شرح ما يقع فيه التصحيف و التحريف

شرح ما يقع فيه التصحيف و التحريف، اثر ابواحمد عسکری (293-382ق)، از نخستین کتاب‌هایی است که در باب تصحیف نوشته شده است و ظاهرا این کتاب جزئی است از کتابی جامع‌تر در همین موضوع اثر نویسنده معاصر ابواحمد عسکری، حمزه اصفهانی (متوفای حدود 360ق)، به نام کتاب التنبيه علی حدوث التصحيف که اندکی قبل از وی تألیف کرده است[۱]. کتاب توسط عبدالعزیز احمد مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.

شرح ما يقع فيه التصحيف و التحريف
شرح ما يقع فيه التصحيف و التحريف
پدیدآورانعسکري، حسن بن عبدالله (نويسنده) احمد، عبد العزيز (محقق)
ناشرشرکة مکتبة و مطبعة مصطفي البابي الحلبي و اولاده
مکان نشرمصر - قاهره
سال نشر1383ق
موضوعزبان عربی - اصطلاح‏‌ها، اصلاح‏‌ها و اشتباه‌‏ها
زبانعربی
کد کنگره
‏‎‏PJ‎‏ ‎‏6680‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏5‎‏ش‎‏4

تصحیف و شناخت‌ آن، بااینکه یکی از نیازهای جـدی و مـهم و بسیار کاربردی در حدیث و سندشناسی است،‌ اما‌ به‌ دلیل پیچیدگی خاص خود به نظر می‌رسد فنی است‌ که افراد کمتری توان بازگشایی گره‌های این فن را داشته باشند.

ریشه‌های تصحیف می‌توانسته‌ در‌ شکل، اعراب، حروف و نقطه و موارد‌ دیـگری بـاشد.‌ بـه‌ تناسبِ‌ هریک از این‌ مشکلات و راه‌حل‌ها، ابواب مختلفی به وجود آمده است.

ابواحمد در این کتاب بیشتر به شرح واژه‌هایی که رسم‌ خط مشابه دارند و گاه خواننده را دچار اشتباه می‌کنند، پرداخته است.

ساختار

مؤلف، کتاب را به سه بخش تقسیم کرده و همان گونه که در مقدمه آن می‌گوید، گرچه اساتیدش اغلب بصری بوده‌اند و خود نیز به مکتب بصره تمایل داشته، بدون هیچ تعصبی کتاب خود را با ذکر اشتباهات بصریان شروع کرده است. در بخش نخست کتاب روایاتی در باب مذمت تصحیف جمع‌آوری کرده و اشتباهات و تصحیفاتی را که برخی از راویان نخستین در نقل متون عربی مرتکب شده‌اند، یادآور شده است. در بخش دوم به شرح مشکلات و گرفتاری‌هایی که این‌گونه تصحیفات به وجود می‌آورند، پرداخته و بخش سوم را به ذکر نمونه‌هایی از تصحیفات و تحریفات مضحک اختصاص داده است. از بخش‌ 4 تا بخش 32 نمونه‌هایی از تصحیفات و اشتباهات راویان معروف کهن آورده و بخش‌های پایانی را به اشتباهاتی که در نقل اشعار شاعران کهن وارد شده، اختصاص داده است [۲].

گزارش محتوا

مؤلف در این کتاب، الفاظ و اسامی مشکلی را که در نوشتار امکان تصحیف و تحریف در آنها وجود دارد، مورد بررسی قرار داده است[۳]. از وسایل مورد نیاز در درک تصحیف، تبحر در علوم، دیدار با علما و اخذ علم از اهلش از طریق مشافهه، ذکاوت و... می‌باشد [۴].

اولین باب از جزء اول کتاب، اشاره به قبح تصحیف و ذم مصحفین دارد. در این باب روایات و اقوالی نقل شده که دلالت بر زشت بودن این عمل می‌کند و تأکید شده که قرآن و علم را از تصحیف‌کنندگان فرانگیرید [۵].

ایشان در این باره به نقل از یحیی بن معین چنین می‌گوید: کسی که حدیث نقل می‌کند درحالی‌که فرق بین حق (صواب) و باطل (خطا) را تمیز نمی‌دهد، صلاحیت حمل حدیث را ندارد [۶]. مؤلف در ادامه، برخی از تصحیفاتی را که در حدیث صورت گرفته، برمی‌شمرد و نمونه‌هایی را ذکر می‌کند[۷].

ایشان در ادامه می‌گوید: چه بسیارند اهل ادب، اشراف، قضات، بزرگان که به‌خاطر تصحیف رسوا شده و مورد مذمت قرار گرفته‌اند و چه‌بسا برخی نیز به‌خاطر دور ماندن از تصحیف مورد تمجید و مدح واقع شده‌اند که خلف الاحمر از جمله آنهاست[۸].

باب دوم به تصحیفاتی که باعث خنده شده‌اند اختصاص دارد و در آن قضایا و داستان‌هایی از تصحیف ذکر می‌شود که باعث خنده حضار شده است. در یکی از آنها مأمون به وزیرش احمد بن ابوخالد به‌خاطر اینکه به جای «فلان البريدي»، گفته است: «فلان الثريدي» خندیده و گفته است که به نظر می‌رسد که خالد گرسنه باشد؛ زیرا به‌جای بریدی می‌گوید: ثریدی (ثرید یعنی فرنی) و در ادامه کلام، خالد باز هم اشتباه می‌کند و به‌جای «حمصی» می‌گوید: «خبیصی» و باز مأمون از اینکه او به‌اشتباه خبیصی (به معنای نوعی حلواست) گفته است می‌خندد و می‌گوید: برای او ظرفی حلوا بیاورید [۹].

باب سوم از این بخش از کتاب، به اشتباهات و اوهامی اختصاص دارد که در کتب علمای بصره (مقصود علمای مکتب بصره) اتفاق افتاده است. مؤلف در این باب مثال‌هایی می‌آورد؛ از جمله اینکه در کتاب العین، کلمه «القارح» تصیف شده است و اصل آن «الفارج» است.

باب بعدی درباره تصحیفاتی است که علمای بصره انجام داده‌اند و در این میان، نام بسیاری از نحویان مکتب بصره، از جمله علی بن حمزه کسایی، مفضل بن محمد، حماد بن سابور، خالد بن کلثوم و... آمده است.

باب‌های بعدی کتاب به نمونه‌هایی از تصحیفات و اشتباهات راویان معروف کهن اختصاص یافته است، از جمله خلیل بن احمد، عیسی بن عمر، ابوعبیده معمر بن مثنّی. در بخش‌های پایانی اشتباهاتی که در نقل اشعار شاعران کهن، از جمله امرؤالقیس، نابغه ذُبیانی، زُهَیر و اعشی و نیز تصحیفاتی که در نام شاعران، ایّام العرب، انساب و اماکن رخ داده، ذکر شده است [۱۰].

وضعیت کتاب

کتاب با استفاده از نسخه خطی موجود در دارالكتب المصرية تصحیح شده است. این نسخه خطی مربوط به قرن ششم هجری و در دو جلد تنظیم شده است[۱۱].

محقق در تحقیق کتاب به کتب لغت، ادب، تاریخ، دیوان اشعار، معاجم و جغرافیا مراجعه کرده و حاصل تحقیق را در پاورقی‌ها آورده است[۱۲]. وی در پایان کتاب مصادر مورد تحقیق خود را متذکر شده است.

پانویس

  1. ر.ک: فاتحی‌نژاد، عنایت‌الله ج5، ص153
  2. ر.ک: هما‌ن
  3. ر.ک: مقدمه مؤلف، ص1
  4. ر.ک: مقدمه محقق، صفحه ح
  5. ر.ک: متن کتاب، ص10
  6. ر.ک: همان، 17
  7. ر.ک: همان، ص18
  8. ر.ک: همان، ص18
  9. ر.ک: همان، ص49 و 50
  10. ر.ک: فاتحی‌نژاد، عنایت‌الله ج5، ص153
  11. ر.ک: مقدمه محقق، صفحه ا
  12. ر.ک: همان، صفحه ب

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. فاتحی‌نژاد، عنایت‌الله، مقاله ابواحمد عسکری، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، چاپ دوم، 1378، تهران.

وابسته‌ها