكان است. جارالرضا بودن بزرگ ترين سعادت و افتخار هر كسى است. علامه آشتيانى به آن ديار پا مى گذارد تا چراغ حكمت علوى و فلسفه الهى را كه در آن ارض اقدس به خاموشى گراييده بود با تدريس منظومه، اسفار، شواهد الربوبيه و شرح فصوص قيصرى جانى دوباره بخشد. آشتيانى و مكتب مشهد علامه آشتيانى در تبيين سير تاريخى ماجراى ضد فلسفه در مشهد چنين مى نویسد: «الآن در حوزه قم زمینه مناسب برای تدريس و كار در فلسفه هست، در مشهد این طور نيست. مرحوم آقاى میلانى را به جهت این كه شاگرد مرحوم آقا [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] فيلسوف بوده، با این كه [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] از زهاد درجه اول زمان خودش بوده است مورد توهين و اذّيت قرار دادند. این مخالفت با فلسفه در مشهد تاريخچه‌اى دارد و آن بر مى گردد به زمان آقا میرزا مهدى اصفهانى كه شاگرد [[نایینی، محمدحسین|میرزا حسین نائينى]] بوده است. او ابتدا همان طريقه آخوند ملا حسینقلى همدانى و بهارى و كشمیرى را انتخاب مى‌كند. او پيش [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد آشتيانى]] شواهد الربوبيه مى خواند، امّا فهم مطالب فلسفى برای او از اصعب امور بود، پس از همه این مراحل به دليل فاقد توانايى فهم این متون از عرفان و فلسفه سرخورده می‌شود و به جان فلسفه مى افتد.» در جايى ديگر می‌فرمايد «الآن مشهد شش هزار نفر طلبه دارد، ولى عده‌اى هم منع می‌کنند و مى گویند فلسفه نروید كفر است و یک مكتب خاصى برای خودشان دارند و هر چيز جز آن را طرد و تخطئه می‌کنند. حقير در ضمنِ نقد و ردّ تهافت الفلاسفه، آثار رب النوع آنها را مورد نقد قرار مى دهم تا معلوم شود این جماعت با چيزى كه آشنا نيستند معارف ائمه است.» به هر حال، علامه آشتيانى نزدیک به پنجاه سال در چنين حوزه‌اى به تدريس فلسفه و عرفان اشتغال داشت و آن هم، تدريس آن حكيم الهى كه به حق عنوانِ مدرس عرفان و فلسفه تنها بر او شايسته و بايسته است. او تنها و یک تنه در مقابل این افراد ايستاد و اگر نبود عظمت و جامعيت و اخلاص علمى آن درخت تناورِ فلسفه و عرفان، كه به راستى جلال حكمت و عرفان است، مقاومت و ادامه راه ممكن نمى شد. او كه به ظاهر یک فرد بود، ولى در واقع هزاران تن، فلسفه را در آن حوزه مبارک از غربت نجات داد، همان گونه كه سقراط در يونان چنين كرد. با توجه به آن وضعيت حتى پس از انقلاب قسم مى خورند كه: ما نمى گذاریم كسى كه (آشتيانى) تحت عنوان فلسفه به [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مرحوم مجلسى]] اهانت مى‌كند آب خوش از گلویش پايين برود و راحت زندگى كند؛ يا رياست دانشكده الهيات كه به پاس خوش خدمتى به پست‌هاى مادى دنيوى رسيده بود، زمینه بازنشستگى اجبارى استاد را فراهم مى‌كند؛ در گزارش كار خود این كار را از افتخارات دوران تصدى رياستش قلمداد مى‌كند و به خيال خود محيط دانشكده را از وجود ايشان منزه كرده است. حال استاد با آن وضع اسفناك و دردآور، حدود دویست عنوان کتاب، رساله يا مقاله تصنيف و تأليف يا احيا مى‌كندو در دو مركز علم و دانش، دانشكده الهيات دانشگاه فردوسى و مدرسه علمیه امام جعفر صادق به تدريس می‌پردازد. این نيست جز توفيق و همراهى حضرت حق و درستى راه و اخلاص در عمل و صلابت ايمان و از همه مهمتر سفارش استادش حضرت [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] مبنى بر این كه «چراغ فلسفه سنتى را روشن نگه دارد.» ولو لا اللطف والإحسان منه لما طابَ الحديث ولا الكلامُ وكل لطيفةٍ وظريف معني أستاذي فيه والله الأمامُ.
==تألیف==
==تألیف==
استاد سال 1338ش آهنگ ارض ملكوتى رضوى كرد و در آن ديار در حدود پنجاه سال به تصنيف و تدريس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد (دانشكده الهيات) پرداخت و این دوره بحق دوره پر بار عمر آن حكيم الهى است كه حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفى - عرفانى است، كه نظير آن را در هيچ یک از تأليفات مدعیان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان يافت و ديگر خيل شاگردانى است كه در كشور پهناور ایران پراكنده‌اند و حتى از كشورهاى ديگر نيز به درس آموزى به خدمت استاد مى رسيدند. همین تأليف‌ها و تدريس متون عالى از وى شخصيت عظيم جهانى ساخته بود، متونى كه تدريس و فهم آنها فيلسوف و عارفى چون حكيم آشتيانى را شايسته و بايسته بود. دريغا كه با رفتن این حكيم الهى دوران غريبى این اوراق دوباره فرارسيد ‎تا حكيمى و آشتيانى ديگرى و استاد در این باره می‌فرمايد «اگر كسى مى توانست عبارات شِفا و حكمت الاشراق سهروردى درس بدهد شق ّالقمر كرده بود» و در جاى ديگر به گونه‌اى صريح تر می‌فرمايد  
استاد سال 1338ش آهنگ ارض ملكوتى رضوى كرد و در آن ديار در حدود پنجاه سال به تصنيف و تدريس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد (دانشكده الهيات) پرداخت و این دوره بحق دوره پر بار عمر آن حكيم الهى است كه حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفى - عرفانى است، كه نظير آن را در هيچ یک از تأليفات مدعیان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان يافت و ديگر خيل شاگردانى است كه در كشور پهناور ایران پراكنده‌اند و حتى از كشورهاى ديگر نيز به درس آموزى به خدمت استاد مى رسيدند. همین تأليف‌ها و تدريس متون عالى از وى شخصيت عظيم جهانى ساخته بود، متونى كه تدريس و فهم آنها فيلسوف و عارفى چون حكيم آشتيانى را شايسته و بايسته بود. دريغا كه با رفتن این حكيم الهى دوران غريبى این اوراق دوباره فرارسيد ‎تا حكيمى و آشتيانى ديگرى و استاد در این باره می‌فرمايد «اگر كسى مى توانست عبارات شِفا و حكمت الاشراق سهروردى درس بدهد شق ّالقمر كرده بود» و در جاى ديگر به گونه‌اى صريح تر می‌فرمايد  
خط ۴۹: خط ۵۲:
==وفات==
==وفات==
سرانجام آن استاد بزرگ و بى نظير حكمت و عرفان پس از هشتاد سال عمر پر بركت و تلاش بى وفقه و خدمتهاى بى نظير خود، روز چهارشنبه سوم فروردين ماه 1384 دار فانى دنيا را وداع گفت و به ديار ابديت شتافت.
سرانجام آن استاد بزرگ و بى نظير حكمت و عرفان پس از هشتاد سال عمر پر بركت و تلاش بى وفقه و خدمتهاى بى نظير خود، روز چهارشنبه سوم فروردين ماه 1384 دار فانى دنيا را وداع گفت و به ديار ابديت شتافت.
==آثار==
==آثار==
بيشترين آثار حضرت استاد در دوران تدريس، تأليف شده است و دوران تحصيل استاد كه خود داستان ديگرى دارد كه به يقين درس بزرگى برای طالبان علم و دانش است كه بسى خواندنى و شنيدنى است و نورانى ترين چراغ راه رهروان این راه است و بيشتر این آثار حاصل و نتيجه همین دوران تحصيل است. خود استاد در این باره می‌فرمايد «حقير ايامى كه در حوزه پر فيض قم موفق به تحصيل علوم اسلامى بود، مشكلِ علمى کتاب‌هایى را كه قرائت می‌نمودم مى نوشتم. به همین مناسبت طى ده سال از ايام تحصيل را كه به دروس عاليه اشتغال داشتم، مطالب زياد و مفصلى در فلسفه و عرفان و فقه و اصول و كلام تهيه نمودم. کتاب‌هایى را كه در ايام اشتغال به تدريس فلسفه و عرفان اسلامى در دانشگاه مشهد و مدرسه علمیه امام صادق(ع) چاپ و منتشر كردم و يا آماده برای انتشار دارم، محصول و نتيجه زحمات طاقت فرساى آن ايام پر فيض طلبگى است، ايامى كه با عشق بى حدّ و نهایت و خلوص ايمان و عقيدت برای كسب فيض به محضر اساتيد عالى مقام، كه بعضى از آنها در قيد حيات و برخى چهره در نقاب خاک كشيده اند، حاضر مى شدم. كسانى كه از فلسفه و تصوف اطلاع [[الکافی|كافى]] دارند و به حاق ّ مسائل علمى مدون در کتاب‌هاى فلاسفه و عرفا رسيده‌اند مى دانند كه تحرير و تأليف این قبيل از کتاب‌ها چه اندازه صرف وقت و دقت و مطالعه لازم دارد.» سيدنا الاُستاذ تمامى عمر با بركت خود را صرفِ تحقيق و پژوهش در آثار، افكار و احوال حكيمان و فيلسوفان بزرگ اسلامی‌نمود و حال آن كه خود از برجستگان این جماعت بود. او تمام عمر خویش را وقف احياى آثار و تصنيفات فلسفى و عرفانى نمود و حتى تحت هيچ شرايطى حاضر نشد كه بخشى از وقت خود را صرف تشكيل خانواده و ازدواج كند. با این كه آن حالت تجرد به ویژه در دوران اخير كه سن آن جناب به بالاى هفتاد رسيده بود روزگار سختى را بر ايشان تحمیل كرده بود و لطافت روحى خاص استاد نيز دشوارى این دوران را صد چندان كرده بود. علامه آشتيانى شارح بزرگ و بى بديل حكمت و عرفان در بين نحله‌هاى موجود مكتب صدرايى را كامل تر از بقيه مكتب‌هاى فلسفى مى دانست. اگر روزگارى همه آن نظريات عمیق و دقيق و اصولى كه در فلسفه و عرفان تبيين و تأسيس كرده در یک کتاب تدوین شود خود نمايانگر عُمق انديشه و مكتب فلسفى و عرفانى استاد خواهد بود و آنگه مكتب و استقلالِ فكر و انديشه خود را نشان خواهد داد و روش ذوقى و عرفانى و فلسفى او نمايان خواهد شد. او با شرح و نقد عالمانه سه مكتب فلسفى مشاء، اشراق، حكمت متعاليه و شرح و نقد عرفان نظرى كه همه نشان دهنده تسلط كامل او بر مبانى همه مكاتب فلسفى و عرفانى است، ثابت كرد كه در پى كشف و وصول به حقيقتى است كه نظام معنوى عالم هستى بر آن استوار است. آشتيانى آثارى بس ارزشمند از خود به يادگار گذاشت كه بزرگ ترين دليل بر این مدعاست و مى توان آثار مكتوبِ آن حضرت را در نُه عنوان تقسيم كرد:  
بيشترين آثار حضرت استاد در دوران تدريس، تأليف شده است و دوران تحصيل استاد كه خود داستان ديگرى دارد كه به يقين درس بزرگى برای طالبان علم و دانش است كه بسى خواندنى و شنيدنى است و نورانى ترين چراغ راه رهروان این راه است و بيشتر این آثار حاصل و نتيجه همین دوران تحصيل است. خود استاد در این باره می‌فرمايد «حقير ايامى كه در حوزه پر فيض قم موفق به تحصيل علوم اسلامى بود، مشكلِ علمى کتاب‌هایى را كه قرائت می‌نمودم مى نوشتم. به همین مناسبت طى ده سال از ايام تحصيل را كه به دروس عاليه اشتغال داشتم، مطالب زياد و مفصلى در فلسفه و عرفان و فقه و اصول و كلام تهيه نمودم. کتاب‌هایى را كه در ايام اشتغال به تدريس فلسفه و عرفان اسلامى در دانشگاه مشهد و مدرسه علمیه امام صادق(ع) چاپ و منتشر كردم و يا آماده برای انتشار دارم، محصول و نتيجه زحمات طاقت فرساى آن ايام پر فيض طلبگى است، ايامى كه با عشق بى حدّ و نهایت و خلوص ايمان و عقيدت برای كسب فيض به محضر اساتيد عالى مقام، كه بعضى از آنها در قيد حيات و برخى چهره در نقاب خاک كشيده‌اند، حاضر مى شدم. كسانى كه از فلسفه و تصوف اطلاع [[الکافی|كافى]] دارند و به حاق ّ مسائل علمى مدون در کتاب‌هاى فلاسفه و عرفا رسيده‌اند مى دانند كه تحرير و تأليف این قبيل از کتاب‌ها چه اندازه صرف وقت و دقت و مطالعه لازم دارد.» سيدنا الاُستاذ تمامى عمر با بركت خود را صرفِ تحقيق و پژوهش در آثار، افكار و احوال حكيمان و فيلسوفان بزرگ اسلامی‌نمود و حال آن كه خود از برجستگان این جماعت بود. او تمام عمر خویش را وقف احياى آثار و تصنيفات فلسفى و عرفانى نمود و حتى تحت هيچ شرايطى حاضر نشد كه بخشى از وقت خود را صرف تشكيل خانواده و ازدواج كند. با این كه آن حالت تجرد به ویژه در دوران اخير كه سن آن جناب به بالاى هفتاد رسيده بود روزگار سختى را بر ايشان تحمیل كرده بود و لطافت روحى خاص استاد نيز دشوارى این دوران را صد چندان كرده بود. علامه آشتيانى شارح بزرگ و بى بديل حكمت و عرفان در بين نحله‌هاى موجود مكتب صدرايى را كامل تر از بقيه مكتب‌هاى فلسفى مى دانست. اگر روزگارى همه آن نظريات عمیق و دقيق و اصولى كه در فلسفه و عرفان تبيين و تأسيس كرده در یک کتاب تدوین شود خود نمايانگر عُمق انديشه و مكتب فلسفى و عرفانى استاد خواهد بود و آنگه مكتب و استقلالِ فكر و انديشه خود را نشان خواهد داد و روش ذوقى و عرفانى و فلسفى او نمايان خواهد شد. او با شرح و نقد عالمانه سه مكتب فلسفى مشاء، اشراق، حكمت متعاليه و شرح و نقد عرفان نظرى كه همه نشان دهنده تسلط كامل او بر مبانى همه مكاتب فلسفى و عرفانى است، ثابت كرد كه در پى كشف و وصول به حقيقتى است كه نظام معنوى عالم هستى بر آن استوار است. آشتيانى آثارى بس ارزشمند از خود به يادگار گذاشت كه بزرگ ترين دليل بر این مدعاست و مى توان آثار مكتوبِ آن حضرت را در نُه عنوان تقسيم كرد:  
- تصنيفات مستقل فلسفى و عرفانى
- تصنيفات مستقل فلسفى و عرفانى
- مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (رساله‌ها و کتاب‌ها).
- مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (رساله‌ها و کتاب‌ها).
خط ۱۵۷: خط ۱۶۱:
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}
[[الشواهد الربوبیة في المناهج السلوکیة]]  
 
[[سه رساله فلسفی: متشابهات القرآن - المسائل القدسیة - اجوبة المسائل]]  
[[الشواهد الربوبیة في المناهج السلوکیة]]
 
[[شکوه شمس، سیری در آثار و افکار مولانا]]
 
[[سه رساله فلسفی: متشابهات القرآن - المسائل القدسیة - اجوبة المسائل]]
 
[[منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران از عصر میرداماد و میرفندرسکی تا زمان حاضر]]
[[منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران از عصر میرداماد و میرفندرسکی تا زمان حاضر]]
[[شرح بر زاد المسافر صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی]]  
 
[[الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة]]  
[[شرح بر زاد المسافر صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی]]
[[شرح فصوص الحکم (آشتیانی)]]  
 
[[شرح فصوص الحکم ابن عربی (جندی)]]  
[[الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة]]
[[مشارق الدراری شرح تاییه ابن فارض]]  
 
[[النصوص]]  
[[شرح فصوص الحکم (آشتیانی)]]
[[تمهید القواعد]]  
 
[[مصباح الهدایة إلی الخلافة والولایة]]  
[[شرح فصوص الحكمة]]
[[رسائل قیصری]]  
 
[[شرح فصوص الحکم ابن عربی (جندی)]]
 
[[مشارق الدراری شرح تاییه ابن فارض]]
 
[[النصوص]]
 
[[تمهید القواعد]]
 
[[مصباح الهدایة إلی الخلافة والولایة]]
 
[[رسائل قیصری]]
 
[[شرح فصوص الحکم (عبدالرزاق کاشانی)]]
[[شرح فصوص الحکم (عبدالرزاق کاشانی)]]
[[اصول المعارف]]  
 
[[شرح مثنوی معنوی مولوی]]  
[[اصول المعارف]]
[[إعجاز البیان في تفسیر أم القرآن]]  
 
[[شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم]]  
[[شرح مثنوی معنوی مولوی]]
[[هستی از نظر فلسفه و عرفان]]  
 
[[نقد النصوص في شرح نقش الفصوص]]  
[[إعجاز البیان في تفسیر أم القرآن]]
[[قره العیون]]  
 
[[شرح دعاء عرفه]]  
[[شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم]]
[[نقدی بر تهافت الفلاسفه]]  
 
[[انوار جلیه در کشف اسرار حقیقت علویه]]  
[[هستی از نظر فلسفه و عرفان]]
[[المظاهر الإلهية في أسرار العلوم الكمالية]]  
 
[[نقد النصوص في شرح نقش الفصوص]]
 
[[قره العیون]]
 
[[شرح دعاء عرفه]]
 
[[نقدی بر تهافت الفلاسفه]]
 
[[انوار جلیه در کشف اسرار حقیقت علویه]]
 
[[المظاهر الإلهية في أسرار العلوم الكمالية]]
 
[[المظاهر الإلهية]]
[[المظاهر الإلهية]]
[[شرح فصوص الحکمه]]
 
[[لمعات الهیة]]  
[[لمعات الهیة]]
[[رساله نوریه در عالم مثال]]  
 
[[تحفة المراد]]  
[[رساله نوریه در عالم مثال]]
[[شرح حال و آراى فلسفى ملاصدرا]]  
 
[[رسائل حکیم سبزوارى]]  
[[تحفة المراد]]
[[شرح رسالة المشاعر ملاصدرا]]  
 
[[عرفان]]  
[[شرح حال و آراى فلسفى ملاصدرا]]
[[تحقيقی در دين يهود]]
 
[[تحقیقی در دین یهود]]
[[رسائل حکیم سبزوارى]]
[[تجزيه و تحليل افکار، ماترياليسم - ايداليسم - مکتب واسطه]]  
 
[[زرتشت مزدیسنا و حکومت]]
[[شرح رسالة المشاعر ملاصدرا]]
[[تفسير سوره فاتحه الکتاب: به ضمیمه دو رساله در تفسير سوره فاتحه]]  
 
[[شکوه شمس، سيري در آثار و افکار مولانا جلال‌الدین رومی]]
[[عرفان]]
[[شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم شیخ اکبر محیی‌الدین ابن عربی]]  
 
[[منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران: از عصر میرداماد و میرفندرسکی تا زمان حاضر]]  
[[تجزيه و تحليل افکار، ماترياليسم - ايداليسم - مکتب واسطه]]
[[رسائل فلسفی]]  
 
[[مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة]]  
[[تفسير سوره فاتحه الکتاب: به ضمیمه دو رساله در تفسير سوره فاتحه]]
[[اللمعة الإلهية في الحكمة المتعالية و الكلمات الوجيزة]]  
 
[[مجموعه آثار عصار]]  
[[شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم شیخ اکبر محیی‌الدین ابن عربی]]
[[اساس التوحید]]  
 
[[الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة]]  
[[منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران: از عصر میرداماد و میرفندرسکی تا زمان حاضر]]
 
[[رسائل فلسفی]]
 
[[مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة]]
 
[[اللمعة الإلهية في الحكمة المتعالية و الكلمات الوجيزة]]
 
[[مجموعه آثار عصار]]
 
[[اساس التوحید]]
 
[[الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة]]
 
[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:نویسندگان جدید و معاصر فلسفه اسلامی]]
[[رده:نویسندگان جدید و معاصر فلسفه اسلامی]]
خط ۲۰۹: خط ۲۵۵:
[[رده:فیلسوفان]]
[[رده:فیلسوفان]]
[[رده:شاگردان علامه طباطبایی]]
[[رده:شاگردان علامه طباطبایی]]
[[رده:برگزیدگان کتاب سال حوزه]]
[[رده:درگذشتگان 1384]]