مجموعه اشعار فیلسوف کبیر صدرالدين شيرازی «ملا صدرا»

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
مجموعه اشعار فیلسوف کبیر صدرالدين شيرازی «ملا صدرا»
نام کتاب مجموعه اشعار فیلسوف کبیر صدرالدين شيرازی «ملا صدرا»
نام های دیگر کتاب مجموعه اشعار ملا صدرا صدرالدين شيرازی
پدیدآورندگان صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم (سراينده)

خواجوی، محمد (مقدمه نویس و مصحح)

زبان فارسی
کد کنگره ‏PIR‎‏ ‎‏6391‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏3
موضوع شعر عرفانی - قرن 11ق.

شعر فارسی - قرن 11ق.

ناشر مولی
مکان نشر تهران - ایران
سال نشر 1050 هـ.ق
کد اتوماسیون 12862


معرفى اجمالى

«مجموعه اشعار فيلسوف كبير صدرالدين شيرازى (ملاصدرا)»، برخى از سروده‌هاى حكيم بزرگ صدرالمتألهين شيرازى (979- 1050ق) به زبان فارسى است كه به همت محمد خواجوى گردآورى و با مقدمه، تصحيح و تعليقات ايشان منتشر شده است. موضوعات مطرح شده در اين ابيات گوناگون است و بسيارى از مباحث كلامى، فلسفى و عرفانى را دربرمى‌گيرد.

ساختار

در اين كتاب مجموعه اشعار ملاصدرا گردآورى و بدون ترتيب خاصى ارائه شده است؛ البته در ابتدا اشعارى در مدح پروردگار، رسول اكرم(ص) و اهل‌بيت(ع) ذكر شده است. در انتهاى كتاب نيز رباعيات و منتخب مثنوى ملاصدرا آمده است.

گزارش محتوا

مى‌توان گفت كه در اين مجموعه اشعار، گزيده و جلوه‌اى از برخى از انديشه‌هاى كلامى، فلسفى و عرفانى صدرالمتألهين شيرازى قابل مشاهده است. بعضى از نكته‌ها درباره مضامين اين ابيات به شرح ذيل است:

1- محمد خواجوى درباره موضوع اين اثر، بر دو نكته تأكيد كرده است: اول اين‌كه اشعار كتاب حاوى موضوعات مختلف است و صدرالمتألهين آن را بر طبق مبانى فلسفى خويش به نظم درآورده است. ديگر آن‌كه اين مجموعه بيشتر بر محور تجسم اعمال و روز رستاخيز دور مى زند (مقدمه مصحح، ص دوازده). به نظر مى‌رسد نكته اول، بجا و درست است و فروغ برخى از انديشه‌ها و نظريه‌هاى حكمت متعاليه در اين اشعار نيز ديدنى است ولى نكته دوم چندان قرين صحت و دقت نيست. تجسم اعمال و مبحث معاد از جمله موضوعات مطرح در اين اثر است ولى به نظر نمى‌رسد كه داراى نقش محورى باشد بلكه مى‌توان گفت نظريه‌هاى «اصالت وجود»، «تشكيك وجود»، «وحدت وجود» و «حركت جوهرى» و مانند آن، زيرساخت نظرى و درون‌مايه مشترك مضامين اين مجموعه شعرى را تشكيل داده است.

2- خواجوى در مقدمه‌اش اين نكته را نيز يادآور شده است كه صدرالمتألهين در سرودن اين اشعار بيشتر توجه به معانى بلند عرفانى و فلسفى داشته است و روش او در سرودن اين اشعار، مثنوى بوده و توجه چندانى به صنايع شعرى، كنايات، اشارات، اغراق و امثال اينها نداشته و افكارش فقط بر محور فلسفه تألّه -يعنى حكمت متعاليه كه خود مؤسّس آن بوده است- دور مى‌زند. با اين همه چيزى از آن صنايع هم كم ندارد (همان، ص پانزده). جمله اخير ايشان ظاهراً چندان با واقع مطابق نيست و در هر حال به نظر مى‌رسد اين مجموعه اشعار از نظر ادبى و هنرى با شاه‌كارهاى شاعران بزرگ فارسى‌زبان مانند حافظ و سعدى و مولوى قابل مقايسه نيست.

3- در اين مجموعه، تكرار هم هست و ابياتى يكسان و يا با تغييراتى اندك در چند مورد ذكر شده است (به‌طور مثال مقايسه شود: همان، ص 3- 4 با ص 79- 80)؛ علت اين مسأله آن است كه دو مجموعه شعرى از ملاصدرا در اين كتاب جمع شده كه شايد در واقع يك مجموعه بوده و به‌وسيله دو نفر نوشته شده است ولى مصحح محترم احتمال مى دهد كه در واقع صدرالمتألهين دو مجموعه شعرى سروده و در دومى برخى از ابيات اولى را با تغييراتى تكرار كرده است (مقدمه مصحح، ص سيزده- چهارده).

4- اين مجموعه اشعار با ابياتى درباره توحيد و با اين بيت آغاز شده است: {| class="wikitable poem" |- ! مى‌ستايم خالقى را كوست هست !! اين دگرها نيستند و اوست هست |} (همان، ص 3). اين بيت به روشنى اشاره به نظريه اصالت وجود دارد و بلكه بيانگر مبحث وحدت وجود است و ظاهرش، همه كثرات و وجود ممكنات را نفى مى‌كند و فقط به اثبات وجود او مى‌پردازد. و هر چند گرايش به نظريه وحدت شخصى وجود در اين بيت آشكار است ولى البته مى‌توان آن را بر نظريه «وحدت شهود» نيز حمل كرد همان‌طور كه سعدى گفته است: {| class="wikitable poem" |- ! «ره عقل جز پيچ بر پيچ نيست !! بر عاشقان جز خدا هيچ نيست» |} ولى البته اين كلامى اختلاف‌انگيز است و به گفته سعدى شيرين سخن: {| class="wikitable poem" |- ! «توان گفتن اين با حقيقت‌شناس !! ولى خورده گيرند اهل قياس |} {| class="wikitable poem" |- ! كه پس آسمان و زمين چيستند؟! !! بنى آدم و دام و دد كيستند؟!» |} و پاسخش همان است كه او سروده: {| class="wikitable poem" |- ! «كه هامون و دريا و كوه و فلك !! پرى و آدميزاد و ديو و ملك |} {| class="wikitable poem" |- ! همه هر چه هستند از آن كمترند !! كه با هستيش نام هستى برند |} {| class="wikitable poem" |- ! چو سلطان عزّت علم بركشد !! جهان سر به جيب عدم دركشد» |} و شايسته‌تر آن است كه بيت آغازين صدرالمتألهين را بيانگر نظر خاصّ ايشان در مبحث وحدت يا كثرت حقيقت وجود از مباحث حكمت متعاليه؛ يعنى (وحدت در عين كثرت و كثرت در عين وحدت) و نظريه «وحدت تشكيكى وجود» بدانيم.

5- ملاصدرا در رباعى {| class="wikitable poem" |- ! «زاهد ز بهشت، خان و مان مى‌سازد !! عابد به عمل بدان جهان مى‌نازد |} {| class="wikitable poem" |- ! عارف به معارف درون مى‌نازد !! عاشق ز براى دوست جان مى‌بازد» |}(متن كتاب، ص 78). برترى عشق را بر عرفان نظرى ذكر كرده است و هر چند در ارزشمندى دانايى ترديدى نيست ولى در بيت اخير اين رباعى، ترجيح جانبازى عاشقانه بر معرفت بدون ايثار، آشكارا اعلام مى‌شود.

6- صدرالمتألهين در برخى از اشعارش مسأله معاد را نيز مورد توجه قرار داده و از آن جمله گفته است: {| class="wikitable poem" |- ! «زآنكه بس مشكل بود فهم معاد !! عقلها اكثر در او كُند اوفتاد |} {| class="wikitable poem" |- ! فلسفى هر چند باشد تيز فهم !! حشر اجسادش محال آيد به وهم» |}(همان، ص 74). در اين شعر، صعوبت فرجام‌شناسى مطرح شده است و به نظر مى‌رسد كه صدرالمتألهين درصدد اشاره و تعريض به نظر ابن سينا است كه اثبات معاد جسمانى با برهان عقلى مشكل است و بلكه عقل، دليلى بر آن ندارد ولى چون صادق مُصدَّق يعنى حضرت محمد مصطفى(ص) آن را تأييد كرده؛ پس ثابت و مقبول است. شاهد اين مطلب آن است كه ملاصدرا خودش در حكمت متعاليه، معاد جسمانى را با برهان عقلى اثبات كرده است.

7- برخى از اشعار ملاصدرا، بس اخلاقى و عرفانى و شوق‌انگيز است: {| class="wikitable poem" |- ! «با دلى و جانى به صد وابستگى !! كى توانى از جهان وارستگى؟! |} ...{| class="wikitable poem" |- ! تا نسوزى در فراق روى يار !! كى بود جاى تو در دارالقرار؟! |} ...{| class="wikitable poem" |- ! تا نگردد منقلب جان با روان !! كى بود ز ابليس و تلبيسش امان؟!» |}(همان، ص 84). و {| class="wikitable poem" |- ! «هر كه او شد آشنا با روى دوست !! مى‌نبيند يك نظر جز سوى دوست |}...{| class="wikitable poem" |- ! كاملان را آرزو نى غير دوست !! ناقصان را حور و غلمان بس نكوست» |}(همان، ص 85).

8- صدرالمتألهين در چند مورد با تمثيل‌هايى جالب، مباحث معرفت نفس را شرح داده است؛ مانند: 1- تشبيه به صراط مستقيم: {| class="wikitable poem" |- ! «نفس باشد چون صراط مستقيم !! گشته در متن جهنم زان مقيم» |}(همان، ص 52). كه بيانگر اين نكته است: همان‌طور كه پل صراط بر روى جهنم است و هر كس كه از پل بگذرد خندان بود؛ هر كسى كه از نفس خود بگذرد؛ نجات يابد. 2- تشبيه به بوقلمون: {| class="wikitable poem" |- ! «نفس تو چون مرغ بوقلمون بود !! كه به خود هر لحظه ديگرگون بود |} {| class="wikitable poem" |- ! هرگزش در يك مقام آرام نه !! زين حياتش هيچ گه با كام نه» |}(همان، ص 53). كه اشاره به حركت جوهرى و تكامل نفس در اين جهان دارد. 3- تشبيه به پرنده‌اى شاهباز: {| class="wikitable poem" |- ! «نفس را چون شاهبازى مى‌شناس !! كآشيانش هست بس عالى اساس |} {| class="wikitable poem" |- ! باز سلطانست و دهر پير زال !! بند در پايش نهاد و بست بال» |}(همان، ص 54). كه اشاره به قوس نزول و صعود دارد. 4- تشبيه به ديو: {| class="wikitable poem" |- ! «ديو ديوان جهان اين نفس تُست !! زآنكه از وى نيست كار دين درست |} {| class="wikitable poem" |- ! كو سليمانى كه ديو نفس را !! آرد اندر خدمت مُلك خدا؟ |} {| class="wikitable poem" |- ! هر كه ديو نفس را تسخير كرد !! مسجد اقصاى دين تعمير كرد» |}(همان، ص 50). كه تأكيد بر ضرورت تهذيب نفس و برترى جهاد نفس بر جهاد اصغر كرده است.

9- و سرانجام شايد بتوان گفت بهترين و مشهورترين شعر صدرالمتألهين از نظر لفظى و معنوى، اين رباعى است: {| class="wikitable poem" |- ! «آنان كه ره دوست گزيدند همه !! در كوى شهادت آرميدند همه |} {| class="wikitable poem" |- ! در معركه دو كون فتح از عشق است !! هر چند سپاه او شهيدند همه» |}(همان، ص 78).

وضعيت كتاب

فهرست مطالب در ابتداى كتاب و منتخب مثنوى، فهرست آيات، احاديث و اقوال و اعلام در انتهاى كتاب آمده است. اختلاف نسخه‌ها و برخى توضيحات نيز در پاورقى‌هاى كتاب ذكر شده است.

منابع مقاله

مقدمه و متن كتاب.


پیوندها